دکتر محمد شعبانی راد

حسود ضرر بزرگی میکنه! مسّنا و اهلنا الضّر!

BIG LOSS!

«ضرر» یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«رجلٌ‏ ضَرِيرٌ، مرد نابینا»
«ضُرَّ بَصَرُهُ: بينائى خود را از دست داد.»
«الضُّرُّ: الْفَاقَةُ و الْفَقْرُ»
«الضُّرُّ: سوءُ الحال،
إمّا في نفسه لقلّة العلم و الفضل و العفّة،
و إمّا في بدنه لعدم جارحة و نقص،
و إمّا في حالة ظاهرة من قلّة مال و جاه،
الضُّرّ: بد حالى، كه يا در جان كسى است بخاطر كمى دانش و فضل و عفّت
و يا در بدنش در اثر كمبود و بيمارى عضوى يا نداشتن عضوى
و يا در حالتى ظاهرى كه از كمى مال و جاه حاصل مى‌‏شود.»
«اسْتَضَرَّ بهِ: ضرر و زيان كرد.»
مشتقات ریشۀ «ضرر» 74 بار در آیات قرآن تکرار شده است.
+ «نفع – آپشن نورانی منحصر به فرد قلب! فيها دِفْ‏ءٌ وَ مَنافِعُ!»
ضرر بزرگ حسود و اشتباه مرگبار حسود، وقتی است که این آپشن منحصر به فردشو از دست میده!
+ «وای به روزی که خدا، نورشو پس بگیره! فانسلخ منها! داستان تکراری بلعم باعورا!»

«الضَّرِير: الذى به‏ ضَرَرٌ من ذَهاب عَيْنِه أو ضَنَى جِسْمِه»
«أَضَرَّ الرجلُ: آن مرد نابينا شد.»
به این میگن ضرر و زیان!
«رجلٌ‏ ضَرِيرٌ: كناية عن فقد بصره، كنايه از نداشتن بينائى است.»
+ «بصر»
«ضَرِيرُ الوادي: شاطئه الذي‏ ضَرَّهُ‏ الماءُ، ساحلى كه آب، آن را زيان رسانده است.»

حسودی که پشت به نور ولایت علمی صاحب نورش کرده، بهش میگن ضریر، چون خیلی ضرر کرده!

کمبود آرامش قلبتو با نور جبران کن! ضرر و زیان رو با نور جبران کن!
حسود با پشت کردن به نور و رو نمودن به تمناهای خودش، ضرر میکنه!
از دست دادن نور، میشه اون ضرر واقعی!
جلوی ضرر رو از هر جایی بگیری به نفعته! اولین دوربرگردون دور بزن! توبه و اوبه!
+ «اشتباه حتمیه! ضرر حتمیه! فقط زود جلوشو بگیر! محاسبه‌ی نفس!»
+ «حبط عمل»

مفهوم «كمبود» در این واژه، زیباست:
«الضُّرَّة: كمبود در اموال و اشخاص»
انگاری کمبود قلب تاریک، نور ولایت است!
قلب ناآرام و تاریک، به این نور احتیاج داره! فقیر این نور است!
«الضُّرُّ: الْفَاقَةُ و الْفَقْرُ»
«light deficiency»: «نور دفیشنسی»!

کمبود معرفت! کمبود نور!
نا آشنا بودن با نور معالم ربانی در دل شرایط تقدیرات!
+ «نقص: من النقص ان تکون شفیعک کان شیئا خارجا عن ذاتک و صفاتک»
این نقص و کمبود برای اهل شک حسود، بالاخره یه روزی با آیات و تقدیرات حکیمانه خدای مهربان، رو میشه!
اینکه اهل حسادت هیچوقت نورشونو باور نداشتند و با معالم ربانی رابطه ملکوتی قلبی نداشتند و همیشه نسبت به این نور خود در شک بودند، لذا این زنجیره اتصال ناقص، بالاخره یه روزی به جدایی خواهد انجامید.

+ «وادی غیر ذی زرع»:
این نور باید به درون قلبت بتابه و کانون این نور، ابتدا به ساکن، درون قلب خودت نیست!
باید دوّمی نورت باشی تا ضرر نکنی!
+ «اقامة صلاة» = «کشف ضُرّ»
«أَمَّنْ يُجيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوء»:
آیا کسی هست که در خودش إحساس کمبود کنه!
یعنی به این بلوغ رسیده باشه که قبض قلبی خودشو بفهمه و لذا دست به دامن آل محمد ع به سبب نور معالم ربانی بشه تا از او کشف سوء بشه، یعنی قلبش منور به علم آل محمد ع بشه؟!
این میشه آیۀ امن یجیب!
یعنی:
کسی که با استعمال حسد، قلبا ضرر کرده و ضرر دیده و تاریک شده، حالا با یاد معالم ربانی باید دوباره نورانی بشه و ضررش رو جبران کنه.
کشف ضرّ یعنی رفع تاریکی قلب و وصل قلب به نور ولایت!
+ «ورک‌لایف یونس ع»
مفهوم ضرر مهمه! همینکه پشت به نور ولایت کنی و قلبت تاریک بشه، این میشه ضرر اصلی و مهم! در واقع ضررهای دنیایی خیلی مهم نیست و هیچ ارزشی نداره که غصۀ اونو بخوری!
با ارزش، نور ولایت آل محمد ع است که اگر ازش محروم بشی، ضرر کردی و جای غصه خوردن داره و باید فورا از این موقف تاریکی خارج بشی!

[ضرر – الم]:
«الضَّرَّة: آزار»

«ضَرَّةُ الْمَرْأَةِ: امْرَأَةُ زَوْجِهَا،‏
زن ديگر شوهر، هَوو كه به هر دو زن (ضَرَّتانِ) گويند.»
«ضارَّ امراتَهُ: با داشتن همسر، زنِ ديگرى گرفت.» چه ضرر بزرگی!!!
واقعا چه ضرر بزرگی است، اگه به غیر از نورت به چیز دیگری هم فکر کنی!
«لا اله الا الله»
لا اله الا الله، یعنی یک راه چاره بیشتر وجود ندارد!
اللّهم انّى اسئلك مسئلة من ضلّت عنه حيلته!
خدايا از تو درخواست كنم، همچون درخواست كسى كه راه چاره بر او بسته شده!
الهى فانا المنقطع بى!
معبودا! اين منم كه راه چاره بر من بريده شده!»
راه چاره، نزد صاحبان نور است!
حيلة الرجل في باب مكسبه!
راه چاره انسان در كار و كسب اوست!
راه چاره انسان در ماخذ علوم نورانی و کلام صاحبان نوری است که از آنها اخذ علم و كسب علم می‌نماییم و باید به این علوم، عمل نماییم.
و هر چه به راههای گوناگون و چاره‌های متشابه چشم طمع دوخته باشی، تنها راه چارۀ اصلی را گم خواهی کرد!
«مَنْ أَوْمَأَ إِلَى مُتَفَاوِتٍ = إِذَا ازْدَحَمَ الْجَوَابُ = الْخِلَافُ = مَنِ اسْتَغْنَى بِرَأْيِهِ = اللَّجَاجَةُ = مَنِ اسْتَبَدَّ بِرَأْيِهِ»،
«خَذَلَتْهُ الْحِيَلُ‏ = خَفِيَ الصَّوَابُ = يَهْدِمُ الرَّأْيَ = قَدْ خَاطَرَ = تَسُلُّ الرَّأْيَ = هَلَكَ».
لا اله الا الله؛ یعنی حرف نباشه، حرف حرف منِ خداست!

بعضا صاحبان نور، علیرغم اینکه چارۀ کار را برای ما می‎دانند، اما ممکن است از گفتن آن به ما، بنا به دلایلی طفره روند «فَسَكَتَ»، که یکی از آن دلایل شاید این باشد که انجام این چاره، خیلی سخت باشد و یا علت دیگری که ما نمی‌دانیم «اصول و اسرار»!
«فَهَلْ لِي مِنْ تَوْبَةٍ؟
قَالَ فَسَكَتَ ثُمَّ أَعَدْتُ عَلَيْهِ
فَقَالَ لَا حَتَّى تُؤَدِّيَ إِلَى كُلِّ ذِي حَقٍّ حَقَّهُ»
معنی صمد این است: شخصیت علمی سرآمد که به هیچ‌کس نیازی ندارد و همه به او در چاره کارهایشان نیازمندند و عرب به این شخص می‌گوید «صمد»!
«الله الصمد» یعنی فقط چارۀ کار را از نور مخلوق خدای مهربان بخواه و بس!
حزن و اندوه در مواردى بايد باشد كه راه چاره در آن نباشد و اينجا راه چاره هست و آن هم علوم مقدّس و نورانی صاحبان نور است.

[سکوت راه چاره! اگه میخوای ضرر نکنی!]
« … فَأَغْلِقْ بَابَ لِسَانِكَ عَمَّا لَكَ بُدٌّ مِنْهُ لَا سِيَّمَا إِذَا لَمْ تَجِدْ أَهْلًا لِلْكَلَامِ وَ الْمُسَاعِدَ فِي الْمُذَاكَرَةِ لِلَّهِ وَ فِي اللَّهِ.
بنا بر اين تا وقتى كه راه چاره دارى، راه و در زبانت را ببند،
مخصوصا اگر شنونده اهليت و شايستگى نداشته و با ذكر و مذاكره براى خدا و در راه خدا همفكرى و مساعدت ننمايد.
فَطُوبَى لِمَنْ رُزِقَ مَعْرِفَةَ عَيْبِ الْكَلَامِ وَ صَوَابِهِ وَ عَلِمَ الصَّمْتَ وَ فَوَائِدَهُ … »
مَنْ أَحْجَمَ عَنِ الرَّأْيِ وَ عَيِيَتْ بِهِ الْحِيَلُ كَانَ الرِّفْقُ مِفْتَاحَهُ‏ .
و فرمود هر كس نتواند راى خود را اظهار كند و راه چاره بر او بسته باشد « عَيِيَتْ بِهِ الْحِيَلُ » رفق و مدارا وسيله گشايش اوست.

وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً
خداوند براى متقى راه‏ چاره‏ قرار مى‏‌دهد.

« وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ
وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدْراً »
« وَ نَحْنُ بَابُ الْغَوْثِ إِذَا اتَّقَوْا وَ ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الْمَذَاهِبُ »

درب خروج اضطراری در زمانی که همه دربها برویت بسته شده‌اند، چقدر ارزش دارد؟!
(emergency exit)
اللَّهُمَّ إِنَّا خَرَجْنَا إِلَيْكَ … حِينَ أَلْجَأَتْنَا الْمَضَايِقُ الْوَعْرَةُ
خداوندا، به وقتى كه سختى‌‏هاى كمر شكن راه چاره را بر ما بسته‏، به سوى تو آمديم.
راه چاره در پیشامدها فقط معالم ربانی است و نباید خودسرانه و عجولانه اقدام نماییم
« وَ لَا تُسْرِعَنَّ إِلَى بَادِرَةٍ وَجَدْتَ عَنْهَا مَنْدُوحَة » .
ای حسودی که به غیر خدا معتقدی، یعنی پشت به نور و رو به تمنای خودت هستی « الَّذينَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِهِ »، اینو بدان که اگه خدا کسی رو مبتلا کنه « إِنْ يُرِدْنِ الرَّحْمنُ بِضُرٍّ = إِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ » هیچ کسی نیست که بتونه اونو برطرف کنه:
«هَلْ هُنَّ كاشِفاتُ ضُرِّهِ ؟! = فَلا يَمْلِكُونَ كَشْفَ الضُّرِّ عَنْكُمْ»؟
این فقط دلسوزی آل محمد ع است که شامل حال ماست « رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا »،
و برای آسیبها و ضررهایی که برای خود با بینش و روش باطل ایجاد کرده‌ایم، اقدام به برطرف نمودن آنها مینمایند.
«فَاسْتَجَبْنا لَهُ فَكَشَفْنا ما بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَ آتَيْناهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ ذِكْرى‏ لِلْعابِدينَ»
اقرار برادران یوسف ع به این امر، دستشان را گرفت و آسیبهایشان را جبران و برطرف نمود:
« فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَيْهِ قالُوا يا أَيُّهَا الْعَزيزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ
فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَيْنا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقينَ» .


حسود، متاسفانه در انتخاب کاشف الضر به اشتباه می‌افتد و البته چه اشتباه غیر قابل جبرانی!
[ادعای ربوبیت]
« يَدْعُوا لَمَنْ ضَرُّهُ‏ أَقْرَبُ مِنْ نَفْعِهِ لَبِئْسَ الْمَوْلى‏ وَ لَبِئْسَ الْعَشيرُ »
أَمَّنْ يُجيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ وَ يَجْعَلُكُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ قَليلاً ما تَذَكَّرُونَ (62)
يا [كيست‏] آن كس كه درمانده را- چون وى را بخواند- اجابت مى‌‏كند، و گرفتارى را برطرف مى‏‌گرداند، و شما را جانشينان اين زمين قرار مى‌‏دهد؟ آيا معبودى با خداست؟ چه كم پند مى‌‏پذيريد. (62)

مسّ ضرّ – کشف ضرّ

مسّ ضرّ: وقتی بوی ضرر رو با قلبت استشمام میکنی!
کشف ضرّ: وقتی که پشت به تمنا و رو به نورت میکنی!

وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ دَعانا لِجَنْبِهِ أَوْ قاعِداً أَوْ قائِماً فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنا إِلى‏ ضُرٍّ مَسَّهُ كَذلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفينَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (12)
وَ ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ثُمَّ إِذا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فَإِلَيْهِ تَجْئَرُونَ (53)
وَ إِذا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فِي الْبَحْرِ ضَلَّ مَنْ تَدْعُونَ إِلاَّ إِيَّاهُ فَلَمَّا نَجَّاكُمْ إِلَى الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ وَ كانَ الْإِنْسانُ كَفُوراً (67)

مَسَّنا وَ أَهْلَنا الضُّرُّ – أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ

مَسَّنا وَ أَهْلَنا الضُّرُّ

[سورة يوسف (۱۲): الآيات ۸۸ الى ۹۳]
فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَيْهِ قالُوا 
يا أَيُّهَا الْعَزِيزُ 
مَسَّنا وَ أَهْلَنا الضُّرُّ
وَ جِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ 
فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَيْنا
إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ (۸۸)
پس چون [برادران‏] بر او وارد شدند، گفتند:
«اى عزيز، به ما و خانواده ما آسيب رسيده است
و سرمايه‏‌اى ناچيز آورده‏‌ايم.
بنابراين پيمانه ما را تمام بده و بر ما تصدّق كن
كه خدا صدقه‏‌دهندگان را پاداش مى‏‌دهد.»

أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ

[سورة الأنبياء (۲۱): الآيات ۸۱ الى ۸۶]
وَ أَيُّوبَ إِذْ نادى رَبَّهُ 
أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ
وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ (۸۳)
و ايوب را [ياد كن‏] هنگامى كه پروردگارش را ندا داد كه:
«به من آسيب رسيده است و تويى مهربانترين مهربانان.»
فَاسْتَجَبْنا لَهُ فَكَشَفْنا ما بِهِ مِنْ ضُرٍّ
وَ آتَيْناهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ
رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ ذِكْرى لِلْعابِدِينَ (۸۴)
پس [دعاى‏] او را اجابت نموديم و آسيب وارده بر او را برطرف كرديم،
و كسان او و نظيرشان را همراه با آنان [مجدداً] به وى عطا كرديم
[تا] رحمتى از جانب ما و عبرتى براى عبادت‏‌كنندگان [باشد].

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی