دکتر محمد شعبانی راد

قلب حرفه‌ای، مانند یک راننده حرفه‌ای عمل می‌کند!

Professional heart!
Be like a professional driver who pays close attention to the signs.
A heart that understands its dark mode and light mode, in the dark mode, deals with this issue very professionally and does not allow the devil to take advantage of this opportunity and make him disappointed and sad, from this darkness, understands he has gone wrong, so he changes direction. He tries to make up for his mistake. it is impossible to deal professionally with life problems without understanding the luminous signs that guide the world within the heart.
outer world examples- inner world feeling
… And verses from the Holy Quran
#emotionallanguage #jealousy #DynamicHeart #ProfessionalHeart #SharingProcess #Conscientiousness

قلب حرفه ای! مانند یک راننده حرفه ای باشید که به علائم توجه زیادی می کند. قلبی که حالت تاریک و نور خود را درک می کند ، در حالت تاریک ، بسیار حرفه ای با این مسئله برخورد می کند و اجازه نمی دهد شیطان از این فرصت استفاده کند و او را ناامید و غمگین کند ، از این تاریکی ، می فهمد که اشتباه کرده است ، بنابراین او تغییر جهت می دهد. او سعی می کند اشتباه خود را جبران کند. مقابله حرفه ای با مشکلات زندگی بدون درک علائم درخشانی که جهان درون قلب را هدایت می کنند غیرممکن است. مثالهای دنیای خارج – احساس دنیای درون … و آیاتی از قرآن کریم

مثالهای دنیای بیرون

یک راننده مبتدی در یک فرآیند 1+1 به یک راننده حرفه ای تبدیل می شود.

آیات مربوطه

[التناصیب – التمثال] + [أَمْثِلَتُهُمْ فِي الْقُلُوبِ مَوْجُودَةٌ] + [فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِيًّا] + [إِنَّ لِلْقُلُوبِ شَوَاهِدَ] + [أَنَا زَائِرُكَ بِقَلْبِي]:
يَا كُمَيْلُ
الْعِلْمُ خَيْرٌ مِنَ الْمَالِ الْعِلْمُ يَحْرُسُكَ وَ أَنْتَ تَحْرُسُ الْمَالَ وَ الْمَالُ تُفْنِيهِ النَّفَقَةُ وَ الْعِلْمُ يَزْكُو عَلَى الْإِنْفَاقِ الْعِلْمُ حَاكِمٌ وَ الْمَالُ مَحْكُومٌ عَلَيْهِ‏
ای كميل علم از مال بهتر است، علم نگهبان توست و تو نگهبان مال. انفاق مال را بكاهد و علم را بيفزايد. علم حاكم است، و مال محكوم.يَا كُمَيْلَ بْنَ زِيَادٍ
مَحَبَّةُ الْعَالِمِ دِينٌ يُدَانُ بِهِ بِهِ يَكْسِبُ الْإِنْسَانُ الطَّاعَةَ فِي حَيَاتِهِ وَ جَمِيلَ الْأُحْدُوثَةِ بَعْدَ وَفَاتِهِ وَ مَنْفَعَةُ الْمَالِ تَزُولُ بِزَوَالِهِ مَاتَ خُزَّانُ الْأَمْوَالِ وَ هُمْ أَحْيَاءٌ وَ الْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِيَ الدَّهْرُ أَعْيَانُهُمْ مَفْقُودَةٌ وَ أَمْثِلَتُهُمْ فِي الْقُلُوبِ مَوْجُودَةٌ.
ای كميل دوستى عالم دينى است كه در برابرش پاداش دهند، وسيله كسب طاعت در زندگى و نام نيك پس از مرگ مى‌‏باشد. مال چون از دست رود منافعش هم بدنبالش مى‌‏رود، ثروت اندوزان در طول زندگى خود نيز مرده‏‌اند، در حالى كه علما تا جهان باقى است زنده‏‌اند. جثه‏‌هاشان از نظرها پنهان، و نقششان در دلها ثابت است.+ «الْعَالِمُ حَيٌّ وَ إِنْ كَانَ مَيِّتاً». 

[سورة البقرة (2): آية 197]
الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِي الْحَجِّ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى‏ وَ اتَّقُونِ يا أُولِي الْأَلْبابِ (197)
حجّ در ماههاى معينى است. پس هر كس در اين [ماه‏]ها، حجّ را [برخود] واجب گرداند، [بداند كه‏] در اثناى حجّ، همبسترى و گناه و جدال [روا] نيست، و هر كار نيكى انجام مى‏‌دهيد، خدا آن را مى‌‏داند، و براى خود توشه برگيريد كه در حقيقت، بهترين توشه، پرهيزگارى است، و اى خردمندان! از من پروا كنيد.

[سورة الأعراف (7): الآيات 201 الى 203]
إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ (201)
در حقيقت، كسانى كه [از خدا] پروا دارند، چون وسوسه‏‌اى از جانب شيطان بديشان رسد [خدا را] به ياد آورند و بناگاه بينا شوند.
وَ إِخْوانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الغَيِّ ثُمَّ لا يُقْصِرُونَ (202)
و يارانشان آنان را به گمراهى مى‌‏كشانند و كوتاهى نمى‏‌كنند.
وَ إِذا لَمْ تَأْتِهِمْ بِآيَةٍ قالُوا لَوْ لا اجْتَبَيْتَها قُلْ إِنَّما أَتَّبِعُ ما يُوحى‏ إِلَيَّ مِنْ رَبِّي هذا بَصائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (203)
و هر گاه براى آنان آياتى نياورى، مى‏‌گويند: «چرا آن را خود برنگزيدى؟ » بگو: من فقط آنچه را كه از پروردگارم به من وحى مى‌‏شود پيروى مى‌‏كنم. اين [قرآن‏] رهنمودى است از جانب پروردگار شما و براى گروهى كه ايمان مى‌‏آورند هدايت و رحمتى است.

[سورة المائدة (5): الآيات 15 الى 16]
يا أَهْلَ الْكِتابِ قَدْ جاءَكُمْ رَسُولُنا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثِيراً مِمَّا كُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتابِ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبِينٌ (15)
اى اهل كتاب، پيامبر ما به سوى شما آمده است كه بسيارى از چيزهايى از كتاب [آسمانى خود] را كه پوشيده مى‏‌داشتيد براى شما بيان مى‏‌كند، و از بسيارى [خطاهاى شما] درمى‏‌گذرد. قطعاً براى شما از جانب خدا روشنايى و كتابى روشنگر آمده است.
يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَ يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَ يَهْدِيهِمْ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ (16)
خدا هر كه را از خشنودى او پيروى كند، به وسيله آن [كتاب‏] به راه‏هاى سلامت رهنمون مى‌‏شود، و به توفيق خويش، آنان را از تاريكيها به سوى روشنايى بيرون مى‌‏برد و به راهى راست هدايتشان مى‏‌كند.

[التناصیب – التمثال] :
[سورة النحل (16): الآيات 75 الى 77] : « ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً »
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً عَبْداً مَمْلُوكاً لا يَقْدِرُ عَلى‏ شَيْ‏ءٍ وَ مَنْ رَزَقْناهُ مِنَّا رِزْقاً حَسَناً فَهُوَ يُنْفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَ جَهْراً هَلْ يَسْتَوُونَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ (75)
خدا مَثَلى مى‌‏زند: بنده‌‏اى است زرخريد كه هيچ كارى از او برنمى‏‌آيد. آيا [او] با كسى كه به وى از جانب خود روزىِ نيكو داده‌‏ايم، و او از آن در نهان و آشكار انفاق مى‌‏كند يكسان است؟ سپاس خداى راست. [نه،] بلكه بيشترشان نمى‌‏دانند.
وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً رَجُلَيْنِ أَحَدُهُما أَبْكَمُ لا يَقْدِرُ عَلى‏ شَيْ‏ءٍ وَ هُوَ كَلٌّ عَلى‏ مَوْلاهُ أَيْنَما يُوَجِّهْهُ لا يَأْتِ بِخَيْرٍ هَلْ يَسْتَوِي هُوَ وَ مَنْ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ هُوَ عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ (76)
و خدا مثلى [ديگر] مى‏‌زند: دو مردند كه يكى از آنها لال است و هيچ كارى از او برنمى‏‌آيد و او سربار خداوندگارش مى‌‏باشد. هر جا كه او را مى‏‌فرستد خيرى به همراه نمى‌‏آورد. آيا او با كسى كه به عدالت فرمان مى‏‌دهد و خود بر راه راست است يكسان است؟
وَ لِلَّهِ غَيْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما أَمْرُ السَّاعَةِ إِلاَّ كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ (77)
و نهان آسمانها و زمين از آنِ خداست، و كار قيامت جز مانند يك چشم بر هم زدن يا نزديكتر [از آن‏] نيست، زيرا خدا بر هر چيزى تواناست.

[يَا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمِيلَ وَ سَتَرَ الْقَبِيحَ] :
أَنَّ فِي الْعَرْشِ تِمْثَالًا لِكُلِّ عَبْدٍ فَإِذَا اشْتَغَلَ الْعَبْدُ بِالْعِبَادَةِ رَأَتِ الْمَلَائِكَةُ تِمْثَالَهُ وَ إِذَا اشْتَغَلَ بِالْمَعْصِيَةِ أَمَرَ اللَّهُ بَعْضَ‏ الْمَلَائِكَةِ حَتَّى يَحْجُبُوهُ بِأَجْنِحَتِهِمْ‏ لِئَلَّا تَرَاهُ الْمَلَائِكَةُ فَذَلِكَ مَعْنَى قَوْلِهِ ص يَا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمِيلَ وَ سَتَرَ الْقَبِيحَ.
در عرش پيكره‌‏ايست از هر بنده خدا، و چون به عبادت پردازد فرشته‏‌ها آن را ببينند، و چون به گناه و نافرمانى خدا  برآيد، به يك فرشته فرمايد پر بر سر آن كشد تا فرشته‏‌هاى ديگرش نبينند و اينست معنى قول آن حضرت صلى اللَّه عليه و آله : اى كسى كه بنمايانى خوبى را و نهان سازى زشتى را.

[سورة الأعراف (7): الآيات 46 الى 47] : «وَ بَيْنَهُما حِجابٌ»
وَ بَيْنَهُما حِجابٌ وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ يَعْرِفُونَ‏ كُلاًّ بِسيماهُمْ وَ نادَوْا أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوها وَ هُمْ يَطْمَعُونَ (46)
و ميان آن دو [گروه‏]، حايلى است، و بر اعراف، مردانى هستند كه هر يك [از آن دو دسته‏] را از سيمايشان مى‏‌شناسند، و بهشتيان را -كه هنوز وارد آن نشده و[لى‏] [بدان‏] اميد دارند- آواز مى‏دهند كه: «سلام بر شما.»
وَ إِذا صُرِفَتْ أَبْصارُهُمْ تِلْقاءَ أَصْحابِ النَّارِ قالُوا رَبَّنا لا تَجْعَلْنا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ (47)
و چون چشمانشان به سوى دوزخيان گردانيده شود، مى‏‌گويند: «پروردگارا، ما را در زمره گروه ستمكاران قرار مده.»
[الحجاب النّور الفریضة] : « أَوَّلِ‏ مَا خَلَقَ‏ اللَّهُ‏ تَعَالَى النُّور » + « أَوَّلُ مَا خَلَقَ‏ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ حُجُبُهُ » + «أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَا يَفْرِضُ مَجْهُولًا».

[سورة الشورى (42): الآيات 51 الى 53] : «مِنْ وَراءِ حِجابٍ»
وَ ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلاَّ وَحْياً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولاً فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ ما يَشاءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ (51)
و هيچ بشرى را نرسد كه خدا با او سخن گويد جز [از راه‏] وحى يا از فراسوى حجابى، يا فرستاده‌‏اى بفرستد و به اذن او هر چه بخواهد وحى نمايد. آرى، اوست بلندمرتبه سنجيده‌‏كار.
وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا ما كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتابُ وَ لا الْإِيمانُ وَ لكِنْ جَعَلْناهُ نُوراً نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشاءُ مِنْ عِبادِنا وَ إِنَّكَ لَتَهْدِي إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ (52)
وهمين گونه، روحى از امر خودمان به سوى تو وحى كرديم. تو نمى‌‏دانستى كتاب چيست و نه ايمان [كدام است؟] ولى آن را نورى گردانيديم كه هر كه از بندگان خود را بخواهيم به وسيله آن راه مى‌‏نماييم، و به راستى كه تو به خوبى به راه راست هدايت مى‏كنى.
صِراطِ اللَّهِ الَّذِي لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ أَلا إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ (53)
راهِ همان خدايى كه آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آنِ اوست. هش‏‌دار كه [همه‏] كارها به خدا بازمى‌‏گردد.

[إِلَهِي عَرَفْتُكَ وَ عَرَفْتُ النُّورَ مِنَ الظُّلْمَةِ] :
عَصَيْتُكَ إِلَهِي كَيْفَ لَا أَطْلُبُ رِضَاكَ وَ قَدْ أَكْمَلْتَ عَقْلِي حَتَّى عَرَفْتُكَ وَ عَرَفْتُ الْحَقَّ مِنَ الْبَاطِلِ وَ الْأَمْرَ مِنَ النَّهْيِ وَ الْعِلْمَ مِنَ الْجَهْلِ وَ النُّورَ مِنَ الظُّلْمَةِ فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي لَا أَحْجُبُ‏ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ فِي وَقْتٍ مِنَ الْأَوْقَاتِ كَذَلِكَ أَفْعَلُ بِأَحِبَّائِي.
خدايا تو را نافرمانى كردم چطور خشنودى تو را بدست نياوردم و حال اينكه خرد مرا كامل كردى تا تو و حق را از باطل، امر را از نهى، دانائى را از نادانى و روشنى را از تاريكى بشناسم. پس خداى عز و جل فرمايد، به عزت و جلالم سوگند هيچ گاه ميان خود و تو حجابى قرار ندهم، همين طور با دوستانم رفتار كنم.

 

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی