دکتر محمد شعبانی راد

جستجوی نورانی! نور مباحثه!

Luminous Searching!

«بحث» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی می نویسند:
«البَحْثُ‏: الكشف و الطلب»
«بَحَثَ‏ فِى التُّرَابِ: حَفَرَهَا»
«بحث: كاويدن، جستجو كردن.»
مفهوم «استمرار في طلب شي‏ء مجهول بالقول أو بالعمل مطلقا.»
«بَحَثَتِ‏ الناقةُ الأرض برجلها في السير،
در موقعى بكار مى‌‏رود كه پاهاى شتر در راه رفتن بر زمين فرو مى‌‏رود و اثر مى‏‌گذارد
و اين تشبيهى از كندن زمين است.»
«مباحثۀ نورانی!»
«غُراباً يَبْحَثُفِي الْأَرْضِ»
+ «لقی – ملاقات»
+ «فحص – مفحص القطاة – تفحّص نورانی!»
+ «غور – تحلیل‌گران نور و ظلمت قلب!»
«النّور یبحث فی الارض!»

جستجوی نورانی!

وقتی متحیر و سرگردان و ناآرامی که حالا چجوری خودتو آرام کنی،
با یاد علوم نورانی و ربانی، یه جوری (يَبْحَثُ‏ فِي الْأَرْضِ) علم لازم به قلبت میرسه و راه دسترسی به آرامش رو بهت میفهمونه!
کلاغ خبررسان «غُراباً يَبْحَثُفِي الْأَرْضِ»،
ابتدا به ساکن و درجا، بدون داشتن پدر و مادر، خلق می‌شود!

[بحث – عجز] :
[«يَبْحَثُ‏ فِي الْأَرْضِ» – «مُعْجِزينَ‏ فِي الْأَرْضِ»]:
از مقایسه این دو عبارت از آیات قرآن، معلوم می‌شود که مفهوم واژه «بحث»، متضاد مفهوم واژه «عجز» می‌باشد، بعبارت دیگر یاد نور، علم لازم برای دسترسی به آرامش را می‌فهماند
و غفلت و فراموشی از نور، انسان را ناتوان و بی‌عرضه در تحمل آیات خواهد نمود!

تَعَلَّمُوا اَلْعِلْمَ!
وَ اَلْبَحْثَ عَنْهُ جِهَادٌ!

«بدنبال نور علم! بدنبال معلم نورانی!»
«بحث – تفحص علم- جستجو»

امام علی عليه السّلام:
تَعَلَّمُوا اَلْعِلْمَ
فَإِنَّ تَعَلُّمَهُ حَسَنَةٌ وَ مُدَارَسَتَهُ تَسْبِيحٌ
وَ اَلْبَحْثَ عَنْهُ جِهَادٌ
وَ تَعْلِيمَهُ لِمَنْ لاَ يَعْلَمُهُ صَدَقَةٌ وَ هُوَ عِنْدَ اَللَّهِ لِأَهْلِهِ قُرْبَةٌ لِأَنَّهُ مَعَالِمُ اَلْحَلاَلِ وَ اَلْحَرَامِ وَ سَالِكٌ بِطَالِبِهِ سَبِيلَ اَلْجَنَّةِ وَ هُوَ أَنِيسٌ فِي اَلْوَحْشَةِ وَ صَاحِبٌ فِي اَلْوَحْدَةِ وَ سِلاَحٌ عَلَى اَلْأَعْدَاءِ وَ زَيْنُ اَلْأَخِلاَّءِ
يَرْفَعُ اَللَّهُ بِهِ أَقْوَاماً يَجْعَلُهُمْ فِي اَلْخَيْرِ أَئِمَّةً يُقْتَدَى بِهِمْ تُرْمَقُ أَعْمَالُهُمْ وَ تُقْتَبَسُ آثَارُهُمْ وَ تَرْغَبُ اَلْمَلاَئِكَةُ فِي خَلَّتِهِمْ يَمْسَحُونَهُمْ بِأَجْنِحَتِهِمْ فِي صَلاَتِهِمْ
لِأَنَّ اَلْعِلْمَ حَيَاةُ اَلْقُلُوبِ
وَ نُورُ اَلْأَبْصَارِ مِنَ اَلْعَمَى
وَ قُوَّةُ اَلْأَبْدَانِ مِنَ اَلضَّعْفِ
يَنْزِلُ اَللَّهُ حَامِلَهُ مَنَازِلَ اَلْأَبْرَارِ وَ يَمْنَحُهُ مُجَالَسَةَ اَلْأَخْيَارِ فِي اَلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَةِ
بِالْعِلْمِ يُطَاعُ اَللَّهُ وَ يُعْبَدُ
وَ بِالْعِلْمِ يُعْرَفُ اَللَّهُ وَ يُوَحَّدُ
بِالْعِلْمِ تُوصَلُ اَلْأَرْحَامُ
وَ بِهِ يُعْرَفُ اَلْحَلاَلُ وَ اَلْحَرَامُ
وَ اَلْعِلْمُ إِمَامُ اَلْعَقْلِ وَ اَلْعَقْلُ تَابِعُهُ
يُلْهِمُهُ اَللَّهُ اَلسُّعَدَاءَ وَ يَحْرِمُهُ اَلْأَشْقِيَاءَ.

دانش را فراگيريد؛
آموختن آن «حسنه» است
و گفت‌وگوى آن «تسبيح»
و بحث آن «جهاد» است
و آموختن آن به كسى‌كه نمى‌داند، «صدقه» است.
دانش براى دارنده‌اش پيش خداوند سبب نزديكى جستن است.
زيرا نشانه‌هاى حلال و حرام در آن است
و جوينده‌اش را وارد بهشت مى‌سازد
و نيز انيس هنگام هراس و دوست دوران تنهايى و سلاح در برابر دشمن او و زينت در نزد دوست است.
خداوند به‌سبب دانش، منزلت گروهی را بالا مى‌برد و آنان را رهنمون‌گر به خوبى‌ها كرده و رفتارشان را برجسته مى‌كند.
از آثار عالمان پرتو گرفته مى‌شود و فرشتگان اشتياق در دوستى با آنان دارند و در هنگام نماز پر خود را به آنان مى‌سايند.
زيرا علم حيات‌بخش قلب‌ها در برابر كوردلى است و نيز توان‌مندى در برابر ناتوانى.
خداوند عالم را در مقام شايستگان جاى داده و همنشينى نيكان در دنيا و آخرت را به وى عطا مى‌كند.
از رهگذر علم خداوند پرستيده مى‌شود و فرمان او برده مى‌شود و نيز به يكتايى شناخته مى‌گردد.
از طريق علم است كه مى‌توانند با خويشاوندان پيوند داشت و نيز حلال و حرام بازشناخته مى‌شوند.
علم رهنمون‌كننده خرد است و خرد از علم پيروى دارد.
خداوند علم را به نيك‌بختان الهام مى‌كند و از شوربختان دريغ مى‌دارد.

[جستجو – بحث – فحص – قصو]:
اسْتِقْصَاءً: «اسْتَقْصَى المَسألَةَ و فيها:
در پيرامون آن مسأله و بحث در آن نهايت‏ كوشش را نمود.»

وَ مَالَتْ أَرْوَاحُهُمْ إِلَى … الْبَحْثِ عَنْ أَمْرِنَا»]:
امة الله در جستجوی عبد الله!
این قصه اهل یقینه!
اما اهل شک حسود، با دیدن نور علوم ربانی و شنیدن اندیشه آل محمد ع،
حجت برایشان تمام می‌شود.

قلب اهل نور، میل به جستجویِ نور خود دارد!

وَ مَالَتْ أَرْوَاحُهُمْ إِلَى مَعْرِفَتِنَا وَ سِرِّنَا وَ الْبَحْثِ عَنْ أَمْرِنَا
«الامر، النّور الولایة!»

امام صادق علیه السلام:
رَوَى الْمُفَضَّلُ بْنُ‏ عُمَرَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ:
إِنَّ أَمْرَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ
لَا يَحْتَمِلُهُ إِلَّا صُدُورٌ مُشْرِقَةٌ وَ قُلُوبٌ مُنِيرَةٌ وَ أَفْئِدَةٌ سَلِيمَةٌ وَ أَخْلَاقٌ حَسَنَةٌ
لِأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَخَذَ عَلَى شِيعَتِنَا الْمِيثَاقَ
فَمَنْ وَفَى لَنَا وَفَى اللَّهُ لَهُ بِالْجَنَّةِ
وَ مَنْ أَبْغَضَنَا وَ لَمْ يُؤَدِّ إِلَيْنَا حَقَّنَا فَهُوَ فِي النَّارِ
وَ إِنَّ عِنْدَنَا سِرّاً مِنَ اللَّهِ مَا كَلَّفَ اللَّهُ بِهِ أَحَداً غَيْرَنَا
ثُمَّ أَمَرَنَا بِتَبْلِيغِهِ
فَبَلَّغْنَاهُ فَلَمْ نَجِدْ لَهُ أَهْلًا وَ لَا مَوْضِعاً وَ لَا حَمَلَةً يَحْمِلُونَهُ
حَتَّى خَلَقَ اللَّهُ لِذَلِكَ قَوْماً خُلِقُوا مِنْ طِينَةِ مُحَمَّدٍ وَ ذُرِّيَّتِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ مِنْ نُورِهِمْ
صَنَعَهُمُ اللَّهُ بِفَضْلِ صُنْعِ رَحْمَتِهِ
فَبَلَّغْنَاهُمْ عَنِ اللَّهِ مَا أَمَرَنَا
فَقَبِلُوهُ وَ احْتَمَلُوا ذَلِكَ وَ لَمْ تَضْطَرِبْ قُلُوبُهُمْ
وَ مَالَتْ أَرْوَاحُهُمْ إِلَى مَعْرِفَتِنَا وَ سِرِّنَا وَ الْبَحْثِ عَنْ أَمْرِنَا

وَ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ أَقْوَاماً لِلنَّارِ
وَ أَمَرَنَا أَنْ نُبَلِّغَهُمْ ذَلِكَ
فَبَلَّغْنَاهُ فَاشْمَأَزَّتْ قَلْبُهُمْ مِنْهُ وَ نَفَرُوا عَنْهُ وَ رَدُّوهُ عَلَيْنَا وَ لَمْ يَحْتَمِلُوهُ وَ كَذَّبُوا بِهِ‏
وَ طَبَعَ اللَّهُ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ‏
ثُمَّ أَطْلَقَ أَلْسِنَتَهُمْ بِبَعْضِ الْحَقِّ فَهُمْ يَنْطِقُونَ بِهِ لَفْظاً وَ قُلُوبُهُمْ مُنْكِرَةٌ لَهُ

ثُمَّ بَكَى ع وَ رَفَعَ يَدَيْهِ وَ قَالَ
اللَّهُمَّ إِنَّ هَذِهِ الشِّرْذِمَةَ الْمُطِيعِينَ لِأَمْرِكَ قَلِيلُونَ

اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ مَحْيَاهُمْ مَحْيَانَا وَ مَمَاتَهُمْ مَمَاتَنَا وَ لَا تُسَلِّطْ عَلَيْهِمْ عَدُوّاً
فَإِنَّكَ إِنْ سَلَّطْتَ عَلَيْهِمْ عَدُوّاً لَنْ تُعْبَدَ
.

ولایت و امامت ما سخت و دشوار است،
جز سینه‌های درخشنده، دل‌های نورانی و سالم و خلق‌های نیکو آن را نمی‌تواند تحمّل کند؛
زیرا خدای تعالی از شیعیان ما پیمان گرفته است،
هرکه به عهد خود وفا کند، خدا برای او بهشت را وفا می‌کند.
هرکه با ما دشمنی کند و حقّ ما را ادا نکند، او در آتش است.
و نزد ما سرّی خدایی است که خدا غیر از ما دیگران را مکلّف به آن نکرده است،
سپس ما را به تبلیغ آن مأمور ساخته است
و آن را تبلیغ کردیم و برای او اهل و جایگاه و حاملانی که آن را حمل کند نیافتیم،
تا خداوند برای آن گروهی را از طینت محمّد (صلی الله علیه و آله) و ذرّیّه‌ی او و از نور آنان آفرید.
خدای تعالی آنان را به آفرینش رحمتش خلق کرد،
آنچه از طرف خدا مأمور بودیم به آنان تبلیغ کردیم و آن‌ها هم پذیرفتند
و آن را متحمّل شدند و دل‌هایشان مضطرب نشد،
و ارواح آنان به شناخت ما، جستجوی از ولایت ما و اسرار ما میل پیدا کرد.
و خدای تعالی گروهی را برای آتش آفرید و ما را مأمور به تبلیغ آنان کرد
و ما هم ولایت را به آن‌ها تبلیغ کردیم.
دل‌های آن‌ها از ولایت ناخرسند شدند و نفرت پیدا کردند
و آن را بر ما رد کردند و تحمّل نکردند و دروغ پنداشتند
خداوند بر دل‌هایشان مهر نهاده است،
پس زبان‌های آنان را به بعضی حقایق جاری ساخت که بعضی حقایق را به زبان می‌گویند امّا دل‌هایشان آن را قبول ندارند.
سپس امام دست به دعا برداشت و گريه کرد و فرمود:
بار خدايا ايشان (شيعيان) مردمی اندک و ناچيزند
پس زندگی ما را زندگی آنها و مرگ ما را مرگ آنها قرار ده
(آنها را با ما در ايمان و عمل صالح و پاداش اخروی شريک گردان)
و دشمن خود را بر ايشان مسلط مکن که ما را به آنها مصيبت زده کنی،
زيرا اگر ما را به آنها مصيبت زده کنی، هرگز در روی زمين پرستش نشوی
و صلی اللّه علی محمد و آله و سلم تسليما.

فَبَعَثَ اللَّهُ غُراباً يَبْحَثُ فِي الْأَرْضِ

[سورة المائدة (۵): آية ۳۱]
فَبَعَثَ اللَّهُ غُراباً يَبْحَثُ فِي الْأَرْضِ لِيُرِيَهُ كَيْفَ يُواري سَوْأَةَ أَخيهِ 
قالَ يا وَيْلَتى‏ أَ عَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هذَا الْغُرابِ فَأُوارِيَ سَوْأَةَ أَخي 
فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمينَ (۳۱)
پس، خدا زاغى را برانگيخت كه زمين را مى‏‌كاويد،
تا به او نشان دهد چگونه جسد برادرش را پنهان كند.
[قابيل‏] گفت:
«واى بر من، آيا عاجزم كه مثل اين زاغ باشم تا جسد برادرم را پنهان كنم؟»
پس از [زمره‏] پشيمانان گرديد.

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی