دکتر محمد شعبانی راد

خروج اضطراری! وَ رَفَعْنا فَوْقَكُمُ‏ الطُّورَ!

Emergency Exit!
In times of crisis, it is the language of light that shows us the emergency exit route.
A healthy heart hears the alarm and sees the sign on the emergency exit door and rushes towards it. A healthy heart becomes aware of its mission with the help of guiding light. Always keep clear this emergency escape route.
outer world examples- inner world feeling
… And verses from the Holy Quran
#emotionallanguage #jealousy #DivineLight #DynamicHeart #expiredHeart #EmergencyExit

خروج اضطراری!
در مواقع بحرانی ، این زبان نور فرشته نگهبان است که مسیر خروج اضطراری را به ما نشان می دهد.
قلب سالم، زنگ هشدار را می شنود و علامت روی درب خروج اضطراری را می‌بیند و به سمت آن می‌شتابد. قلب سالم با کمک نور هدایت از ماموریت خود آگاه می‌شود. این مسیر فرار اضطراری را همیشه روشن نگه دارید.
مثالهای دنیای خارج – احساس دنیای درونی
… و آیاتی از قرآن کریم
# زبان احساسی # حسادت # نور الهی # قلب پویا # قلب منقضی شده # خروج اضطراری

«طور» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی می نویسند:
«طَوَارُ الدّارِ»: دیواری که محدوده خانه رو مشخص میکنه و از این دیوار به بعد، خارج از خانه محسوب میشه! انگاری «طَوَارُ الدّارِ» مرز خروج از این محدوده رو مشخص میکنه و عبارت زیبای «مخرج للطواری» یعنی خروج اضطراری، این واژه رو خوب تفهیم میکنه.
+ واژه زیبای انگلیسی «barrier».
«وَ رَفَعْنا فَوْقَكُمُ‏ الطُّورَ»:
«الطّور النّور الولایة»: در واقع خداوند مسیر خروج اضطراری از تونل تاریک حسادت رو نشون میده، و این ما هستیم که باید اختیارا دست از حسادت (تمنّا) برداریم و به حرف کسی که این مسیر خروجی رو نشونمون میده، گوش کنیم و عمل کنیم.
«وَ الطُّورِ وَ كِتابٍ مَسْطُورٍ فِي رَقٍّ مَنْشُورٍ» هر کدام از این واژه‌های مترادف نور، با زبان خودشان میخواهند فرایند نورانی شدن قلب سلیم را بیان کنند.
+ مقاله «گشایش نورانی!».
+ «سجو – و الضّحی و الّلیل اذا سجی»
+ «زحزح»

الصحيفة السجادية ؛ ص52
[ يَا مَنْ يَفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ: emergency exit]:

(7) وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِذَا عَرَضَتْ لَهُ مُهِمَّةٌ أَوْ نَزَلَتْ بِهِ، مُلِمَّةٌ وَ عِنْدَ الْكَرْبِ:
دعاى هفتم از دعاهاى امام عليه السّلام است هر گاه كار دشوار دل آزارى به او رو ميآورد:
(1) يَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَكَارِهِ، وَ يَا مَنْ يَفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ، وَ يَا مَنْ يُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَى رَوْحِ الْفَرَجِ.
[1 اى آنكه گره‏هاى ناگواريها بوسيله او باز ميگردد، و اى آنكه تندى سختيها باو شكسته ميشود، و اى آنكه رهائى يافتن از گرفتاريها و رفتن بسوى آسايش فراخى، از او در خواست ميگردد-]
(2) ذَلَّتْ لِقُدْرَتِكَ الصِّعَابُ، وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِكَ الْأَسْبَابُ، وَ جَرَى بِقُدرَتِكَ الْقَضَاءُ، وَ مَضَتْ عَلَى إِرَادَتِكَ الْأَشْيَاءُ.
[2 كارهاى دشوار بقدرت و توانائى تو آسان شده، و به لطف و توفيق (از جانب) تو اسباب (هر كارى) سبب گرديده، و مقدّر شده بر اثر قدرت تو جارى و بر قرار گشته، و اشياء بر وفق اراده و خواست تو بكار رفته‏‌اند-]

[سورة القصص (28): الآيات 26 الى 30] : « آنَسَ مِنْ جانِبِ الطُّورِ ناراً – الطُّور : النّور»

فَلَمَّا قَضى‏ مُوسَى الْأَجَلَ وَ سارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِنْ جانِبِ الطُّورِ ناراً قالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ ناراً لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْها بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ (29)
و چون موسى آن مدّت را به پايان رسانيد و همسرش را [همراه‏] برد، آتشى را از دور در كنار طور مشاهده كرد، به خانواده خود گفت: «[اينجا] بمانيد، كه من [از دور] آتشى ديدم، شايد خبرى از آن يا شعله‌‏اى آتش برايتان بياورم، باشد كه خود را گرم كنيد.»
فَلَمَّا أَتاها نُودِيَ مِنْ شاطِئِ الْوادِ الْأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَنْ يا مُوسى‏ إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ (30)
پس چون به آن [آتش‏] رسيد، از جانب راستِ وادى، در آن جايگاه مبارك، از آن درخت ندا آمد كه: «اى موسى، منم، من، خداوند، پروردگار جهانيان.»
[طور-بره–انس–صلی–امر–ولی–بقع-برک-رجل-شجر–ربب–خیر-1000-نور]
[سوء–فحش–کذب–کفر–کبر–ظلم–زنأ–سرق–عدو-شرر-نار-1000-حسد]

[سورة النساء (4): الآيات 153 الى 154] : « وَ رَفَعْنا فَوْقَهُمُ الطُّورَ – الطُّور : النّور»

يَسْئَلُكَ أَهْلُ الْكِتابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتاباً مِنَ السَّماءِ فَقَدْ سَأَلُوا مُوسى‏ أَكْبَرَ مِنْ ذلِكَ فَقالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ فَعَفَوْنا عَنْ ذلِكَ وَ آتَيْنا مُوسى‏ سُلْطاناً مُبِيناً (153)
اهل كتاب از تو مى‌‏خواهند كه كتابى از آسمان [يكباره‏] بر آنان فرود آورى. البتّه از موسى بزرگتر از اين را خواستند و گفتند: «خدا را آشكارا به ما بنماى.» پس به سزاى ظلمشان صاعقه آنان را فرو گرفت. سپس، بعد از آنكه دلايل آشكار برايشان آمد، گوساله را [به پرستش‏] گرفتند، و ما از آن هم درگذشتيم و به موسى برهانى روشن عطا كرديم.
وَ رَفَعْنا فَوْقَهُمُ الطُّورَ بِمِيثاقِهِمْ وَ قُلْنا لَهُمُ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُلْنا لَهُمْ لا تَعْدُوا فِي السَّبْتِ وَ أَخَذْنا مِنْهُمْ مِيثاقاً غَلِيظاً (154)
و كوه طور را به يادبود پيمان [با] آنان، بالاى سرشان افراشته داشتيم؛ و به آنان گفتيم: «سجده‏‌كنان از در درآييد» و [نيز] به آنان گفتيم: «در روز شنبه تجاوز مكنيد.» و از ايشان پيمانى استوار گرفتيم.

[طور-بره(برهان)–وثق–عبد–امر–ولی–سبت-رجل–ربب–خیر-1000-نور]
[سوء–فحش–کذب–کفر–کبر–ظلم–زنأ–سرق–عدو-شرر-1000-حسد]

[سورة يوسف (12): آية 24] : « لَوْ لا أَنْ رَأى‏ بُرْهانَ رَبِّهِ : emergency exit »

وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأى‏ بُرْهانَ رَبِّهِ كَذلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصِينَ (24)
و در حقيقت [آن زن‏] آهنگ وى كرد، و [يوسف نيز] اگر برهان پروردگارش را نديده بود، آهنگ کشتن او را مى‌‏كرد. چنين [كرديم‏] تا بدى و زشتكارى را از او بازگردانيم، چرا كه او از بندگان مخلص ما بود.

[بره (برهان) – همم – خلص – عبد – امر – ولی – رجل – ربب – خیر – 1000 – نور]
[سوء – فحش – کذب – کفر – کبر – ظلم – زنأ – سرق – شرر – 1000 – حسد]

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی