Luminous branch!
Be a leaf of this luminous tree!
When you understand the luminous language of the emotions in your heart, you have in fact obtained a precious franchise from an essential and reliable scientific source and become a branch of it. You seem to have access to necessary secrets so appreciate this private conversation.
outer world examples- inner world feeling
… And verses from the Holy Quran
#emotionallanguage #jealousy #DynamicHeart #PrivateConversation #franchise
وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً
الشّعب: النّور الولایة
«شعب» یکی از هزار واژه مترادف «نور الولایة» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«أشعبوا العُود»
«الشُّعْبَةُ مِنَ الشَّجَرَةِ: الْغُصْنُ الْمُتَفَرِّعُ مِنْهَا»
+ «نَوَّرَ الشّجرُ: درخت شكوفه داد».
«شَعَبَ الشيءُ: آن چيز آشكار شد».
+ «ظهر»
+ «ذبح»
+ «اخراج»
«وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا»
باید یک انشعاب نورانی از شجرهی طیبه، توی قلبت داشته باشی
تا بتونی به نور اوامر الهی معرفت پیدا کنی!
تا بتونی فرق تمنّاها و تقدیراتتو متوجه بشی!
سنّت خدا اینجوریه!
«مَشعب الحقّ: طريقُه»
+ «مسیر دسترسی به نور!»
+ «احراز هویت تمثال نورانی در ملکوت قلب!»
+ «معرفة الامام بالنّورانیّة»
پيامبر صلي الله عليه و آله:
إنَّما سُمِّيَ شَعبانُ لأِنَّهُ يَتَشَعَّبُ فيهِ أرزاقُ المُؤمِنينَ.
ماه شعبان، «شعبان» ناميده شد؛
زيرا روزىهاى مؤمنان در اين ماه قسمت مىشود.
يَا شَاعِبَ صَدْعِ الْكَسِيرِ!
«يَا شَاعِبَ صَدْعِ الْكَسِيرِ»:
ای نوری که ظرف افتاده و شکسته رو، دوباره جوری بند میزنی «شَاعِبَ»،
که اصلا معلوم نمیشه افتاده و شکسته و درست میشه مثل روز اولش.
+ «رفأ – المرفأ الامین»:
«صاحبان نور، رفوگران قلب!»
شاخ و برگ نورانی!
شاخهی نورانی!
برگ نورانی!
برگ این درخت نورانی باشید!
وقتی مکانیسم نورانی قلبت فعال میشه،
در واقع انشعاب گرانبهایی را از یک منبع علمی ضروری و قابل اعتماد به دست آوردهاید
و شاخهای و شعبهای و برگی از آن شدهاید.
به نظر می رسد شما به رازهای لازم دسترسی دارید،
بنابراین قدر این گفتگوی خصوصی را بدانید.
مثالهای دنیای خارج – احساس دنیای درونی
… و آیاتی از قرآن کریم
# زبان احساسی # حسادت # قلب پویا # گفتگوی خصوصی # حق رای دادن
وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا
[سورة الحجرات (۴۹): الآيات ۱۱ الى ۱۴]
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسى أَنْ يَكُونُوا خَيْراً مِنْهُمْ
وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسى أَنْ يَكُنَّ خَيْراً مِنْهُنَّ
وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ
وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ
بِئْسَ الاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمانِ
وَ مَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ (۱۱)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، نبايد قومى قوم ديگر را ريشخند كند، شايد آنها از اينها بهتر باشند،
و نبايد زنانى زنانِ [ديگر] را [ريشخند كنند]، شايد آنها از اينها بهتر باشند،
و از يكديگر عيب مگيريد، و به همديگر لقبهاى زشت مدهيد؛
چه ناپسنديده است نام زشت پس از ايمان.
و هر كه توبه نكرد آنان خود ستمكارند.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ
وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً
أَ يُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتاً فَكَرِهْتُمُوهُ
وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ (۱۲)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، از بسيارى از گمانها بپرهيزيد كه پارهاى از گمانها گناه است،
و جاسوسى مكنيد، و بعضى از شما غيبت بعضى نكند؛
آيا كسى از شما دوست دارد كه گوشت برادر مردهاش را بخورد؟ از آن كراهت داريد.
[پس] از خدا بترسيد، كه خدا توبهپذير مهربان است.
يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى
وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا
إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ
إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ (۱۳)
اى مردم، ما شما را از مرد و زنى آفريديم،
و شما را ملّت ملّت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر شناسايى متقابل حاصل كنيد.
در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست.
بىترديد، خداوند داناى آگاه است.
قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا
قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمانُ فِي قُلُوبِكُمْ
وَ إِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمالِكُمْ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (۱۴)
[برخى از] باديهنشينان گفتند:
«ايمان آورديم.» بگو: «ايمان نياوردهايد، ليكن بگوييد: اسلام آورديم.»
و هنوز در دلهاى شما ايمان داخل نشده است.
و اگر خدا و پيامبرِ او را فرمان بريد از [ارزشِ] كردههايتان چيزى كم نمىكند.
خدا آمرزنده مهربان است.»
[سورة يوسف (12): الآيات 21 الى 22]:
«أَكْرِمِي مَثْواهُ»
وَ قالَ الَّذِي اشْتَراهُ مِنْ مِصْرَ لامْرَأَتِهِ أَكْرِمِي مَثْواهُ عَسى أَنْ يَنْفَعَنا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً وَ كَذلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ وَ لِنُعَلِّمَهُ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحادِيثِ وَ اللَّهُ غالِبٌ عَلى أَمْرِهِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ (21)
و آن كس كه او را از مصر خريده بود به همسرش گفت: «نيكش بدار، شايد به حال ما سود بخشد يا او را به فرزندى اختيار كنيم.» و بدين گونه ما يوسف را در آن سرزمين مكانت بخشيديم تا به او تأويل خوابها را بياموزيم، و خدا بر كار خويش چيره است ولى بيشتر مردم نمىدانند.
وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَيْناهُ حُكْماً وَ عِلْماً وَ كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ (22)
و چون به حد رشد رسيد، او را حكمت و دانش عطا كرديم، و نيكوكاران را چنين پاداش مىدهيم.
«أَكْرِمِي مَثْواهُ»
«وَ صُدُورُهُمْ وِعَاءٌ لِسِرِّ اللَّهِ»
«النّور سرّ الله»
«أَمْثِلَتُهُمْ فِي الْقُلُوبِ مَوْجُودَةٌ»
«إِنَّ لِلْقُلُوبِ شَوَاهِدَ»
«الختم- السّر- الشعبة- النّور»
«شعب» و «سرّ» از هزار واژه مترادف «نور» است.