Thunder & Lightnings!
«رعد» یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«تَرْعَدُ فَرَائِصُهَا»
«أرعدت فرائص الرجل عند الفزع»
«أُرْعِدَتْ فَرَائِصُهُ خَوْفاً: بند بندش از ترس مىلرزيد.»
«تَرْعَدُ فَرَائِصُهَا: أي ترجف و تضطرب من الخوف»
***
«برق» یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«أَبْرَقَت المرأة: إذا تهيَّأت للرجل»
«أَبْرَقَتِ الْمَرأَةُ: آن زن خود را آراست.»
«بَرَقَتِ الْمَرْأةُ: آن زن آرايش كرد و زيبا شد.»
+ «لَمَحات نور! رعد و برق نورانی! وَ ما أَمْرُنا إِلاَّ واحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ!»
«تَرْعَدُ فَرَائِصُهَا»
«أرعدت فرائص الرجل عند الفزع»
«أُرْعِدَتْ فَرَائِصُهُ خَوْفاً: بند بندش از ترس مىلرزيد.»
«تَرْعَدُ فَرَائِصُهَا: أي ترجف و تضطرب من الخوف»
اگر عاقل باشی و اهل یقین، علامتش این است که با شنیدن کلام تاثیر گذار صاحبان نور، بند بند بدنت به لرزه و ارتعاش در میآید، اما در مورد اهل شک، آب از آب تکان نمیخورد.
ماموریت صاحبان نور انذار است.
«انذار: ترساندن» = رعد «يكنّى بهما عن التّهدّد»
این آلارم نورانی، اهل یقین و اهل شک را از عواقب ارتکاب معاصی میترساند. «تهدید»
«رجل رعّاد كثير الكلام»
«وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ»
این رعد و برق، در قلب، دیده و شنیده میشود:
«وَ يُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ»
+ «سمع – سمعل»
در واقع با آشنایی با معالم ربانی صاحبان نور،
هم نور او (تمثال نورانی او)، و هم صدای او، در قلب حس میشود.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
إِنَّ اللَّهَ يُنْشِئُ السَّحَابَ
فَيَنْطِقُ أَحْسَنَ النُّطْقِ
وَ يَضْحَكُ أَحْسَنَ الضَّحِكِ،
فَمَنْطِقُهُ الرَّعْدُ،
وَ ضَحِكُهُ الْبَرْقُ.
برق:
«أَبْرَقَت المرأة: إذا تهيَّأت للرجل»
«أَبْرَقَتِ الْمَرأَةُ: آن زن خود را آراست.»
«بَرَقَتِ الْمَرْأةُ: آن زن آرايش كرد و زيبا شد.»
فقه اللغة؛ فصل في تفصيل التهيؤ لأفعال و أحوال مختلفة:
أَبْرَقَت المرأة: إذا تهيَّأت للرجل.
+ «استندبای»
انگاری خانم، با این آرایش کردن، داره به شوهرش به کنایه و اشاره میفهمونه که من برای تو، خودمو آرایش کردم!
+ «دلل – دلیل»
+ «مصداق یابی»
وقتی قلب اهل یقین متوسل به معالم ربانی در ملکوت قلبش میشه، متوجه میشه که با یاد او قلبش یهو برقی میزنه، انگاری مصداقشو پیدا کرده، یعنی فهمیده الآن باید چجوری عمل کنه.
«برق» یکی از هزار واژه مترادف نور ولایت است که مفهوم آمادگی و استندبای در آن زیباست.
وقتی قلبت برق میزنه، انگاری آماده دریافت نطفههای معالم ربانی در دل شرایط است،
کانه مصداق کارشو پیدا کرده!
از واژۀ برق، هزار مفهوم مترادف نور ولایت استنباط میشود!
مفهوم کنترل و فرماندهی: وقتی قلبت برق میزنه، انگاری مافوقت دستور و فرمانی بهت میده تا ناآرامی قلبت رو کنترل کنه و به آرامش برسی.
مفهوم آشکار شدن نور ولایت هم داره!
انگاری زن با آرایش کردن، به مرد فرمان میده که بهش توجه کنه و اعلام آمادگی مینماید و میگوید که من در وضعیت استندبای هستم.
مفهوم فرماندهی فرایند نور ولایت!
وقتیکه مرد نمیتونه چشم از این خانم زیبا برداره «عین شکری»،
معناش اینه که این خانم واقعا فرمانده او شده و مرد رو به کنترل خودش در میاره!
برق – اباریق:
«بِأَكْوابٍ وَ أَباريقَ وَ كَأْسٍ مِنْ مَعينٍ»
برق لامع:
السَّلَامُ عَلَى الْبَرْقِ اللَّامِعِ:
السَّلَامُ عَلَى النُّورِ السَّاطِعِ، وَ الْبَرْقِ اللَّامِعِ،
«السَّلَامُ عَلَى النُّورِ السَّاطِعِ، وَ الْبَرْقِ اللَّامِعِ، وَ الْعَالِمِ الْبَارِعِ، سَلِيلِ النُّبُوَّةِ، وَ فَطِيمِ الْوَصِيَّةِ، خِدْنِ التَّأْوِيلِ، وَ الزِّنَادِ الْأَقْدَحِ، وَ الْفِنَاءِ الْأَفْيَحِ، وَ الْمَتْجَرِ الْأَرْبَحِ ، بُرْجِ الْبُرُوجِ، ذِي الثَّفِنَاتِ، رَاهِبِ الْعَرَبِ، السَّجَّادِ زَيْنِ الْعَابِدِينَ الْبَكَّاءِ، عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا السَّلَامُ».
+ «رنگارنگ»:
و تصوّر منه تارة اختلاف اللون فقيل الْبُرْقَةُ للأرض ذات حجارة مختلفة الألوان،
از واژه برق گاهى معنى اختلاف رنگ متصوّر مىشود چنانكه مىگويند:
«البَرْقَة الأرض: زمينى كه سنگهاى رنگارنگ دارد.»
«الْأَبْرَقُ: الجبل فيه سواد و بياض: كوهى كه سياه و سپيد بنظر مىآيد.»
+ مفهوم «آشکار»
«أَبْرَقَ عن وجهِهِ: چهرۀ خود را آشكار ساخت.»
+ «فیلم رعد و برق»
نور نگاه آل محمد ع «فَبَرَقَتْ بَرْقَةٌ … وَ النَّبِيُّ ص يَنْظُرُ إِلَى الْبَرْقَةِ» در ظلمت شُبَهات دنیایی، کرامتی است «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَكْرَمَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ» که شامل حال هر کسی نمیشود و باید دید که در عالم ذر نسبت به این بینش چه پاسخی دادهایم؟! آیا در زمره ذریه آل محمد ع خواهیم بود، تا مشمول نگاه نورانی رسول خدا ص در تاریکی نگاه مدعیان ربوبیت گردیم و به سلامت به مقصد آرامش علم آل محمد ع دست پیدا کنیم، یا خدای ناکرده از مدعیان ربوبیت و یا با مدعیان ربوبیتی که در ظلمت ادعای خویش حیرانند «مَنْ يَخُوضُ فِي الظُّلْمَةِ» و از این علوم صاحبان نور بهرهمند نخواهند شد:
«لَيْسَ فِي الْبَرْقِ اللَّامِعِ مُسْتَمْتَعٌ لِمَنْ يَخُوضُ فِي الظُّلْمَةِ» اعوذ بالله من ذلک.
«أَنَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ كَانَا يَلْعَبَانِ عِنْدَ النَّبِيِّ ص حَتَّى مَضَى عَامَّةُ اللَّيْلِ
ثُمَّ قَالَ لَهُمَا انْصَرِفَا إِلَى أُمِّكُمَا
فَبَرَقَتْ بَرْقَةٌ فَمَا زَالَتْ تُضِيءُ لَهُمَا حَتَّى دَخَلَا عَلَى فَاطِمَةَ
وَ النَّبِيُّ ص يَنْظُرُ إِلَى الْبَرْقَةِ
وَ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَكْرَمَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ»
«… لَيْسَ فِي الْبَرْقِ اللَّامِعِ مُسْتَمْتَعٌ لِمَنْ يَخُوضُ فِي الظُّلْمَةِ».
[لمع-لمح-برق-بره-بین-1000-نور ]
نهج البلاغة ص337 :
« وَ بَرَقَ لَهُ لَامِعٌ كَثِيرُ الْبَرْقِ فَأَبَانَ لَهُ الطَّرِيقَ …
برقى پر نور براى او درخشيد، و راه را براى او روشن كرد.»
و من كلام له ع في وصف السالك الطريق إلى اللّه سبحانه
قَدْ أَحْيَا عَقْلَهُ وَ أَمَاتَ نَفْسَهُ حَتَّى دَقَّ جَلِيلُهُ وَ لَطُفَ غَلِيظُهُ وَ بَرَقَ لَهُ لَامِعٌ كَثِيرُ الْبَرْقِ فَأَبَانَ لَهُ الطَّرِيقَ وَ سَلَكَ بِهِ السَّبِيلَ وَ تَدَافَعَتْهُ الْأَبْوَابُ إِلَى بَابِ السَّلَامَةِ وَ دَارِ الْإِقَامَةِ وَ ثَبَتَتْ رِجْلَاهُ بِطُمَأْنِينَةِ بَدَنِهِ فِي قَرَارِ الْأَمْنِ وَ الرَّاحَةِ بِمَا اسْتَعْمَلَ قَلْبَهُ وَ أَرْضَى رَبَّهُ.
پوينده راه خدا
عقلش را زنده كرد و نفس خويش را كشت، تا آنجا كه جسمش لاغر، و خشونت اخلاقش به نرمى گراييد، برقى پر نور براى او درخشيد، و راه را براى او روشن كرد و در راه راست او را كشاند و از درى به در ديگر برد تا به در سلامت و سراى جاودانه رساند، كه دو پاى او در قرارگاه امن با آرامش تن، استوار شد. اين، پاداش آن بود كه دل را درست به كار گرفت، و پروردگار خويش را راضى كرد.
أَمَا إِنَّهُ مَا كَانَ مِنْ هَذَا الرَّعْدِ وَ مِنْ هَذَا الْبَرْقِ فَإِنَّهُ مِنْ أَمْرِ صَاحِبِكُمْ ( أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع )
يَكادُ الْبَرْقُ يَخْطَفُ أَبْصارَهُمْ
كُلَّما أَضاءَ لَهُمْ مَشَوْا فيهِ وَ إِذا أَظْلَمَ عَلَيْهِمْ قامُوا
وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ
إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ
علم آل محمد ع برّاق است و می درخشد و خودش به تو چشمک می زند «دلل»، و تو را به سوی خود می کشاند، و علامتش این است که چشمت از نور آن خیره می شود و مات و مبهوت و حیران میمانی که این چیه «فإذا برق البصر»؟! چه نوریه! و چه برّاقه! و چه جذبه ای داره! خیلی شاخص و آشکاره! به زبون خودمون، وَل وَل میکنه! «و كلّ شيء يتلألئونه فهو بارق»، و در جا میخکوبت میکنه! مثل رعد و برق!
وقتیکه نورت رو میبینی و مطالب علمی رو می شنوی، بی اختیار مات و مبهوتش میشی و انگاری دیگه نمی تونی قدم از قدم برداری و دنبال گزینه دیگری بری [احراز هویت نور در ملکوت قلب]!
دیدی خانمها مدام جلوی طلافروشیها سرک می کشن و از این ویترین به اون ویترین می رن و در چهره اونها اون تمایل خیلی قوی به سرویسهای طلای مورد نظرشون نیست، اما ناگهان چشمشون به یک سرویس جواهراتی می افته که از خود بیخود میشن و مات و مبهوت اون شده و دیگه نمی تونن انتخاب دیگه ای داشته باشن و چنان نور این جواهر در اعماق قلب اونها رسوخ کرده که عاشقش میشن و نمی تونن بهش فکر نکنن و مدام جلوی چشمشونه و …
… با خودت میگی خدایا الان نورم داره چکار میکنه و چی داره از کتابها مطالعه میکنه «صحفیّ»!
قصه عاشق و معشوقه! از یاد و دلت اصلا خارج نمیشه! چکار میتونی براش بکنی که بهت لبخند بزنه؟! از طرفی اون در مقایسه با تو مافوق علمی هست و اصلا به تو نیازی نداره و قلبش به آل محمد ع وصله! این تویی که به او حاجتمندی، ولی او اینقدر کریمه که مثل انگور «الکرمة» روی زمین خودشو و مطالب علمیشو پهن کرده! پس …
مشروط به اینکه ذو القلب سلیم باشی و چشم دل بینا باشد.
شناخت معالم ربانی صاحبان نور هم همینطور است و مطالب و مباحث علمی نورانی نیز چنین است.
داستان تکراری قلب صاحبان نور و نگاه زیبای آل محمد ع به این دنیای درون اینگونه است:
«وَ بَرَقَ لَهُ لَامِعٌ كَثِيرُ الْبَرْقِ»
صاحب قلب سلیم، مدام، کلام ولی خدای مهربان را از روی قبض و بسط نورش میفهمد و اینجوری گام بر میدارد و به پیش میرود!
و راه غلبه عقل بر هوای نفس البته همینه « قَدْ أَحْيَا عَقْلَهُ وَ أَمَاتَ نَفْسَهُ »
و قلب، جوری دقیق و حساس و شنوا و بینا به نور آل محمد ع میشه که کوچکترین اشارات علمی آل محمد ع رو هم می فهمه و رضا و سخط ولیّ خدا نسبت به امور پیش روی خودش رو درک میکنه و توفیق عمل داره! کیفیت اتباع از نورش حرف نداره، خیلی زرنگه!
فقط دنبالش برو و ولش نکن و در کارهاش که غالبا به عقل ناقصت جور در نمیاد هم فکرتو مشغول نکن. این کارا کار تو نیست، همه چیزو واگذارش کن و برو دنبالش، مگه همین تو نبودی که پشت ویترین، میخکوبِ براقیت و درخشندگی جواهرات علمی اون شده بودی، پس در این اصل، به یقین که رسیدی، علامتش اینه که دیگه کاری به اسرار مطالب غیر منطبق با دیدگاههای خودت نباید داشته باشی «اصول و اسرار»، و اصلا هیچ کارشو ناجور و ناپسند نمی بینی و مثل اهل حسادت، سراغ گیر دادن به او و تهمت به او و توطئه چینی برای او نمی ری و … که معارین حسود این کارارو بخاطر نفهمیدن اصول و اسرار انجام دادند و اصلا در اصل معرفت به نورشون، قلبا به یقین نرسیدند تا اسرار کارهاش براشون مشکل ساز نشه! این بود که حسادت دخلشونو آورد و بدجوری پاشون لغزید!
[براق – ملاک فضیلت آل محمد ع بر همه!]:
… در قسمتی که یهود به بهانه اینکه جن و انس و باد و وحوش همه مسخر سلیمان ع بودند میخواستند اثبات برتری او را بر نبی مکرم اسلام ص نمایند، رسول خدا ص فرمودند که من هم بر براق مسخرم! «فَقَدْ سَخَّرَ اللَّهُ لِيَ الْبُرَاقَ»
که اگر به ماهیت غیر قابل وصف آن بتوان پی برد اصلا هیچ چیز دیگری قابل مقایسه با آن نخواهد بود .
وصف براق از زبان رسول خدا ص :
« … فَقَالَ النَّبِيُّ ص فَقَدْ سَخَّرَ اللَّهُ لِيَ الْبُرَاقَ
وَ هُوَ خَيْرٌ مِنَ الدُّنْيَا بِحَذَافِيرِهَا وَ هِيَ دَابَّةٌ مِنْ دَوَابِّ الْجَنَّةِ وَجْهُهَا مِثْلُ وَجْهِ آدَمِيٍّ وَ حَوَافِرُهَا مِثْلُ حَوَافِرِ الْخَيْلِ وَ ذَنَبُهَا مِثْلُ ذَنَبِ الْبَقَرِ فَوْقَ الْحِمَارِ وَ دُونَ الْبَغْلِ سَرْجُهُ مِنْ يَاقُوتَةٍ حَمْرَاءَ وَ رِكَابُهُ مِنْ دُرَّةٍ بَيْضَاءَ مَزْمُومَةً بِسَبْعِينَ أَلْفَ زِمَامٍ مِنْ ذَهَبٍ عَلَيْهِ جَنَاحَانِ مُكَلَّلَانِ بِالدُّرِّ وَ الْجَوْهَرِ وَ الْيَاقُوتِ وَ الزَّبَرْجَدِ مَكْتُوبٌ بَيْنَ عَيْنَيْهِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ ص »
و در حدیثی دیگر اینگونه براق را معرفی می نمایند :
« إِنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لِيَ الْبُرَاقَ وَ هِيَ دَابَّةٌ مِنْ دَوَابِّ الْجَنَّةِ لَيْسَتْ بِالْقَصِيرِ وَ لَا بِالطَّوِيلِ
فَلَوْ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَذِنَ لَهَا لَجَالَتِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةَ فِي جَرْيَةٍ وَاحِدَةٍ وَ هِيَ أَحْسَنُ الدَّوَابِّ لَوْناً »
« سَأَلَ الشَّامِيُّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع عَنْ كُنْيَةِ الْبُرَاقِ فَقَالَ يُكَنَّى أَبَا هِلَالٍ
…. وَ سَأَلَهُ عَنْ كُنْيَةِ الْبُرَاقِ فَقَالَ يُكَنَّى أَبَا هُزَال »
[شیطان گفت : انا خیر منه] :
[ قَالَتِ الْيَهُودُ : آدَمُ خَيْرٌ مِنْكَ … مُوسَى خَيْرٌ مِنْكَ … نُوحٌ خَيْرٌ مِنْكَ … إِبْرَاهِيمُ خَيْرٌ مِنْكَ … عِيسَى خَيْرٌ مِنْكَ … سُلَيْمَانُ خَيْرٌ مِنْكَ … ]
همه کسانی که بینش یهود دارند می خواهند با اثبات اینکه از آل محمد ع بهترند، راه را برای ادعای ربوبیت خویش هموار نمایند.
و قوله عليه السّلام:
(فأبان له الطريق و سلك به السّبيل)
أى أظهر ذلك البرق اللّامع و أوضح له الطّريق المؤدّى إلى رضوانه و سلك به السّبيل المبلغ إلى جنانه و هو الطّريق المطلوب من اللّه تعالى الاهتداء إليه فى قوله: اهدنا الصّراط المستقيم قال الصّادق عليه السّلام فى تفسيره: يعنى أرشدنا للزوم الطّريق المؤدّى إلى محبّتك و المبلّغ إلى جنّتك و المانع من أن نتبع أهواءنا فنعطب أو أن نأخذ بارائنا فنهلك.
مشتقات ریشۀ «رعد» در آیات قرآن:
أَوْ كَصَيِّبٍ مِنَ السَّماءِ فيهِ ظُلُماتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ يَجْعَلُونَ أَصابِعَهُمْ في آذانِهِمْ مِنَ الصَّواعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَ اللَّهُ مُحيطٌ بِالْكافِرينَ (19)
وَ يُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَ الْمَلائِكَةُ مِنْ خيفَتِهِ وَ يُرْسِلُ الصَّواعِقَ فَيُصيبُ بِها مَنْ يَشاءُ وَ هُمْ يُجادِلُونَ فِي اللَّهِ وَ هُوَ شَديدُ الْمِحالِ (13)
مشتقات ریشۀ «برق» در آیات قرآن:
أَوْ كَصَيِّبٍ مِنَ السَّماءِ فيهِ ظُلُماتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ يَجْعَلُونَ أَصابِعَهُمْ في آذانِهِمْ مِنَ الصَّواعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَ اللَّهُ مُحيطٌ بِالْكافِرينَ (19)
يَكادُ الْبَرْقُ يَخْطَفُ أَبْصارَهُمْ كُلَّما أَضاءَ لَهُمْ مَشَوْا فيهِ وَ إِذا أَظْلَمَ عَلَيْهِمْ قامُوا وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ (20)
هُوَ الَّذي يُريكُمُ الْبَرْقَ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ يُنْشِئُ السَّحابَ الثِّقالَ (12)
أُولئِكَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ يُحَلَّوْنَ فيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ يَلْبَسُونَ ثِياباً خُضْراً مِنْ سُنْدُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ مُتَّكِئينَ فيها عَلَى الْأَرائِكِ نِعْمَ الثَّوابُ وَ حَسُنَتْ مُرْتَفَقاً (31)
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجي سَحاباً ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكاماً فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ وَ يُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فيها مِنْ بَرَدٍ فَيُصيبُ بِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ يَشاءُ يَكادُ سَنا بَرْقِهِ يَذْهَبُ بِالْأَبْصارِ (43)
وَ مِنْ آياتِهِ يُريكُمُ الْبَرْقَ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ يُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ ماءً فَيُحْيي بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (24)
يَلْبَسُونَ مِنْ سُندُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ مُتَقابِلينَ (53)
مُتَّكِئينَ عَلى فُرُشٍ بَطائِنُها مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَ جَنَى الْجَنَّتَيْنِ دانٍ (54)
فَإِذا بَرِقَ الْبَصَرُ (7)
عالِيَهُمْ ثِيابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَ إِسْتَبْرَقٌ وَ حُلُّوا أَساوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً (21)