دکتر محمد شعبانی راد

فرومایگان بالانشین! اسفل سافلین!

Jealous has a vile character.
Jealous has a lowly heart.
Therefore, his place is in the lowest part of Hell.

«سفل» یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«سُفَالَةُ الرّيح»

فرومایگان بالانشین! اسفل سافلین!

داستان تکراری سقوط اهل حسادت به دَرَک اسفل سافیلن!
حسود فرومایه!

توضیح لغوی واژگان علو و سفل:
سُفَالَةُ الرّيح!
سُفَالَةُ الرّيح: حيث تمرّ الرّيح، و العلاوة ضدّه
[الفحال‏ بالريح!]
كُن في عُلاوة الرِّيح و سُفَالةِ الرِّيح،
فأما عُلاوَتُها فأنْ يكون فوقَ الصَّيد،
و أمّا سفَالتُها فأن يكون تحتَ الصَّيْد، لأنه يستقبِل الرِّيحَ.

و سُفالَةُ الرِّيحِ، بالضمِ، ضِدُّ عُلاوَتِها،
يقالُ: قَعَدَ في‏ سُفالَةِ الريحِ و عُلاوَتِها،
و قَعَدَ سُفَالَتها و عُلاوَتُها:
و عُلاوتُها من‏ حَيْثَ تَهُبُّ.
و السُّفالَةُ: ما كانَ بإزَاءِ ذلِكَ؛
و قيلَ: كُنَّ في عُلاوَةِ الريحِ و سُفالَةِ الرِّيحِ،
فأَمَّا عُلاوَتُها فأنْ يكونَ فَوْقَ الصَّيد،
و أَمَّا سُفَالَتها فأنْ يكونَ تَحْتَ الصَّيدِ لا يسْتَقْبل الرِّيح.

داستان صید و صیاد:
شکارچی و صید!
صید، بوی شکارچی به مشامش برسه، رم میکنه و فرار میکنه و شکارچی به هدفش نمی‌رسه.
بادی که از روی زمین میوزه، بوی شکارچی رو به مشام صید میرسونه و لذا قضیه لو میره و شکار فرار میکنه.
اما بادی که بالاست به صید خبر نمیده و لذا شکارچی جوری حرکت میکنه که باد، بوی اونو به مشام صید نرسونه تا اونو غافلگیر کنه و صیدش کنه!
واژه‌های علو و سفل میخواد بگه، صاحب نور همیشه لیدر است و ما باید فالوئر او و دومی او باشیم و نور علم همیشه از او به قلب ما می‌تابد.
مسیر تابش نور ولایت یکطرفه است و همیشه از بالا به پایین است!
مثل گرده‌افشانی از قسمت نرینه که بالاست بر روی قسمت مادینه که پایین است.
+ «فیلم تایم لپس این گرده افشانی و تلقیح و درختان مثل خرما»

+ «انرژی»
نور ولایت انرژی بی‌پایان است.
+ حدیث زیبا و مهم عالم علوی!

+ مفهوم «آشکار»:
[پنهان – آشکار]:
در مقاله علو موارد مترادف و متضاد آمده:
منجمله از موارد متضاد واژه علو، واژه «سفل» است، به عبارت دیگر همانطور که مفهوم آشکار شدن نور در قلب اهل یقین که اهل علو و اهل کبریاء هستند در مقابل برای اهل شک حسود واژه سفل یعنی تاریکی قلب و عدم دسترسی به نور آشکار علم آل محمد ع تصور می‌شود، چون برای صاحب نور خود حالت باور قلبی و اقرار به فضل او ندارند و نسبت به مطالب علمی توجه خاص و ویژه ندارند و با این حسادت نسبت به او، هرگز قلبشان از تاریکی سفلی به نور علیا نمیرسد و آشکار نمی‌شود.

كَلِمَةُ السُّفْلى‏ – كَلِمَةُ الْعُلْيا

وَ جَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلى‏ وَ كَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيا

إِنَّ الْمُنافِقِينَ فِي … الْأَسْفَلِ
این فرومایگان علمی «سفلة»، ادعای ربوبیت و بارور نمودن علمی دیگران رو میکنند!
«السِّفْلَةُ: من ادعى الإمامة و ليس لها بأهل»
آیا کسی تا بحال با کلام اهل حسادت، قلبش روشن شده و به آرامش رسیده و معصیت را رها کرده و عمل صالح انجام داده است؟!
این از ویژگی کلام صاحبان نور است، نه حسودی که جایگاهش اسفل السافلین است!

[فوق «علاوة» – دون «سفالة»]:
هرچقدر آل محمد ع آقا هستند (علو، سید، مافوق، صمد، … )،
اهل حسادت برعکس خیلی پست و دون و فرومایه «سفل» هستند!
فرومایگی به اینه که به نورت پشت کنی و لذا نتونی ناآرامی خودتو آرام کنی، بلکه بر ناآرامی بیافزایی!
مافوق، علامتش اینه، که با نور او (گفتار و رفتارش)، قلب تو روشن میشه در واقع تو مصلی و دومی او هستی و او سابق و اولی توست،
اما حسود منافق، هر چی ازش بخوای گرما و نور بگیری، هیچ خبری نیست و قدرت باروری نداره! ناتوانه و نمی‌تونه! چون اسفل است! این نور است که بالاست و هی العلیاست!
قلبت با یادآوری معالم ربانی و نورانی در دل آیات به نور آرامش میرسد!
پس واژه علیا نام زیبای صاحبان نور است!
و واژه سفلی، نام منافقین و معارین و اهل حسادت است!
قصه ابراهیم ع و زنده کردن چهار پرنده نیز همین است
و او میخواست بداند آیا این کلام اوست که علیاست و می‌تواند مرده را زنده کند.
در گرده‌افشانی گلها و لقاح نیز اینجوریست.

[
خباثة السفلة]:
داستان تکراری تاریخ اینه که پست‌ترین افراد، برعلیه صاحبان نور اقدام می‌نمایند و این خباثت افراد سفلة است که همان معارین هستند که به نور خود خیانت می‌کنند.
(خباثة السفلة) : الْغَوْغَاءُ قَتَلَةُ الْأَنْبِيَاءِ.

وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ (46)

[نقر – قبض و بسط]:
«عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ:
سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ تَفْسِيرِ جَابِرٍ
فَقَالَ لَا تُحَدِّثْ بِهِ السُّفَّلَ فَيُذِيعُوهُ
أَ مَا تَقْرَأُ فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏
فَإِذا نُقِرَ فِي النَّاقُورِ
إِنَّ مِنَّا إِمَاماً مُسْتَتِراً
فَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِظْهَارَ أَمْرِهِ نَكَتَ فِي قَلْبِهِ نُكْتَةً فَظَهَرَ وَ أَمَرَ بِأَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.»
«السِّفْلَةُ: من ادعى الإمامة و ليس لها بأهل»
[كَلِمَةَ السُّفْلى‏ – كَلِمَةُ الْعُلْيا]
«لَا تُحَدِّثْ بِهِ السُّفَّلَ فَيُذِيعُوهُ».

مشتقات ریشۀ «سفل» در آیات قرآن:

إِنَّ الْمُنافِقينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ‏ مِنَ النَّارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصيراً (145)
إِذْ أَنْتُمْ بِالْعُدْوَةِ الدُّنْيا وَ هُمْ بِالْعُدْوَةِ الْقُصْوى‏ وَ الرَّكْبُ أَسْفَلَ‏ مِنْكُمْ وَ لَوْ تَواعَدْتُمْ لاَخْتَلَفْتُمْ فِي الْميعادِ وَ لكِنْ لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْراً كانَ مَفْعُولاً لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ يَحْيى‏ مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ إِنَّ اللَّهَ لَسَميعٌ عَليمٌ (42)
إِلاَّ تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذينَ كَفَرُوا ثانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُما فِي الْغارِ إِذْ يَقُولُ لِصاحِبِهِ لا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكينَتَهُ عَلَيْهِ وَ أَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْها وَ جَعَلَ كَلِمَةَ الَّذينَ كَفَرُوا السُّفْلى‏ وَ كَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيا وَ اللَّهُ عَزيزٌ حَكيمٌ (40)
فَلَمَّا جاءَ أَمْرُنا جَعَلْنا عالِيَها سافِلَها وَ أَمْطَرْنا عَلَيْها حِجارَةً مِنْ سِجِّيلٍ مَنْضُودٍ (82)
فَجَعَلْنا عالِيَها سافِلَها وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ حِجارَةً مِنْ سِجِّيلٍ (74)
إِذْ جاؤُكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ‏ مِنْكُمْ وَ إِذْ زاغَتِ الْأَبْصارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا (10)
فَأَرادُوا بِهِ كَيْداً فَجَعَلْناهُمُ الْأَسْفَلينَ‏ (98)
وَ قالَ الَّذينَ كَفَرُوا رَبَّنا أَرِنَا الَّذَيْنِ أَضَلاَّنا مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ نَجْعَلْهُما تَحْتَ أَقْدامِنا لِيَكُونا مِنَ الْأَسْفَلينَ‏ (29)
ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ‏ سافِلينَ‏ (5)

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی