Do not deny the darkness inside you!
Think of an emergency exit from this deadly darkness!
«ظلم» یکی از هزار واژه مترادف «حسادت» است.
«سندروم حسادت را هزار واژه معنا می کنند!»
+ «به خودت ظلم نکن! با خودت دشمنی نکن! حسادت و تاریکی جدایی! إِنَّكَ إِذاً لَمِنَ الظَّالِمِينَ!»
«ظلم» یکی از هزار واژه مترادف «حسادت» است.
«ظَلَمْتُ الأرضَ: حفرتها و لم تكن موضعا للحفر، و تلك الأرض يقال لها: الْمَظْلُومَةُ،
و التّراب الّذي يخرج منها: ظَلِيمٌ.»
«ظَلَمْتُ الأرضَ: زمين را حفر كردم، اما جاى مناسبی برای حفر كردن نبود،
و آن زمين را هم «مَظْلُومَة» گويند. خاكى هم كه از آنجا بيرون آوردهاند «ظَلِيم» گويند».
مفهوم «نابجا» از واژه «ظلم» استنباط میشود.
«الظُّلْمُ وَضْعُ الشَّيْءِ فِي غَيْرِ مَوْضِعِهِ»
در حقیقت تاریکیِ درون، یعنی قبض نور قلب، خبر از یک فکر و یا رفتار نابجا میده،
یعنی پرده از یک اشتباه ما بر میداره و به ما میفهمونه یه جای کار داره میلنگه!
در مقابل مفهوم «نابجا»، مفهوم «بجا» وجود داره که از واژه «حقّ» استنباط می شود.
«اَلحَقُّ وَضْعُ الشَّيْءِ فِي مَوْضِعِهِ»
تاریکیِ درونت را انکار نکن!
حسادت، نقطهضعف همه ما انسانهاست! پس لازم نیست پنهانش کنیم.
در واقع نباید سعی کنیم که از این واقعیت فرار کنیم و با پنهان کردن این عیب حسادت، خودمان را بیعیب و بدون اشتباه جلوه دهیم. اشتباه حتمی است! مهم این است که چیزی بدانیم که با دانستن آن، پی به اشتباهاتمان ببریم و آن چیز، دانستنِ زبانِ نورِ فرشته نگهبان، در ملکوت قلب ماست.
انکار کردنِ داشتن عیب حسادت، چیزی رو عوض نمیکنه!
قبول کردن این حقیقت است که میپذیریم عیبی بنام حسادت داریم و اینجوری خودمونو ملزم میکنیم که برای برطرف کردنش، به راه چاره نیاز داریم.
برگزاری ورکشاپهایی که در آن، اعتراف به اشتباه و داشتن عیب حسد میکنیم، برای خودمان و دیگران، بسیار سازنده و مفید است. در این ورکشاپها اصلا سعی نمیکنیم که خودمان را بیعیب معرفی نماییم، زیرا این بزرگترین مانعی است که نمیذاره رشد و تکامل داشته باشیم.
وقایع آفاقی، همزمان و به موازات نشانههای انفسی، اعم از نور و ظلمت، با هر کمّ و کیفی که متوجه آن می شویم، بسیار کمک کننده خواهد بود تا مطالب نو و جدیدی در مورد وجود خودمان متوجه بشویم و این دقت در دنیای بیرون و درون، ویژگی ممتازی است که کسانی که در پیِ رسیدن به بهترین نقطه خودشان هستند، با این سبک زندگی میکنند.
پس سعی نکن با پنهان کردن نقاط ضعفت، خودتو قوی جلوه بدهی. در حقیقت این تلاشی است، برای گول زدن خودت و دیگران، از ماهیت حقیقی که درون تو وجود دارد.
اتفاقا وقتی زبان نور و ظلمت دنیای درون خودتو میفهمی، در هر حادثهای که پیش میاد، از روی تاریکیِ درونت، میفهمی مسیر اشتباه رو در پیش گرفتی، لذا بدون انکار این حقیقت که اشتباه کردهای، این اشتباه رو شجاعانه میپذیری و مسیر فکری و رفتاری خودتو عوض میکنی. و این روش پسندیدهای است که داری اشتباهاتتو، یکی یکی تشخیص میدی و درمان میکنی و درمانگر تو، نور علم حاصل از عنایات فرشته نگهبان توست.
حسود، بجای تن دادن به این اوامر نورانی، تلاش برای اِعمال افکار حسدآلود خودش میکنه، کانه در جای نامناسبی اقدام به حفر چاه میکنه «ظَلَمْتُ الأرضَ» و سرمایه خودش را بیهوده خرج میکند و این معنای واژه زیبای «ظلم» است که حسود با تبدیل و تعویض نور هدایت به تاریکی حسادت «فَبَدَّلَ الَّذينَ ظَلَمُوا قَوْلاً غَيْرَ الَّذي قيلَ لَهُمْ» این بلا رو سرِ خودش میاره و به خودش و دیگران ظلم میکنه!
نکته مهم اینجاست که خدا با حسود اتمام حجت میکنه، یعنی نور هدایت رو بهش عرضه میکنه، اما متاسفانه حسود بجای اتباع از نور، از نور اِعراض میکنه و بهش پشت میکنه «وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّكَ إِذاً لَمِنَ الظَّالِمينَ». مگه میشه کسی نور هدایت رو بشناسه و بعد ترکش کنه، و در عین حال امید آرامش و عاقبت به خیری داشته باشه؟! «كَيْفَ يَهْدِي اللَّهُ قَوْماً كَفَرُوا بَعْدَ إيمانِهِمْ وَ شَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَ جاءَهُمُ الْبَيِّناتُ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ»
در حقیقت، شخص حسود، جرم بزرگش اینه که نور هدایت رو کتمان میکنه «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَتَمَ شَهادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ» اینجوری نه خودش از نور هدایت بهرهمند میشه، و نه میذاره دیگران متوجه این حقیقت نورانی بشوند! و اینجوری هم در حق خودش ظلم میکنه و هم در حق دیگران! این میشه تعدّی و تجاوز از حدود الهی «وَ مَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ».
در داستان عصیان آدم ع اشاره شد که، استعمال حسادت یعنی نارضایتی به تقدیرات، نکته مهم و قابل توجهی است. در داستان یونس ع نیز تکرار همین ماجرا برای ما جای تدبر دارد: «وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنادى فِي الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ».
حتما خدای ما، برای خروج ما از تاریکی حسادت، و درک نور هدایت، یه کارایی کرده!
«فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ»
هزار واژه مترادف نور و هزار واژه مترادف تاریکی در این عکسها قابل بررسی است!
بایستی مدام حال دلتو بفهمی که تاریکی یا روبراهی!
اگه ندونی چجوری میتونی به خودت کمک کنی و از تاریکی در بیای،
چجوری میتونی چراغ هدایتی برای دستگیری از دیگران باشی؟!