CARELESSNESS!
failure to take proper care
in doing something.
A careless jealous!
«سهو» یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«حملت المرأةُ ولدَها سَهْواً: أى على حَيْضٍ»
حملت المرأةُ ولدَها سَهْواً: أى على حَيْضٍ
[سورة الذاريات (۵۱): الآيات ۱ الى ۱۴]
الَّذِينَ هُمْ فِي غَمْرَةٍ ساهُونَ (۱۱)
همانان كه در ورطه نادانى بىخبرند.
[سورة الماعون (۱۰۷): الآيات ۱ الى ۷]
الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ (۵)
كه از نمازشان غافلند،
سهو:
حملت المرأةُ ولدَها سَهْواً : أى على حَيْضٍ
حسود بیتفاوت و بیخیال! الَّذينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ!
حسود، نسبت به نورش بیتفاوته! بیخیاله! متعصب نیست!
«سهو» یکی از هزار واژه مترادف حسادت است که به زیبایی مفهوم مهمی از فرایند حسادت رو به ما یاد میدهد!
+ «سول – تسویل نفس»
برای حسود مهم نیست که قلبش پاک باشه یا پلید!!!
«آیاتی و رسلی» چقدر برات اهمیت دارن؟!
واژه زیبای «سهو» اینو میگه:
«حملت المرأةُ ولدَها سَهْواً: أى على حَيْضٍ»
اصلا براش مهم نیست که در دوران طهارت باشه یا نه! هر وقت شد، شد! هر کی بود، بود! اقدام میکنه و باردار میشه!
حسود باید بدونه که این قلب ناپاک، نمیتونه پذیرای نطفههای علمی نورانی باشه!
جفت و زوج این قلب ناپاک، کلام ناپاک لیدرهای سوء است!
دنیای قلب حسود نسبت به پذیرش نطفه های علمی صاحبان نور پاک نیست:
«الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ» یعنی همین!
بدجنسی و رجس و خباثت حسادت دنیای قلبشو نسبت به نورش حفظ کرده و نگه داشته، و در عین حال تظاهر به دوستی با او می نماید و خودش را به او نزدیک میکنه!
پذیرش نطفههای علمی در دوران ناپاکی قلب «حیض»، قطعا میشه ثمراتی که پاک نخواهد بود و مولود ناپاکی حاصل میشود.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
مَنْ جَامَعَ امْرَأَتَهُ وَ هِيَ حَائِضٌ فَخَرَجَ الْوَلَدُ مَجْذُوماً أَوْ أَبْرَصَ فَلَا يَلُومَنَّ إِلَّا نَفْسَهُ.
امام صادق علیه السلام:
لَا يُبْغِضُنَا إِلَّا مَنْ خَبُثَتْ وِلَادَتُهُ أَوْ حَمَلَتْ بِهِ أُمُّهُ فِي حَيْضِهَا.
اهل حسد کسانی هستند که اصلا براشون مهم نیست، قرب با نور، داره با قلب ناپاک صورت میگیره!
«مقاربت در دوران ناپاکی!»
این واژه زیبای سهو است که با عبارت «حملت المرأةُ ولدَها سَهْواً: أى على حَيْضٍ» بخوبی نشون میده دنیای کثیف قلب اهل حسادت رو که در چه شرایطی، برای شنیدن و اخذ معالم ربانی اقدام میکنند!
این مفهوم بیتفاوتی در واژه سهو، اینجا بخوبی استنباط میشه که منظور چیست!
منظور اینه برای اهل حسادت فرقی نمیکنه که با حسادت و شکّ دارند پای حرفهای صاحبان نور مینشینند «الَّذِي بَنَوْا رِيبَةً فِي قُلُوبِهِمْ»: [لا ابالی]!
[سورة التوبة (۹): الآيات ۱۰۷ الى ۱۱۰]:
لا يَزالُ بُنْيانُهُمُ الَّذِي بَنَوْا رِيبَةً فِي قُلُوبِهِمْ إِلاَّ أَنْ تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (۱۱۰)
همواره آن ساختمانى كه بنا كردهاند، در دلهايشان مايه شكّ [و نفاق] است ،
تا آنكه دلهايشان پاره پاره شود، و خدا داناى سنجيدهكار است.
این رابطه سالم اخذ نور ولایت، فقط در دوران پاکی قلب شکل میگیرد،
نه در دوران ناپاکی، بدجنسی و حسادت!
چقدر تاویل این واژه سهو، مطلب زیبا و مهمی است و برای درک خباثت دنیای قلب اهل حسادت نسبت به صاحبان نور، رسا و گویاست و حال دنیای قلب اونها رو به خوبی بیان میکنه.
این واژه، یه جورایی این حالت قلب حسود رو توصیف میکنه:
لا ابالی – شلخته – بیتوجه «careless» – مسامحهکار – سهلانگاری – پشت گوش انداختن – سرسری گرفتن – اهمال – قصور – غفلت – فراموشکاری.
توی هر کاری، سهلانگاری کنی، حتما چوبشو میخوری.
«failure to take proper care in doing something»:
حسود، اونجوری که باید و شاید، نورش رو تحویل نگرفته!
+ «اکرمی مثواه – ثوی»
در حق معالم ربانی صاحبان نور کوتاهی کردن و استخفاف نمودن!
در واقع با قلبی عاری از حسد و شک، بایستی به معالم ربانی گوش جان بسپاری و عامل به این اندیشه باشی، وگرنه تاویلا مفهوم داستان و قصه واژه سهو و معنای مهم اون، متاسفانه تحقق پیدا میکنه.
«care»: مراقبت و سرپرستی و اهمیت دادن!
که این واژۀ انگلیسی، یکی از هزار واژه مترادف نور ولایت است.
واژۀ سهو میگه که اصلا برای حسود مهم نیست که چه بلایی داره سرِ «آیاتی و رسلی» میاد!
+ «کربلا»
«آیاتی و رسلی» چقدر برای تو اهمیت دارن؟!
[الطهاره – الحیض]:
«لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ»
+ مفهوم «جستجو»:
+ «کوچنشینان ماجراجو»
جستجوی اهل یقین، موفقیت آمیز خواهد بود و دستشان به نور علم آل محمد ع، با یاد معالم ربانی میرسد، چون قلب اهل یقین بیماری شک و حسادت نسبت به معالم ربانی صاحبان نور نداشته و لذا پاک است «طهر». اما قلوب ناپاک اهل شک حسود هرگز جستجو و تلاششان ثمربخش نخواهد بود و دستشان به نور علم و حکمت آل محمد ع نخواهد رسید.
تمام کسانی که تاویلا در دوران حیض قرار میگیرند، رابطه علمی آنها با نور قطع میشوند.
+ « فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِي الْمَحِيضِ وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ»
کسی که برای او بدجنسی و استعمال حسد، یه چیز عادی شده و اصلا مهم نیست که همسو با نور ولایت آل محمد ع فکر میکنه یا نه! براش فرقی نمیکنه که خدا ازش راضیه یا نه!
+ «رضا و سخط ولیّ خدا»
حسود کار خودشو میکنه و هیچ اهمیتی هم به نور ولایت نمیده!
هیچ اهمیتی به «آیاتی و رسلی» نمیده!
اصلا آیات و تقدیرات، برای او مهم نیستند!
اصلا فرصتهای اصلاح و تربیتی که خدا برای او مقدر میکنه، پشیزی ارزش ندارند!
اگه بشنوه که سر امام حسین ع رو در کربلا بریدند، ککش هم نمیگزه!
«الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ»
+ «سوره ماعون»:
«أَ رَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ فَذلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ وَ لا يَحُضُّ عَلى طَعامِ الْمِسْكِينِ فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ الَّذِينَ هُمْ يُراؤُنَ وَ يَمْنَعُونَ الْماعُونَ»
خیلی مفت و راحت معالم ربانی نورش رو میفروشه و از دست میده و برای او هیچ اهمیتی هم نداره!
وجود صاحبان و حاملان نور علم آل محمد ع، برای او اصلا مهم نیست!
و اینکه اقرار به فضل معالم ربانی آنها نداره، ریشه در عیب حسادتش نسبت به آنها داره که به همین خاطر هم این حسادتش رو استعمال میکنه.
[سهو عبدالله بن یحیی]:
[ترک قول بسم الله توسط عبدالله بن یحیی، سهو او بود:
«فَجَعَلَ اللَّهُ ذَلِكَ لِسَهْوِكَ»]:
«كُلُّ أَمْرٍ ذِي بَالٍ لَمْ يُذْكَرْ فِيهِ بِسْمِ اللَّهِ فَهُوَ أَبْتَرُ»
قَالَ الصَّادِقُ ع:
وَ لَرُبَّمَا تَرَكَ فِي افْتِتَاحِ أَمْرٍ بَعْضُ شِيعَتِنَا بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ فَيَمْتَحِنُهُ اللَّهُ بِمَكْرُوهٍ وَ يُنَبِّهُهُ عَلَى شُكْرِ اللَّهِ تَعَالَى وَ الثَّنَاءِ عَلَيْهِ وَ يَمْحُو فِيهِ عَنْهُ وَصْمَةَ تَقْصِيرِهِ عِنْدَ تَرْكِهِ قَوْلَ بِسْمِ اللَّهِ
لَقَدْ دَخَلَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ يَحْيَى عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ بَيْنَ يَدَيْهِ كُرْسِيٌّ
فَأَمَرَهُ بِالْجُلُوسِ عَلَيْهِ
فَجَلَسَ عَلَيْهِ
فَمَالَ بِهِ حَتَّى سَقَطَ عَلَى رَأْسِهِ فَأَوْضَحَ عَنْ عَظْمِ رَأْسِهِ وَ سَالَ الدَّمُ
فَأَمَرَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ بِمَاءٍ فَغَسَلَ عَنْهُ ذَلِكَ الدَّمَ
ثُمَّ قَالَ
ادْنُ مِنِّي فَوَضَعَ يَدَهُ عَلَى مُوضِحَتِهِ وَ قَدْ كَانَ يَجِدُ مِنْ أَلَمِهَا مَا لَا صَبْرَ لَهُ مَعَهُ وَ مَسَحَ يَدَهُ عَلَيْهَا وَ تَفَلَ فِيهَا فَمَا هُوَ أَنْ فَعَلَ ذَلِكَ حَتَّى انْدَمَلَ فَصَارَ كَأَنَّهُ لَمْ يُصِبْهُ شَيْءٌ قَطُّ
ثُمَّ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع يَا عَبْدَ اللَّهِ
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ تَمْحِيصَ ذُنُوبِ شِيعَتِنَا فِي الدُّنْيَا بِمِحَنِهِمْ
لِتَسْلَمَ لَهُمْ طَاعَاتُهُمْ وَ يَسْتَحِقُّوا عَلَيْهَا ثَوَابَهَا
فَقَالَ عَبْدُ اللَّهِ
يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ أَفَدْتَنِي وَ عَلَّمْتَنِي
فَإِنْ أَرَدْتَ أَنْ تُعَرِّفَنِي ذَنْبِيَ الَّذِي امْتُحِنْتُ بِهِ فِي هَذَا الْمَجْلِسِ حَتَّى لَا أَعُودَ إِلَى مِثْلِهِ
قَالَ
تَرْكُكَ حِينَ جَلَسْتَ أَنْ تَقُولَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
فَجَعَلَ اللَّهُ ذَلِكَ لِسَهْوِكَ عَمَّا نُدِبْتَ إِلَيْهِ تَمْحِيصاً بِمَا أَصَابَكَ
أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص حَدَّثَنِي عَنِ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ أَنَّهُ قَالَ
كُلُّ أَمْرٍ ذِي بَالٍ لَمْ يُذْكَرْ فِيهِ بِسْمِ اللَّهِ فَهُوَ أَبْتَرُ
فَقُلْتُ بَلَى بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي لَا أَتْرُكُهَا بَعْدَهَا
قَالَ
إِذاً تَحْظَى بِذَلِكَ وَ تَسْعَدَ.
+ «صوم – فطر»:
اهل ولایت اهل صوم اند و اهل فطر، یعنی از اذان صبح تا اذان مغرب چیزی نمیخورن و با اذان مغرب افطار میکنن، اما برای اهل حسادت فرقی نمیکنه کی چه چیزی رو چجوری بخورن!
+ « إِذَا دَخَلْتُمْ فِي الصِّيَامِ فَطَهِّرُوا أَنْفُسَكُمْ مِنْ كُلِّ دَنَسٍ وَ نَجَسٍ »
[صوم – قلوب ناخالص و خالص] :
سنن ادریس ع:
« إِذَا دَخَلْتُمْ فِي الصِّيَامِ فَطَهِّرُوا أَنْفُسَكُمْ مِنْ كُلِّ دَنَسٍ وَ نَجَسٍ
وَ صُومُوا لِلَّهِ بِقُلُوبٍ خَالِصَةٍ صَافِيَةٍ مُنَزَّهَةٍ [مُتَنَزِّهَةٍ] عَنِ الْأَفْكَارِ السَّيِّئَةِ وَ الْهَوَاجِسِ الْمُنْكَرَةِ
فَإِنَّ اللَّهَ يَسْتَنْجِسُ الْقُلُوبَ اللَّطِخَةَ وَ النِّيَّاتِ الْمَدْخُولَةَ »
هر گاه روزه مىگيريد، جان خود را از هر پليدى و نجاستى پاك سازيد و براى خدا با قلبهايى خالص و صاف، روزه بگيريد، حتى خود را از فكر گناهان نيز پاك گردانيد، چون خداوند متعال، قلبهاى آلوده و نيتهاى ناخالص را نجس مىداند.
قصه دنیای قلب اهل شک حسود نسبت به معالم ربانی خودشه.
مفهوم «بی تفاوت»
+ «دستورات مافوق را جدی بگیرید.»
شخصیت بیتفاوت در مقابل شخصیت مشتاق و پیگیر و جدی و گرم و با حرارت!
هر وقت مشتاق مطالعه هستی، قلبت نورانی و روشنه و جدی و پیگیر و با انرژی و گرم و با حرارت!
اما وای از اون روزی که قلبت تاریکه! نه شوق مطالعه داری، نه مطالب رو پیگیری میکنی و کاملا بیتفاوت میشی و خیلی سرد، با «آیاتی و رسلی» یعنی تقدیراتت و کلام فرشتۀ مهربانت، برخورد میکنی!
این یک کلید تشخیصی بود برای فهم قبض و بسط قلبی خودت!
[بیتفاوت – متعصب]:
+ حدیث « من هذا المتعصب لمحمد ص»
فرق آدمای بی تفاوت [پسیو] و آدمای پرانرژی [اکتیو]!
«بیشفعال! – اکتیو – هیپراکتیو»
+ مفهوم باب افتعال در واژه هایی مثل وسق – اتسق و …
هر کسی خودش باید بخواد تا … اختیارا به نیابت از نورش، با آیات روبرو بشه!
باری به هر جهت، نمیشه!
بیخیالی نمیشه طی کرد!
برای این تن، سری مناسب به همسری انتخاب کن، قبل از اینکه سری ناجور گیرت بیاد!
+ «قساوت قلب»
«بی تفاوت»: «apathetic»
قلبی که نور یاد معالم ربانی خودشو حس نکنه، بیتفاوته! براش فرقی نمیکنه!
بیتفاوتی نشانه قطع رابطۀ قلبی با نور معالم ربانی در دل شرایط تقدیرات است و این ویژگی قلب اهل شک حسود است.
[رقّة – قسوة]:
این حدیث از مقالۀ «قسی»:
« عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع
لَمَّتَانِ
لَمَّةٌ مِنَ الشَّيْطَانِ
وَ لَمَّةٌ مِنَ الْمَلَكِ
فَلَمَّةُ الْمَلَكِ الرِّقَّةُ وَ الْفَهْمُ
وَ لَمَّةُ الشَّيْطَانِ السَّهْوُ وَ الْقَسْوَةُ.»
امام صادق عليه السّلام فرمود: امير المؤمنين عليه السّلام فرموده:
(مردم را) دو خاطره است،
خاطره از شيطان و خاطره از فرشته،
خاطره فرشته: رقت (يعنى نرمى دل) و فهم است
و خاطره شيطان: فراموشى و سختدلى است.
توضيح:
«لمه» آن چيزيست كه بدل نزديك شود و خطور كند كه به خاطره ترجمه شد،
مجلسى (ره) گويد:
مقصود از رقت و فهم كه خاطره فرشته است نتيجه آن دو و يا نشانه آنها است و حمل بر مجاز گردد، زيرا خاطره كه فرشته در دل اندازد نيكى و تصديق بحق است، و نتيجه آن رقت دل و صفا و ميل آن به نيكى است، و همچنين خاطره شيطان، انداختن وسوسهها و شك و ميل به شهوات در دل است، و نتيجه آن فراموش كردن حق و غفلت از خدا و سنگدلى است.
اینکه قبض و بسط قلبتو میفهمی این کار ملک است.
این ملک به شکل صاحب نور خودشو به تو میفهمونه!
[احراز هویت و رویت تمثال نورانی صاحبان نور در ملکوت قلب]
بخاطر اینکه معلم ربانی، نور ولایتو یادمون میده، برای همینه که ملک موکل، مفتخر است به شکل و چهرۀ صاحبان نور، مطلب علمی مورد نیاز در این لحظه و در این ورکلایف رو به اهل نور یقین برسونه تا اونا هم بفهمن مطلب درسته، پس حالا که «ان الله و ملائکته یصلون علی النبی»، پس بیا و تو هم با معرفت باش و با یاد این معالم ربانی از دلخواه و تمنای تقدیر نشدۀ خودت بگذر،
طبق این دستور مافوق:
«یا ایها الذین آمنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما»
+ «سلما لرجل»
[شغل – سهو]:
کسی که مشغول به دنیا شد کار او سهو است «حبّ دنیا: حبّ تمناها».
یعنی نسبت به آخرت بیتفاوت است.
[تغافل – مساهاة]:
المساهاة: حسن المخالقة، كأنّ الإنسان يسهو عن زلّة إن كانت من غيره.
+ «تغافل»
[شغل – سهو – غفل]:
لَيْسَ عَمَلٌ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الصَّلَاةِ
فَلَا يَشْغَلَنَّكُمْ عَنْ أَوْقَاتِهَا شَيْءٌ مِنْ أُمُورِ الدُّنْيَا
فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ ذَمَّ أَقْوَاماً فَقَالَ
الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ
يَعْنِي أَنَّهُمْ غَافِلُونَ اسْتَهَانُوا بِأَوْقَاتِهَا
هيچ كارى در نزد خدا محبوبتر از نماز نيست.
مبادا كارى از كارهاى دنيا شما را به خود مشغول دارد از اوقات نماز.
خداوند تبارك و تعالى سرزنش كرده گروهى را با اين آيه الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ
يعنى غافلند و بىاهميت به وقتهاى آن هستند.
«قِسْ سَهْوَهُ بِسَهْوِكَ»
«قِسْ مَعْصِيَتَهُ لَكَ بِمَعْصِيَتِكَ لِرَبِّكَ»
«قِسْ فَقْرَهُ إِلَى رَحْمَتِكَ بِفَقْرِكَ إِلَى رَحْمَةِ رَبِّكَ»
[«قِسْ سَهْوَهُ بِسَهْوِكَ» – «قِسْ حَسَدهُ بِحَسَدكَ !!!»]:
[قیاس ممدوح – قیاس محکم]:
«قِسْ سَهْوَهُ بِسَهْوِكَ» چقدر این زیباست و دقیقا آموزش صاحبان نور همینه!
اینکه: خطای خطا کار به ما ربطی نداره.
یعنی سعی نکن با مقایسه غلط و نادرست و اشتباه، خودتو از آیت بهتر جلوه بدی و اونو خطا کار و خودتو اهل صواب بدونی که این قیاس باطل، شبیه ابلیس است، بلکه اگه میخوای مقایسه کنی درست مقایسه کن! چجوری؟ با خودت بگو اگه اون خطا کرده، من که صد برابر او خطاکارم! اگه او داره معصیت میکنه، من که هزار بار بیشتر از او گنهکارم! اگه او الآن نیازمند اینه که من بهش نور ولایت قرض بدم «اقرضهم من عرضک»، من که تا بینهایت نیازمند استقراض از بانک نورانی ولایت علمی آل محمد ع هستم! وقتی اینجوری مقایسه میکنی میبینی کارها درست از آب در میاد! هم در ملک و هم در ملکوت! توی قلبت، نور آرامش ولایت رو بدنبال این مقایسه محکم خودت حس میکنی! و اینجوری در ملک هم، نمودار، تسلیم تو که نه، تسلیم نور ولایت آل محمد ع، که در رفتار تو وجود داشته میشه [همسویی با تقدیرات] و لذا مسخَّر نور ولایت خواهد شد، ان شاء الله تعالی.
این حدیث بینظیر است:
ارْحَمْ مَنْ دُونَكَ يَرْحَمْكَ مَنْ فَوْقَكَ،
وَ قِسْ سَهْوَهُ بِسَهْوِكَ وَ مَعْصِيَتَهُ لَكَ بِمَعْصِيَتِكَ لِرَبِّكَ
وَ فَقْرَهُ إِلَى رَحْمَتِكَ بِفَقْرِكَ إِلَى رَحْمَةِ رَبِّكَ.
رحم كن كسى را كه پستتر از تو باشد تا رحم كند تو را كسى كه بالاتر از تو باشد
و قياس كن سهو او را به سهو خود و نافرمانى او را از براى تو به نافرمانى تو مر پروردگار خود را
و حاجت او را بسوى رحمت تو، به حاجت تو بسوى رحمت پروردگار تو.
امام صادق علیه السلام:
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ آبَائِهِ ع أَنَّهُ كَرِهَ أَنْ يَغْشَى الرَّجُلُ امْرَأَتَهُ وَ هِيَ حَائِضٌ
فَإِنْ غَشِيَهَا فَخَرَجَ الْوَلَدُ مَجْذُوماً أَوْ أَبْرَصَ فَلَا يَلُومَنَّ إِلَّا نَفْسَهُ
وَ عَنْهُ قَالَ
وَ كَرِهَ أَنْ يَغْشَى الرَّجُلُ أَهْلَهُ وَ قَدِ احْتَلَمَ حَتَّى يَغْتَسِلَ مِنَ الِاحْتِلَامِ
فَإِنْ فَعَلَ فَخَرَجَ الْوَلَدُ مَجْنُوناً فَلَا يَلُومَنَّ إِلَّا نَفْسَهُ
عَنْ أَبِي عُرْوَةَ أَخِي شُعَيْبٍ أَوْ عَنْ شُعَيْبٍ الْعَقَرْقُوفِيِّ قَالَ:
دَخَلْتُ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ الْأَوَّلِ ع وَ هُوَ يَحْتَجِمُ يَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ فِي الْحَبْسِ
فَقُلْتُ لَهُ إِنَّ هَذَا يَوْمٌ يَقُولُ النَّاسُ إِنَّ مَنِ احْتَجَمَ فِيهِ أَصَابَهُ الْبَرَصُ
فَقَالَ إِنَّمَا يُخَافُ ذَلِكَ عَلَى مَنْ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ فِي حَيْضِهَا.
قَالَ النَّبِيُّ ص:
مَنْ جَامَعَ امْرَأَتَهُ وَ هِيَ حَائِضٌ فَخَرَجَ الْوَلَدُ مَجْذُوماً أَوْ أَبْرَصَ فَلَا يَلُومَنَّ إِلَّا نَفْسَهُ.
وَ سُئِلَ الصَّادِقُ ع عَنِ الْمُشَوَّهِينَ فِي خَلْقِهِمْ
فَقَالَ هُمُ الَّذِينَ يَأْتِي آبَاؤُهُمْ نِسَاءَهُمْ فِي الطَّمْثِ.
وَ قَالَ الصَّادِقُ ع
لَا يُبْغِضُنَا إِلَّا مَنْ خَبُثَتْ وِلَادَتُهُ أَوْ حَمَلَتْ بِهِ أُمُّهُ فِي حَيْضِهَا.
و نيز آن حضرت صلّى اللَّه عليه و آله فرمود:
هر كس با همسر خويش در حال حيض مجامعت نمايد و فرزندش با بيمارى جذام يا برص و پيسى متولّد شود جز خود كسى را ملامت نكند.
و مقاربت با زنان در حال حيض، اگر كسى مرتكب اين عمل گردد و فرزند ديوانه و يا مبروص متولد شد بايد خويشتن را ملامت كند.
عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص
خَمْسُ خِصَالٍ تُورِثُ الْبَرَصَ النُّورَةُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ وَ يَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ وَ التَّوَضُّؤُ وَ الِاغْتِسَالُ بِالْمَاءِ الَّذِي تُسَخِّنُهُ الشَّمْسُ وَ الْأَكْلُ عَلَى الْجَنَابَةِ وَ غِشْيَانُ الْمَرْأَةِ فِي أَيَّامِ حَيْضِهَا وَ الْأَكْلُ عَلَى الشِّبَعِ.
[اذا – حیض – سهو] :
مجمع البحرين ؛ ج1 ؛ ص24
(أذا) : قوله تعالى: قُلْ هُوَ أَذىً أي الحيض مستقذر يؤذي من يقربه نفرة منه، إذ الأَذَى هو ما يكره و يغتمّ به.
امام صادق عليه السلام:
الْعَارِفُ شَخْصُهُ مَعَ الْخَلْقِ وَ قَلْبُهُ مَعَ اللَّهِ
لَوْ سَهَا قَلْبُهُ عَنِ اللَّهِ طَرْفَةَ عَيْنٍ لَمَاتَ شَوْقاً إِلَيْهِ
وَ الْعَارِفُ أَمِينُ وَدَائِعِ اللَّهِ وَ كَنْزُ أَسْرَارِهِ وَ مَعْدِنُ أَنْوَارِهِ وَ دَلِيلُ رَحْمَتِهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ مَطِيَّةُ عُلُومِهِ وَ مِيزَانُ فَضْلِهِ وَ عَدْلِهِ قَدْ غَنِيَ عَنِ الْخَلْقِ وَ الْمُرَادِ وَ الدُّنْيَا وَ لَا مُونِسَ لَهُ سِوَى اللَّهِ وَ لَا نُطْقَ وَ لَا إِشَارَةَ وَ لَا نَفَسَ إِلَّا بِاللَّهِ وَ لِلَّهِ وَ مِنَ اللَّهِ وَ مَعَ اللَّهِ فَهُوَ فِي رِيَاضِ قُدْسِهِ مُتَرَدِّدٌ وَ مِنْ لَطَائِفِ فَضْلِهِ مُتَزَوِّدٌ وَ الْمَعْرِفَةُ أَصْلٌ فَرْعُهُ الْإِيمَان.
پيكر عارف ، با خَلق ، و قلبش با خداست .
اگر چشم به هم زدنى قلبش از خداوند متعال غافل شود ، از اشتياق به او خواهد مُرد .
عارف ، امينِ سپرده هاى خداوند متعال ، گنجينه رازهايش ، معدن نورش ، راهنماى رحمت او بر خلقش ، حامل علومش ، و ترازوى فضل و عدلش است .
از خلق و خواسته و دنيا بى نياز است و مونسى جز خدا ندارد
و نطق ، اشاره و دم زدنش جز با خدا ، از خدا ، براى خدا و همراه خدا نيست .
پس او در باغ هاى قُدسِ خدا گام مى زند و از لطائف فضلش بهره مند مى شود .
معرفت ، ريشه اى است كه شاخه اش ايمان است.