Divine Light
and Living Without Limitations!
«سنه» یکی از هزار واژه مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«سَنِهَ الطَّعَامُ او الشرَابُ: غذا يا نوشابه دگرگون و بدبوى شد.»
«تَسَنَّهَ الخُبزُ: نان گنديد و بدبوى شد.»
«تَسَنَّهَ: سالها بر او گذشت.»
عبارت «لَمْ يَتَسَنَّهْ» معادل نور الولایة است!
قلبی که مدام حسدش درناژ میشه، نمیگنده و بدبو نمیشه!
Divine Light and Living Without Limitations!
نور الهی و زندگی بدون محدودیت! نور لم یتسنّه!
«Unfettered Heart»: قلب بدون محدودیت!
قلبی که قبض و بسط نورشو بفهمه،
بدون محدودیت زمان و مکان میتونه تا ابد زندگی کنه!
این یعنی خلود در بهشت جاویدان!
نور لم یتسنّه!
«فَانْظُرْ إِلى طَعامِكَ وَ شَرابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ»
نوری که مشمول زمان و سنوات نمیشه!
نوری که مشمول مرور زمان نمیشه!
نوری که پیر و سالخورده و فرسوده و خراب نمیشه!
نور جاویدان!
+ «الباقی – الفانی»
مثال زیبای بلاکچِین و انافتی!
+ مفهوم واژه «وصی»
مثال زیبای بِلاکچِین و مفهوم همپوشانی در واژه «وصی»
نورِ لَمْ يَتَسَنَّهْ!
علم آل محمد ع همیشه طعامی دست نخورده و پاک و عاری از هر نوع تغییر و تبدیل است.
این طعام علمی آل محمد ع مشمول مرور زمان «سنن – سنّ – سنوات» نمیشه که بعد از مدتی از یاد بره و فراموش بشه و بدرد نخوره!
«لَمْ يَتَسَنَّهْ»: بمرور زمان از بین نمیرود!
وقتی یه حساب بانکی داری که سالها باهاش کار نکردی، وقتی میری سراغش، کارمند بانک میگه: بابا کجایی تو! سالهاست این حساب رو بخاطر اینکه باهاش کار نکردی، بستیم!
اگه میخوای باید دوباره حساب باز کنی! اون حساب قبلی رو دیگه فراموش کن چون بانک هم فراموشش کرده!
اعمال صالحی که با یاد صاحبان نور توسط اهل نور یقین تولید میشه، حتی اگه اهل یقینِ مولد اون عمل هم فراموششون کنه، عالَم بالا فراموشش نمیکنه و اصلا فراموشی برای عالَم بالا معنی نداره «لا تاخذه سنة و لا نوم».
علم، فقط علم لَمْ يَتَسَنَّهْ آل محمد ع!
صد سال هم که بگذره، کهنه و خراب و بدرد نخور نمیشه!
همیشه عامل شادابی و طراوت و شوق قلوب مرده و تاریک، نور علم آل محمد ع است که با «یخرجهم من الظلمات الی النور»، اعجاز علمی خودشو به رخ همه میکشه!
لذا قلبی که به نور یاد صاحبان نور روشن شد، دیگه هرگز کهنه و خراب نمیشه و به تاریکی نخواهد گرایید و این رسیدن به حیات طیبة و نور جاویدان علم آل محمد ع است. «اکل دائم – طعام لم یتسنه».
اندیشه سامری «لَمْ يَتَسَنَّهْ» نیست، بلکه «حَمَإٍ مَسْنُونٍ» است!
[الاعتقاد في الرجعة: علم لَمْ يَتَسَنَّهْ]:
تنها کسانی در رجعت میتوانند و اجازه دارند که برگردند و در رکاب آل محمد ع، آن دوران شیرین را درک کنند، که در دوران خودشان با «علم لَمْ يَتَسَنَّهْ» ماخوذ از صاحبان نور زمان خود، قلب بیمار و حسود خویش را مداوا نمودهاند «درناژ دائمی حسادت» و با پاکی قلب، به درجات خود، در عالم قبر، گذران زمان میکنند تا اذن به بازگشت در عالم رجعت بگیرند، رزقنا الله ان شاء الله تعالی.
چقدر در اشتباه هستند اهل حسادتی که رابطه خود را با منبع نور خود قطع نموده و صرفا بر اساس علوم آفلاین خود، سعی در رفع مشکلات خود و یا دیگران دارند! باید بدانند که با این دانستههای راکد «طعام مدخول»، نمیتوان به نور آرامش دست یافت.
شاید تاویل نداشتن خانههای بیسقف آن قوم «أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلى قَرْيَةٍ وَ هِيَ خاوِيَةٌ عَلى عُرُوشِها» اشاره به همین موضوع داشته باشد که پشت کردن و سر باز زدن از علمِ لم یتسنه، و اکتفا به طعام مدخول و مسموم خود، چتر حمایتی آل محمد ع را از سر آن قوم برداشته که این امر به هلاکت آنها انجامیده است.
نور الولایة،
نامحدودی که همهی محدودیتها رو برطرف و جبران میکنه!
امام صادق علیه اسلام:
يُسْأَلُ الْمَيِّتُ فِي قَبْرِهِ عَنْ خَمْسٍ
عَنْ صَلَاتِهِ وَ زَكَاتِهِ وَ حَجِّهِ وَ صِيَامِهِ وَ وَلَايَتِهِ إِيَّانَا أَهْلَ الْبَيْتِ
فَتَقُولُ الْوَلَايَةُ مِنْ جَانِبِ الْقَبْرِ لِلْأَرْبَعِ
مَا دَخَلَ فِيكُنَّ مِنْ نَقْصٍ فَعَلَيَّ تَمَامُهُ.
از میّت در قبرش، راجع به پنج چیز سؤال مىكنند:
از نماز، زكات، حجّ، روزه و ولايتش نسبت به ما خاندان.
پس، ولايت از گوشه قبر به آن چهار چيز مى گويد:
هر يك از شما كم و كاستى داشتيد، كامل كردن آن با من.
چجوری این عقل ناقص و مغلوب هوای نفسمو کامل کنم؟
با عمل به نور ولایت آل محمد ع.
« فَانْظُرْ إِلى طَعامِكَ وَ شَرابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ »
با علمی که دستخوش هیچ تغییری نیست.
علم آل محمد ع همیشه طعامی دست نخورده و پاک و عاری از هر نوع تغییر و تبدیل است.
طعام «لَمْ يَتَسَنَّهْ» کجا و طعام مدخول کجا؟!
اگه به دنیا به چشم ابزار آرامش و خوشگذرانی نگاه میکنی، علامت اینه که عقلت مغلوب هوای نفس حسودت شده «من النقص»!
«من النقص ان تکون شفیعک کان شیئا خارجا عن ذاتک و صفاتک»
آدم ناقص و مدخول یه چیزی بنام عیب و حسد در ذاتش با عقلش قاطی و درگیر شده و عقلش قاطی کرده لذا انتخاب دنیا رو بر انتخاب آخرت ترجیح میده!
دیدی بعضیها خیلی حساسند و از غذای دست خورده دیگران استفاده نمیکنند!
به غذای دستخورده، عرب میگه «طعام مدخول»: و إذا ائْتُكِلَ الطعامُ سُمِّيَ مَدْخُولًا و مسْرُوفاً.
غذای دستنخورده پاک فقط علم آل محمد ع است و بس!
+ «رحق – رحیق مختوم»
+ «بکر – میوه نوبرانه»
فَانْظُرْ إِلى طَعامِكَ وَ شَرابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ
نوری که طعم و رنگش هیچوقت تغییر نمیکنه!
طلا، همیشه رنگش ثابته!
اما بدلیجات بمرور زمان تغییر رنگ میدن!
علم آل محمد ع همیشه طعامی دست نخورده و پاک
و عاری از هر نوع تغییر و تبدیل است.
[سورة البقرة (۲): آية ۲۵۹]
أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلى قَرْيَةٍ وَ هِيَ خاوِيَةٌ عَلى عُرُوشِها
قالَ أَنَّى يُحْيِي هذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِها
فَأَماتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ
قالَ كَمْ لَبِثْتَ
قالَ لَبِثْتُ يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ
قالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عامٍ
فَانْظُرْ إِلى طَعامِكَ وَ شَرابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ
وَ انْظُرْ إِلى حِمارِكَ
وَ لِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ
وَ انْظُرْ إِلَى الْعِظامِ كَيْفَ نُنْشِزُها ثُمَّ نَكْسُوها لَحْماً
فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (۲۵۹)
يا چون آن كس كه به شهرى كه بامهايش يكسر فرو ريخته بود، عبور كرد؛ [و با خود مى]گفت:
«چگونه خداوند، [اهلِ] اين [ويرانكده] را پس از مرگشان زنده مىكند؟».
پس خداوند، او را [به مدت] صد سال ميراند.
آنگاه او را برانگيخت، [و به او] گفت:
«چقدر درنگ كردى؟»
گفت: «يك روز يا پارهاى از روز را درنگ كردم.»
گفت: «[نه] بلكه صد سال درنگ كردى،
به خوراك و نوشيدنىِ خود بنگر [كه طعم و رنگِ آن] تغيير نكرده است،
و به درازگوش خود نگاه كن [كه چگونه متلاشى شده است.
اين ماجرا براى آن است كه هم به تو پاسخ گوييم]
و هم تو را [در مورد معاد] نشانهاى براى مردم قرار دهيم.
و به [اين] استخوانها بنگر، چگونه آنها را برداشته به هم پيوند مىدهيم؛
سپس گوشت بر آن مىپوشانيم.»
پس هنگامى كه [چگونگىِ زنده ساختن مرده] براى او آشكار شد،
گفت: «[اكنون] مىدانم كه خداوند بر هر چيزى تواناست.»