Online Science Delivery!
«وزع» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«مُوَزِّعُ البَريد: مأمور نامه رسانى اداره پست»
+ «ودق»
+ «ودی»
+ «نشر»
+ «ودع»
وزع:
تحویل علوم نورانی به قلب سلیم! رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ!
«Online Science Delivery»
+ «شعر – اشعار بالوصول»
مفهوم: تقسيم في تقدير و تسوية
و من لوازمه : الكفّ و الحبس و المنع و التفريق و الإيلاع و الإلهام و الإصلاح، إذا لوحظت على إطلاق.
مُوَزِّعُ البَريد : مأمور نامه رسانى اداره پست
« mail delivery »
« delivery service »
الوَزْع : كفّ النفس عن هواها: پشت به تمنا
+ «ضبط» : ضابطه – رابطه.
+ نظم و تنظیم : توزیع، به انگلیسی میشه ارنجمنت «arrangement».
در زبان رایج فارسی عبارت «توزیع کردن» را خیلی بکار میبریم.
مثلا دارو بین داروخانهها توزیع شد!
توزیع کننده آرامش به قلوب ناآرامی که معتقد به نور ولایت باشند، معالم ربانی صاحبان نور از آل محمد ع میباشد.
چون این کار توزیع کردن در این مورد خاص توام با ایجاد آرامش قلبی است، به این توزیع علمی، الهام قلبی گفته میشود.
گاهی یه چیزی به دلت می افته [الهام = توزیع، وزع] که توام با ناآرامیه،
در کفار « وَ يَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً مِمَّنْ يُكَذِّبُ بِآياتِنا فَهُمْ يُوزَعُونَ » اینجوریه که حالت ناآرامی قلب و اضطراب و خفقان قلب « فَهُمْ يُوزَعُونَ : وَ الْوَزَعُ خَفَقَانُ أَفْئِدَتِهِمْ » رو ایجاد میکنه.
یعنی اینها کسانی هستند که با غلبه هوای نفس بر عقلشون و در نتیجه ناآرامی ناشی از اون براشون ایجاد شده و توزیع ناآرامی به قلب اونها حاصل سوء استفاده از اختیار توسط خودشونه!
اینکه دوست داری مالک بر نفست بشی و عقلت غالب بر هوای نفست بشه بطوریکه در بین الشرین با قبول ذلت کوچک عامل به نور ولایت باشی و از ذلت بزرگ رهایی پیدا کنی ، باید نگاه آل محمد ع به دلت توزیع «وزع» بشه و نور به قلبت الهام بشه و چون این نگاه به عقل تو این توانایی رو میده که کفّ نفس کنی لذا وقتی عرب میگه « وزعته عن الأمر: كففته » منظورش اینه که با نوری که از نگاه دلسوزانه آل محمد ع به قلبم صورت گرفت، توانستم نفسم را از ارتکاب معصیت منع نمایم و لذا این الهام و توزیع از جانب آل محمد ع ثمربخش بوده و ثمره اش کفّ نفس است «درناژ حسادت».
پس عبارت زیبای «رَبِّ أَوْزِعْنِي …» یعنی ای مافوق من تو به من نگاه کن تا بتوانم بر هوای نفسم غلبه نمایم و عاقلانه فکر کنم و وقتی به برکت نگاه شما عاقل شدم قطعا شاکر این نعمت بی بدیل، البته به نسبت فهم ناچیز خودم، خواهم بود و صد البته که شکر این نعمت به آن صورت که شایسته آل محمد ع باشد از احدی بر نخواهد آمد.
برای اینکه از این توزیع علم بینصیب نمانی باید این قاعده الهی را رعایت کنی که « فَهُمْ يُوزَعُونَ » یعنی اطاعت از مافوق را فراموش نکنی و خود را در سایه حمایت نور مقید نمایی و سعی به ادعای ربوبیت و پیشی گرفتن از او در امور ننمایی، مگر نمی بینی جنود سلیمان همه « فَهُمْ يُوزَعُونَ » بودند و هر کس برای کسب علم از مقام مافوقش اتباع می نمود!
+ «دلو – سلسله مراتب نورانی!»
+ «و جعلنا بینهم و بین القری التی بارکنا فیها قری ظاهرة
و قدرنا فیها السیر سیروا فیها لیالی و ایاما آمنین»
و ما باید بدانیم بین ما و آل محمد ع، نقش حاملان نور که برای راحتی کار ما قرار داده شده، بسیار حائز اهمیت است و ما باید زرنگ باشیم و با کسب نور و علم از این سقف علمی تعریف شده «سجد»، خود را بهره مند از فیوضات آل محمد ع و از این چشمه جوشان قرار دهیم.
پس این قاعده مهمی است که باید همه رعایت نماییم «فَهُمْ يُوزَعُونَ»!
خاصیت این قاعده این است که با تبعیت از مافوق علمی خود، بر حسد خود غالب می شوی یعنی عقلت با تبعیت از نور علوم ربانی بر هوای نفست غالب میشود و با مالکیت بر نفس، راحت میشوی و به حیات طیبه می رسی! در عبارت عظیم « فَهُمْ يُوزَعُونَ » دنیای مطلب وجود دارد . اگر خود را در این مسیر تعریف شده آل محمد ع قرار دهی، در توزیع نور و علم بی نصیب و بی بهره نخواهی ماند چون توزیع علم از مجرای حق و تعریف شده آن صورت می گیرد و اگر برای گرفتن داروی کمیاب که فقط به داروخانه های هلال احمر شهرها توزیع می شود اشتباها به داروخانه های دیگر مراجعه نمایی قطعا به این دارو دست نمی یابی و بیماری طول می کشد تا خدای ناکرده کار دستت دهد . برای اخذ علم آل محمد ع برو سراغ واسطۀ نور « خذ عن يونس بن عبد الرحمن » که آل محمد ع علم خود را به آنها توزیع می نمایند و از دست آنها بی بهره و نصیب برنخواهی گشت ان شاء الله تعالی .
پس وقتی با دعای « رَبِّ أَوْزِعْنِي … » از امام رضا ع طلب علم می کنی باید گوش شنوای قلب سلیمت این ندای ملکوتی حضرت رو بشنوه که ای کسی که اقرار به نور ولایت ما نموده ای برای رسیدن به این خواسته خود اقرار به فضل نورت بنما، که ما قبلا این خواسته و مطلب تو را به نزد او توزیع نموده ایم! کسانیکه مورد اعتماد آل محمد ع هستند «وثق»، این نور علم، به آنها توزیع شده و لذا باید ما هم در امور دین و دنیای خود کاملا به آنها اعتماد نماییم. کسی که مورد اعتماد آل محمد ع است، از روی بوی آرامش علوم مقتبس از آنها، این مطلب فهمیده می شود، لذا جا دارد که در اموراتمان به این نور اعتماد نماییم! گرانبهاترین چیز در عالم، علم آل محمد ع است، وقتی که او در حفظ این درّ گرانمایه خیانت نمی کند تا آن را به اهلش برساند تا از نور این علم در تاریکی های زندگیمان استفاده کنیم، آیا در اموال و امورات بیارزش دنیایی ما مورد وثوق نخواهد بود؟!
کدامین داشته و نداشته ما از نظر ارزش ، با علم آل محمد ع برابری می کند ، تا ذره ای این فکر اشتباه را بکنیم که نور مورد وثوق نیست!
+ «اخذ علم»:
اخذ علم وظیفه عقل است و نور و کلام آل محمد ع را می فهمد و اخذ می نماید .
عقل رابط نوری قلب ما با آل محمد ع می باشد.
+ «رجل – قراء – رابطه»
س: عمن آخذ معالم ديني؟
ج: خذ عن يونس بن عبد الرحمن.
[طعام = نور]
فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِهِ … عِلْمُهُ الَّذِي يَأْخُذُهُ مِمَّنْ يَأْخُذُهُ .
ببین با چه کسی ارتباط علمی و اعتقادی داری ؟
[فَإِنَّهُ … أَمَرَهُ أَنْ [يَزَعَهَا] نَفْسَهْ عِنْدَ [الْجَمَحَاتِ]
رَبِّ أَوْزِعْنِي … پروردگارا ، بر دلم بيفكن تا…
اول باید خدا به دلت بندازه که …
ببین چه دعایی!
عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ [ع] دعا میکند و رَسُولُ اللَّهِ [النَّبِيُ] ص آمین می گوید .
« يَا رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلى والِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي »
فَيَوْمَئِذٍ تَأْوِيلُ هَذِهِ الْآيَةِ
وَ يَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً مِمَّنْ يُكَذِّبُ بِآياتِنا فَهُمْ يُوزَعُونَ وَ الْوَزَعُ خَفَقَانُ أَفْئِدَتِهِمْ
فَقَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ [ع]
يَا رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلى والِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي
فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ [النَّبِيُ] ص
آمِينَ آمِينَ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ وَ يَا خَيْرَ النَّاصِرِين
یا رَبِّ ؛ اول : أَوْزِعْنِي [شکر و عمل] بعدا ؛ أَدْخِلْني بِرَحْمَتِكَ ، أَصْلِحْ لي في ذُرِّيَّتي ، إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ ، إِنِّي مِنَ الْمُسْلِمينَ
فَتَبَسَّمَ ضاحِكاً مِنْ قَوْلِها
وَ قالَ
رَبِّ أَوْزِعْني أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلى والِدَيَّ
وَ [رَبِّ أَوْزِعْني] أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ
وَ [رَبِّ] أَدْخِلْني بِرَحْمَتِكَ في عِبادِكَ الصَّالِحينَ (نمل 19)
وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ إِحْساناً
حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً
وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً
وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً
حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ
وَ بَلَغَ أَرْبَعينَ سَنَةً
قالَ
رَبِّ أَوْزِعْني أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلى والِدَيَّ وَ [رَبِّ أَوْزِعْني] أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ
وَ [رَبِّ] أَصْلِحْ لي في ذُرِّيَّتي
[رَبِّ] إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ
وَ [رَبِّ] إِنِّي مِنَ الْمُسْلِمينَ
(احقاف 15)
+ «حشر»
معنی «حشر» چقدر زیباست.
« وَ حُشِرَ لِسُلَيْمانَ جُنُودُهُ »
اگه عاشق نورت هستی، گوش به زنگ باش!
[حشر – وزع]:
ادامه اش در واژۀ «وزع» قشنگی اینو صد برابر میکنه!
« وَ حُشِرَ لِسُلَيْمانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ الطَّيْرِ فَهُمْ يُوزَعُونَ »
این جمع عاشق منتظر آیاتی هستند که نور – بمنظور اصلاح و تربیت عیوب قلبی آنها – برای آنها توزیع می کند «وزع»! عاشقانی از جن و انس و طیر « مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ الطَّيْرِ »!
مشتقات ریشۀ «وزع» در آیات قرآن:
وَ حُشِرَ لِسُلَيْمانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ الطَّيْرِ فَهُمْ يُوزَعُونَ (17)
فَتَبَسَّمَ ضاحِكاً مِنْ قَوْلِها وَ قالَ رَبِّ أَوْزِعْني أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلى والِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَدْخِلْني بِرَحْمَتِكَ في عِبادِكَ الصَّالِحينَ (19)
وَ يَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً مِمَّنْ يُكَذِّبُ بِآياتِنا فَهُمْ يُوزَعُونَ (83)
وَ يَوْمَ يُحْشَرُ أَعْداءُ اللَّهِ إِلَى النَّارِ فَهُمْ يُوزَعُونَ (19)
وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعينَ سَنَةً قالَ رَبِّ أَوْزِعْني أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلى والِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَصْلِحْ لي في ذُرِّيَّتي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَ إِنِّي مِنَ الْمُسْلِمينَ (15)