Light is an opportunity to revitalize our hearts.
How beautiful it is to accompany a splint with a broken bone.
Jealousy means disconnection with light, it means losing this golden opportunity!
The two words “الرفق” and “الخرق” teach us these concepts.
outer world examples- inner world feeling
… And verses from the Holy Quran
#emotionallanguage #jealousy #companionship
یکی از زیباترین نامهای مترادف «نور» واژه «رفق» است!
«یَا رَفِیق!»
نور فرصتی است برای زنده کردن قلب های ما.
چه زیباست که آتل، با استخوانِ شکسته همراه شود.
حسادت یعنی قطع ارتباط با نور ، یعنی از دست دادن این فرصت طلایی!
دو کلمه “الرفق” و “الخرق” این مفاهیم را به ما می آموزند.
مثالهای دنیای خارج – احساس دنیای درونی
… و آیاتی از قرآن کریم
# زبان احساسی # حسادت # همنشینی
«رفق» یکی از هزار واژه مترادف «نور الولایة» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«رَفَقَ النَّاقَةَ: بازوى شتر را بست».
«المِرفاق من الإبل»
«الرِّفَاق: الحبل»
«الرِّفَاق: حبل يشد من الوظيف إلى العضد»
«الرِّفَاق- ج رُفُق : الحبل يشدّ به مرفق البعير الى وظيفه … ريسمانى كه با آن بازوى شتر را بندند».
طنابی که کاربردی شبیه آتل داره! یعنی برای فیکس کردن ساعد شکسته به بازو بکار میرود و بالطبع موجب بیحرکتی عضو می شود تا استخوان شکسته جوش بخورد و ترمیم شود و این میشه فرایند نورانی رفاقت آتل با قلب معیوب!
+ «ذهب»:
«يقال لموضع الغائط: الخَلَاءُ و المَذْهَبُ و المِرْفَقُ و المِرْحَاضُ»
انگاری رفق، شرایط و فرصتهای دفع سیئۀ حسد است!
مثل آتل که به دست شکسته، فرصت ترمیم دوباره میده!
«يقال لموضع الغائط: الخَلَاءُ و المَذْهَبُ و المِرْفَقُ و المِرْحَاضُ»
رفیق خوبی بنام آتل که چهار هفته کنار دست شکستهات میماند و مواظبت میکند تا استخوان شکسته دوباره جوش بخورد!
«آتل (فرانسه) – اسپلینت (انگلیسی) – جبیرة (عربی)»
«تخته شکستهبندی»: مفهوم پیوستن و ضمیمه شدن و کانکشن در واژه «رفق».
رفق مرغ با جوجههایش!
«تَرَفَّقُوا بِهِمْ وَ سَهِّلُوا لَهُمُ الْمَدْخَلَ … فَلَا تَخْرَقُوا بِهِمْ »
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
لَوْ كَانَ الرِّفْقُ خَلْقاً يُرَى مَا كَانَ مِمَّا خَلَقَ اللَّهُ شَيْءٌ أَحْسَنَ مِنْهُ.
اگر مهربانی و ملاطفت به صورتی مجسّم شود، آن چنان زیباست که خداوند مخلوقی زیباتر از آن را نیافریده است.
«خرق» یکی از هزار واژه مترادف «حسد» است.
«وَ الرِّفْقُ وَ ضِدَّهُ الْخُرْق».
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«ريح خرقاء»: باد و طوفان شدیدی که همه چیز رو از بیخ و بن میکنه و از بین میبره!
(تُرنادو – هاریکان).
طوفان شدید حسادت، همه چیزو از جاش میکنه و با خودش میبره!
«خَرَقَ الرَّجُلُ: إِذا كَذَبَ»:
«إِنَّ الْكَذَّابَ يَهْلِكُ بِالْبَيِّنَاتِ وَ يَهْلِكُ أَتْبَاعُهُ بِالشُّبُهَات»
دروغگویی ویژگی بارز شخص حسود است و علیرغم دیدن حقیقتی نورانی،
آن را کتمان و تکذیب میکند و اینگونه خودش را از نعمت نورانی هدایت محروم نموده و هلاک مینماید و فالوئرهای این دروغگو هم با تبعیت از او، مسیر را به اشتباه رفته و اینگونه هلاک میشوند. هدفشون از خلق این دروغ بزرگ چیست؟
«يُريدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ».
«رَأْسُ الْعِلْمِ الرِّفْقُ وَ آفَتُهُ الْخُرْقُ».
إِنَّ الْفِتَنَ إِذَا أَقْبَلَتْ شَبَّهَتْ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ نَبَّهَتْ!
فتنهها چون گردبادها مىچرخند!
طوفان حسادت، چه بلایی و چه فتنهای براه میندازه!
نهج البلاغة ص137
أَمَّا بَعْدَ حَمْدِ اللَّهِ وَ الثَّنَاءِ عَلَيْهِ أَيُّهَا النَّاسُ
پس از حمد و ستايش پروردگار، اى مردم!
فَإِنِّي فَقَأْتُ عَيْنَ الْفِتْنَةِ وَ لَمْ يَكُنْ لِيَجْتَرِئَ عَلَيْهَا أَحَدٌ غَيْرِي بَعْدَ أَنْ مَاجَ غَيْهَبُهَا وَ اشْتَدَّ كَلَبُهَا
من بودم كه چشم فتنه را كندم، و جز من هيچ كس جرأت چنين كارى را نداشت، آنگاه كه امواج سياهىها بالا گرفت و به آخرين درجه شدّت خود رسيد.
… إِنَّ الْفِتَنَ إِذَا أَقْبَلَتْ شَبَّهَتْ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ نَبَّهَتْ
… فتنهها آنگاه كه روى آورند با حق شباهت دارند،
و چون پشت كنند حقيقت چنانكه هست، نشان داده مىشود،
يُنْكَرْنَ مُقْبِلَاتٍ وَ يُعْرَفْنَ مُدْبِرَاتٍ
فتنهها چون مىآيند شناخته نمىشوند، و چون مىگذرند، شناخته مىشوند،
يَحُمْنَ حَوْمَ الرِّيَاحِ يُصِبْنَ بَلَداً وَ يُخْطِئْنَ بَلَداً …
فتنهها چون گردبادها مىچرخند، از همه جا عبور مىكنند، در بعضى از شهرها حادثه مىآفرينند و از برخى شهرها مىگذرند …
[سورة الكهف (18): الآيات 13 الى 16] : « وَ يُهَيِّئْ لَكُمْ مِنْ أَمْرِكُمْ مِرْفَقاً »
نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْناهُمْ هُدىً (13)
ما خبرشان را بر تو درست حكايت مىكنيم: آنان جوانانى بودند كه به پروردگارشان ايمان آورده بودند و بر هدايتشان افزوديم.
وَ رَبَطْنا عَلى قُلُوبِهِمْ إِذْ قامُوا فَقالُوا رَبُّنا رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَا مِنْ دُونِهِ إِلهاً لَقَدْ قُلْنا إِذاً شَطَطاً (14)
و دلهايشان را استوار گردانيديم آنگاه كه [به قصد مخالفت با شرك] برخاستند و گفتند: «پروردگار ما پروردگار آسمانها و زمين است. جز او هرگز معبودى را نخواهيم خواند، كه در اين صورت قطعاً ناصواب گفتهايم.»
هؤُلاءِ قَوْمُنَا اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لَوْ لا يَأْتُونَ عَلَيْهِمْ بِسُلْطانٍ بَيِّنٍ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً (15)
اين قوم ما جز او معبودانى اختيار كردهاند. چرا بر [حقانيت] آنها برهانى آشكار نمىآورند؟ پس كيست ستمكارتر از آن كس كه بر خدا دروغ بندد؟
وَ إِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَ ما يَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ فَأْوُوا إِلَى الْكَهْفِ يَنْشُرْ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ يُهَيِّئْ لَكُمْ مِنْ أَمْرِكُمْ مِرْفَقاً (16)
و چون از آنها و از آنچه كه جز خدا مىپرستند كناره گرفتيد، پس به غار پناه جوييد، تا پروردگارتان از رحمت خود بر شما بگستراند و براى شما در كارتان گشايشى فراهم سازد.
[رفق – حقق – فتی – رجل – امن – هدی – شهد – ولی – فضل – امر – 1000 – نور]
[خرق – عصی – کذب – فری – افک – کفر – کبر – ظلم – نار – 1000 – حسد]
[سورة الكهف (18): الآيات 28 الى 29] : « وَ ساءَتْ مُرْتَفَقاً »
وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَ لا تَعْدُ عَيْناكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً (28)
و با كسانى كه پروردگارشان را صبح و شام مىخوانند [و] خشنودى او را مىخواهند، شكيبايى پيشه كن، و دو ديدهات را از آنان برمگير كه زيور زندگى دنيا را بخواهى، و از آن كس كه قلبش را از ياد خود غافل ساختهايم و از هوس خود پيروى كرده و [اساس] كارش بر زيادهروى است، اطاعت مكن.
وَ قُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَ مَنْ شاءَ فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنا لِلظَّالِمِينَ ناراً أَحاطَ بِهِمْ سُرادِقُها وَ إِنْ يَسْتَغِيثُوا يُغاثُوا بِماءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرابُ وَ ساءَتْ مُرْتَفَقاً (29)
و بگو: «حق از پروردگارتان [رسيده] است. پس هر كه بخواهد بگرود و هر كه بخواهد انكار كند، كه ما براى ستمگران آتشى آماده كردهايم كه سراپردههايش آنان را در بر مىگيرد، و اگر فريادرسى جويند، به آبى چون مس گداخته كه چهرهها را بريان مىكند يارى مىشوند. وه! چه بد شرابى و چه زشت جايگاهى است.»
[رفق – صبر – دعو – رجل – وجه – هدی – شهد – ولی – فضل – امر – 1000 – نور]
[خرق – عصی – کذب – فری – افک – غفل – کبر – ظلم – نار – 1000 – حسد]
[سورة الكهف (18): الآيات 30 الى 31] : « وَ حَسُنَتْ مُرْتَفَقاً »
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ إِنَّا لا نُضِيعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلاً (30)
كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند [بدانند كه] ما پاداش كسى را كه نيكوكارى كرده است تباه نمىكنيم.
أُولئِكَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ يُحَلَّوْنَ فِيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ يَلْبَسُونَ ثِياباً خُضْراً مِنْ سُنْدُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ مُتَّكِئِينَ فِيها عَلَى الْأَرائِكِ نِعْمَ الثَّوابُ وَ حَسُنَتْ مُرْتَفَقاً (31)
آنانند كه بهشتهاى عدن به ايشان اختصاص دارد كه از زير [قصرها]شان جويبارها روان است. در آنجا با دستبندهايى از طلا آراسته مىشوند و جامههايى سبز از پرنيان نازك و حرير ستبر مىپوشند. در آنجا بر سريرها تكيه مىزنند. چه خوش پاداش و نيكو تكيهگاهى!
[رفق – حسن – صلح – رجل – امن – هدی – شهد – ولی – فضل – امر – 1000 – نور]
[خرق – عصی – کذب – فری – افک – کفر – کبر – ظلم – نار – 1000 – حسد]
[سورة النساء (4): الآيات 69 الى 70] : «وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً»
وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً (69)
و كسانى كه از خدا و پيامبر اطاعت كنند، در زمره كسانى خواهند بود كه خدا ايشان را گرامى داشته [يعنى] با پيامبران و راستان و شهيدان و شايستگانند و آنان چه نيكو همدمانند.
ذلِكَ الْفَضْلُ مِنَ اللَّهِ وَ كَفى بِاللَّهِ عَلِيماً (70)
اين تفضّل از جانب خداست، و خدا بس داناست.
[رفق – طوع – رسل – رجل – شهد – ولی – فضل – امر – 1000 – نور]
[خرق – عصی – کذب – کفر – کبر – ظلم – نار – 1000 – حسد]
قَالَ رسول الله ص:
مَنْ حُرِمَ الرِّفْقَ فَقَدْ حُرِمَ الْخَيْرَ كُلَّه.
كسى كه از مدارا بىنصيب مانده از تمام خيرات بىبهره است.
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:
إِنَّ هَذَا الدِّينَ مَتِينٌ فَأَوْغِلُوا فِيهِ بِرِفْقٍ
وَ لَا تُكَرِّهُوا عِبَادَةَ اللَّهِ إِلَى عِبَادِ اللَّهِ فَتَكُونُوا كَالرَّاكِبِ الْمُنْبَتِ الَّذِي لَا سَفَراً قَطَعَ وَ لَا ظَهْراً أَبْقَى.
همانا اين دين، استوار است. پس با ملايمت در آن وارد شويد و عبادت خدا را بر بندگان خدا تحميل نكنيد كه در آن صورت، به سوارِ درماندهاى مىمانيد كه نه سفرى را پيموده و نه مَركبى [با نشاط] به جا گذاشته است.
امام على عليه السلام:
إذا عاتَبتَ الحَدَثَ فَاترُك لَهُ مَوضِعا مِن ذَنبِهِ لِئَلّا يَحمِلَهُ الإِخراجُ عَلَى المُكابَرَةِ.
هرگاه جوان را سرزنش مىكنى، از برخى گناهان درگذر تا سرزنش، او را به سرسختى (مقابله) وادار نكند.
امام صادق علیه السلام:
إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى رَفِيقٌ يُحِبُّ الرِّفْقَ فَمِنْ رِفْقِهِ بِعِبَادِهِ تَسْلِيلُهُ أَضْغَانَهُمْ وَ مُضَادَّتُهُمْ لِهَوَاهُمْ وَ قُلُوبِهِمْ وَ مِنْ رِفْقِهِ بِهِمْ أَنَّهُ يَدَعُهُمْ عَلَى الْأَمْرِ يُرِيدُ إِزَالَتَهُمْ عَنْهُ رِفْقاً بِهِمْ لِكَيْلَا تَلْقَى عَلَيْهِمْ عُرَى الْإِيمَانِ وَ مُثَاقَلَتُهُ جُمْلَةً وَاحِدَةً فَيَضْعُفُوا فَإِذَا أَرَادَ ذَلِكَ نَسَخَ الْأَمْرَ بِالْآخَرِ فَصَارَ مَنْسُوخاً.
خداى تبارك و تعالى ملايم است و ملايمت را دوست دارد، از ملايمت او نسبت به بندگانش، بيرون ساختن كينهها و مخالفت هوسها و دلهايشانست و نيز از ملايمت او نسبت به بندگان اينست كه: امرى را كه ميخواهد مردم را از آن بركنار كند، براى ملايمت با آنها ايشان را با آن امر واميگذارد (كه طبق عادت رفتار كنند و از ابتدا بر آنها سخت نميگيرد) تا سنگينى امر ايمان يكباره بر آنها نيفتد كه ناتوان گردند، و چون اراده بركنارى آنها كند، آن امر را بامر ديگرى نسخ فرمايد تا امر اول منسوخ گردد.