ELATED!
or
DEJECTED!
«حوب» یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«الحوبة: الخطيئة»
دلِ نورت رو نشکن! انّه کان حوبا کبیرا!
لغتنامه دهخدا:
دل شکستن:
رنجاندن، آزرده کردن، آزردهخاطر کردن،
با ستمی یا سخنی یا عمل زشتی قلب کسی را متأثر و رنجیده ساختن،
تعبی را برای کسی سبب شدن.
ناامید کردن، مایوس ساختن.
غمگین و ناراحت کردن.
«heartbreaking»: مایۀ دلشکستگی! اندوهآور!
إِنَّهُ كانَ حُوباً كَبِيراً
هر مورد پشت کردن به نور و رو نمودن به تمنّاها، میشه دلشکستن نور!
«وَ لا تَتَبَدَّلُوا الْخَبِيثَ بِالطَّيِّبِ»
میشه گناه بزرگی که همانا مردود شدن در امتحان کربلاست!
«إِنَّهُ كانَ حُوباً كَبِيراً»
میشه اضافه کردن یک سرِ بریده به شهدای کربلا!
اهل حسادت به نور، نه میگن، و دلِ نور رو میشکنن! «dejected»
+ «اشتباه مرگبار!»
+ «ضرر بزرگ!»
اهل نور، به نور، بله میگن «ای و ربّی»، و دل نور رو شاد میکنن! «elated»
+ «قبولی خرداد! مردودین شهریور!»
[سورة النساء (۴): آية ۲]
وَ آتُوا الْيَتامى أَمْوالَهُمْ
وَ لا تَتَبَدَّلُوا الْخَبِيثَ بِالطَّيِّبِ
وَ لا تَأْكُلُوا أَمْوالَهُمْ إِلى أَمْوالِكُمْ
إِنَّهُ كانَ حُوباً كَبِيراً (۲)
و اموال يتيمان را به آنان [باز]دهيد،
و [مالِ ]پاك و [مرغوب آنان ] را با [مال] ناپاك [خود] عوض نكنيد؛
و اموال آنان را همراه با اموال خود مخوريد كه اين گناهى بزرگ است.
«حوب + اکل مال یتیم».
+ «قرض»: بسیار مهم وزیباست.
وَ آتُوا الْيَتامى أَمْوالَهُمْ وَ لا تَتَبَدَّلُوا الْخَبِيثَ بِالطَّيِّبِ وَ لا تَأْكُلُوا أَمْوالَهُمْ إِلى أَمْوالِكُمْ إِنَّهُ كانَ حُوباً كَبِيراً
گناهی بس دلخراش و نابخشودنی که معارین (اهل حسد) نسبت به صاحبان نور خود مرتکب شدند.
«الحَوْبَةُ: رِقَّةُ فُؤَادِ الأُمِ» دل نور خود را شکستند «الحَوْباء رُوع القلْب»!
خدا هم دلشان را میشکند «أَلْحَقَ اللَّهُ به الحَوْبَةَ» و روزگارشان را سیاه میکند، ان شاء الله تعالی!
اهل حسادت بدانند که آب خوش از گلویشان پایین نخواهد رفت! اینها همه در واژه حوب معنایش آمده «باتَ فلانٌ بحِيبَة سُوءٍ – دلنگران و مضطرب و مشوش و بهم ریخته و … از کاری که کرده اند.»
باید به خدا پناه برد از اینکه مرتکب کاری شویم که دل صاحبان نور را به درد بیاوریم و بشکنیم «اتَّقُوا اللَّهَ فِي الحَوْبَاتِ».
«الحوبة: الخطيئة»
ما يأثم الإنسان في عقوقه كالامّ و نحوها
كلّ حرمة تضيع من أمّ أو اخت أو بنت أو غير ذلك من كلّ ذات رحم
تضييع حقوق من عيالاته أو ممّن يعتمدون اليه و هم تحت سلطته و يده،
و هذا تضييع شديد مخصوص، و من أقوى مصاديق الإثم.
«التَّحَوُّبُ: صَوْتٌ مَعَ تَوَجُّعٍ، أَرَادَ به شِدَّةَ صِيَاحِهِ بالدُّعَاءِ»
«ربّ تقبّل توبتي و اغسل حوبتي»
معارین حق نور را ضایع نمودند!
اسامی نورانی را معنا نکردند!
اهل قرض نور نبودند!
اینجوری دل آل محمد ع را شکستند!
به این میگن گناه بزرگ: «إِنَّهُ كانَ حُوباً كَبِيرا»
برای جدا شدن از نوری که به گردن تو حق بزرگی دارد، واقعا چه اسمی میتوان گذاشت؟!
کسانی که ما را با مفهوم نور ولایت آشنا نمودند و ما را با آیات، آشتی دادند و روش دسترسی به آرامش را، در حالیکه همه در ابهام «بهیمة» بسر میبرند، به طور تئوری و عملی آموختند.
برای نقشی که این علوم نورانی در حق ما انجام میدهد، آیا واقعا میتوان قیمت تعیین نمود؟!
«حوب لزجر الإبل: راندن شتر با سختى»
معلم بخاطر اینکه نور ولایت رو به ما یاد بده، چه سختیهایی کشیده «الحاجة التي تحمل صاحبها على ارتكاب الإثم» و به پای ما سوخته (+ کربلا)، حالا که وقت عمل به علوم این معلم رسیده، آیا حقش اینه که دلشو بشکنیم و علومش رو ضایع کنیم؟! «حوبه»
او از جونش برامون مایه گذاشته «الْحَوْبَاءُ قيل هي النّفس»، حالا اینه حق کسی که این کار بزرگ رو برای ما انجام داده؟!
اهل حسادت با این کار، مرتکب چه گناه بزرگی شدند و خودشان را به چه مشقت و سختی انداختند و دل معلم خود را که برایشان سالها عمر صرف نموده بود، به بدترین شکل ممکن شکستند!
انگاری ناقه صالح رو پی کردند! + «عقر»
[گناهی بسیار دلخراش! « الحَوْباء رُوع القلْب» – و لذا نابخشودنی!]:
کار اهل حسد خیلی دلخراش «حوب» است!
در واقع معارین با نور خود ناجوانمردانه رفتار نمودند!
معلم در محبت، چیزی برایشان کم نگذاشت، اما آنها قلبش را با این کارشان برای رسیدن به دنیای پوچشان، جریحهدار نمودند و این گناه بزرگ را از نظر اینکه عمق فاجعه کارشان را درک کنیم، این واژه «حوب» میتواند مطلب را تا حدودی بفهماند و فقط ترجمۀ ساده گناه برای حوبا کثیرا خیلی کم است و باید کلی مطلب از این واژه دستگیرت شود تا ببینی آنها که ناقه صالح را پی کردند چه ناجوانمردانه نور خودشان را لگد زدند! و آیا میتوانی تصور کنی کسی، مادرش را که به او شیر داده و بزرگش کرده است، زبانم لال، بیاحترامی کند و حقش را پایمال نماید؟ و این همان قصه کربلا است که اهل حسادت، ناجوانمردانه قصه پی کردن ناقه صالح را تکرار کردند.
سُمِّيَ الجَمَلُ حَوْباً بزجره .
سمّي البغل عَدَساً بِزَجْرِه.
سَمَّوا الغراب غاقاً بِصوته.(صدای گوشخراش کلاغ)
اللغة: الحوب الإثم
و تحوب فلان من كذا إذا تحرج منه
و نزلنا بحوبة من الأرض أي بموضع سوء
و الحوبة الحزن و التحوب التحزن و الحوباء الروح.
هر بوسه بر تقدیر نزدن و خود را در نار آیت نینداختن، یک حوبة و یک دلشکستن نور است!
مربی ، برای ما با انزال آیات، شرایط اصلاح و تربیت ایجاد میکند!
اهل حسادت با فرار از عمل به نور ولایت، دل مربی را میشکنند!
و عملا هر کسی که بوسه بر آیات نزند، در ادعای عشق به نورش دروغگو است و عملا با اعراض از آیات، دل آل محمد ع را میشکند!
اینها با این کارشون تاویلا «مال یتیم را خورده اند!»
« عن سماعة عن أبي عبد الله ع قال
سألته عن رجل أكل مال اليتيم هل له توبة؟
فقال: يؤدي إلى أهله لأن الله يقول:
«إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى ظُلْماً إِنَّما يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَيَصْلَوْنَ سَعِيراً»
[و قال: إِنَّهُ كانَ حُوباً كَبِيراً]»
یتیم، در واقع دُرّ یگانه عالَم، یعنی همان معالم ربانی است «یتم» و هر کس از این علوم بهرهمند شود و اکل این مال و علم را نماید، نسبت به نورش مدیون است و ظلم در حق نور نمودن و شکستن دل صاحبان علوم نورانی، گناه بزرگی است و این همان اکل مال یتیم است «شَرُّ الْمَآكِلِ أَكْلُ مَالِ الْيَتِيمِ ظُلْماً»!
پس آیه رو اینجوری باید برای خودمان معنی کنیم!
[عاقبت دلشکستن صاحبان نور!
«إِذَا أَكَلَ مَالَ الْيَتِيمِ ظُلْماً فَقَدْ أَعَانَ عَلَى قَتْلِهِ»]:
إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَعَدَ فِي أَكْلِ مَالِ الْيَتِيمِ عُقُوبَتَيْنِ عُقُوبَةً فِي الدُّنْيَا وَ عُقُوبَةً فِي الْآخِرَةِ
اهل حسادت که علوم ربانی را به هدر میدهند و نسبت به این درة یتیمة آل محمد ع ظلم مینمایند، منتظر دو عقوبت باشند: اول عقوبت دنیایی و دوم عقوبت آخرتی!
لذا بهرهمندی اهل شک و حسد از معالم ربانی در صورتی که به آن، یقین و باور نیاورند، بدجوری وبال گردن آنها خواهد شد.