دکتر محمد شعبانی راد

استتار نورانی!

Luminous camouflage!

«ستر» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«شَجَرٌ سَتِيرٌ: كثير الأغصان،
درختى كه شاخه‏‌هاى بسيار داشته باشد.»
+ «حبک»
+ «حرب – استتار آفتاب پرست!»
آفتاب‌پرست، زود تمنّاهاشو میذاره کنار و خودشو همرنگ تقدیرات میکنه!
بین تمنا و تقدیر، تقدیر رو ترجیح میده و تمنا رو فدای تقدیر میکنه!

«اللَّهُمَّ بِتَأَلُّقِ نُورِ بَهَاءِ عَرْشِكَ مِنْ أَعْدَائِي اسْتَتَرْتُ»
«تَأَلَّقَ البرقُ: برق درخشيد.»
«إِنَّ أَمْرَنَا سِرٌّ مُسْتَتِرٌ»
نور، راز استتار شده!
«پنهان و پوشیده‌اى که پرده بر آن انداخته شده!»

امام علی علیه السلام:
إِنَّ أَمْرَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ
وَ خَشِنٌ مُخْشَوْشَنٌ
سِرٌّ مُسْتَتِرٌ مُقَنَّعٌ

لاَ يَحْمِلُهُ إِلاَّ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ
أَوْ مُؤْمِنٌ اِمْتَحَنَ اَللَّهُ سُبْحَانَهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَان
.
بدرستى که امر ولایت ما، دشوار و سخت یافت شده،
و درشت و سخت درشت است.
پنهان و پوشیده‌اى که پرده بر آن انداخته شده،
آن را بر نمى دارد، مگر فرشتۀ مقرّب یا پیامبر مرسل
یا مؤمنى که خداوند نخست او را براى ایمان آزمایش نموده است.

 

اللَّهُمَّ بِتَأَلُّقِ نُورِ بَهَاءِ عَرْشِكَ مِنْ أَعْدَائِي اسْتَتَرْتُ

اهل نور، خودشونو در برابر دشمنی اهل حسادت، با چی استتار میکنن؟!

امام علی علیه السلام:
اللَّهُمَّ بِتَأَلُّقِ نُورِ بَهَاءِ عَرْشِكَ مِنْ أَعْدَائِي اسْتَتَرْتُ
وَ بِسَطْوَةِ الْجَبَرُوتِ مِنْ كَمَالِ عِزِّكَ مِمَّنْ يَكِيدُنِي احْتَجَبْتُ
وَ بِسُلْطَانِكَ الْعَظِيمِ مِنْ شَرِّ كُلِّ سُلْطَانٍ وَ شَيْطَانٍ اسْتَعَذْتُ
وَ مِنْ فَرَائِضِ نِعْمَتِكَ وَ جَزِيلِ عَطِيَّتِكَ يَا مَوْلَايَ طَلَبْتُ
كَيْفَ أَخَافُ وَ أَنْتَ أَمَلِي
وَ كَيْفَ أُضَامُ وَ عَلَيْكَ مُتَّكَلِي
أَسْلَمْتُ إِلَيْكَ نَفْسِي
وَ فَوَّضْتُ إِلَيْكَ أَمْرِي
وَ تَوَكَّلْتُ فِي كُلِّ أَحْوَالِي عَلَيْكَ
صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
وَ اشْفِنِي وَ اكْفِنِي وَ اغْلِبْ لِي مَنْ غَلَبَنِي يَا غَالِباً غَيْرَ مَغْلُوبٍ
زَجَرْتُ كُلَّ رَاصِدٍ رَصَدَ وَ مَارِدٍ مَرَدَ وَ حَاسِدٍ حَسَدَ وَ عَانِدٍ عَنَدَ
بِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ
كَذَلِكَ اللَّهُ رَبُّنَا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ‏ إِنَّهُ قَوِيٌّ مُعِينٌ
.
[ضامَهُ الدَّهْرُ حَقَّه: أي تَنَقَّصَه‏]
[وَاكَلَ فلانٌ: إذا ضيّع أمره مُتَّكِلًا على غيره‏]

چهاردیواری نورانی!
استار الکعبة!

کعبه - ازدحام مردم به دور نور

ستر مربّع!

استار الکعبة:
سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر

الإسْتَار في العدد: عدد چهار
الإسْتَار فى الوزنِ: چهار مثقال

إستار الكعبة:
فالأغلب أنّه من الستر، و كأنّه أراد به ما تستر به من لباس،
إلّا أنّ قوما زعموا أن ليس ذلك من اللباس و إنّما هو من العدد،
قالوا و العرب تسمّي الأربعة الإستار (كلمة معرّبة).
قالوا فأستار الكعبة جدرانها و جوانبها و هي أربعة.
اشاره به اینکه تفسیر این چهار تا:
«تَفْسِيرِ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ»،
و عمل به این چهار رکن اعتقادی نورانی، «الأربعة الإستار»،
میشه همون اندیشه‌ای که عامل ستر و پوشش برای عیب حسد قلب است
و تعلیم و تعلّم تفسیر این چهاردیواری و بنای اعتقادی زیبای اندیشه آل محمد ع، فریضه است.
«الْكَلِمَاتِ الْأَرْبَعِ: الْكَلِمَاتِ الَّتِي اخْتَارَهُنَّ اللَّهُ لِإِبْرَاهِيمَ حَيْثُ بَنَى الْبَيْتَ»
«الْكَلِمَاتِ الَّتِي بُنِيَ عَلَيْهَا الْإِسْلَامُ أَرْبَعٌ»

امام صادق علیه السلام:
أَنَّهُ سُئِلَ لِمَ سُمِّیَتِ الْکَعْبَهًُْ کَعْبَهًَْ
قَالَ لِأَنَّهَا مُرَبَّعَهًٌْ
فَقِیلَ لَهُ وَ لِمَ صَارَتْ مُرَبَّعَهًًْ
قَالَ لِأَنَّهَا بِحِذَاءِ الْبَیْتِ الْمَعْمُورِ وَ هُوَ مُرَبَّعٌ
فَقِیلَ لَهُ وَ لِمَ صَارَ الْبَیْتُ الْمَعْمُورُ مُرَبَّعاً
قَالَ لِأَنَّهُ بِحِذَاءِ الْعَرْشِ وَ هُوَ مُرَبَّعٌ
فَقِیلَ لَهُ وَ لِمَ صَارَ الْعَرْشُ مُرَبَّعاً
قَالَ لِأَنَّ الْکَلِمَاتِ الَّتِی بُنِیَ عَلَیْهَا الْإِسْلَامُ أَرْبَعٌ وَ هِیَ
سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ
.
از امام صادق (علیه السلام) سؤال شد:
«برای چه کعبه، کعبه نامیده شده است»؟
حضرت فرمود: «زیرا چهارگوش می‌باشد».
عرض شد: «برای چه چهارگوش می‌باشد»؟
حضرت فرمود: «زیرا محاذی بیت المعمور است و آن چهار گوش می‌باشد».
عرض شد: «برای چه بیت‌المعمور چهار گوش است»؟
حضرت فرمود: «زیرا محاذی عرش است و آن چهار گوش می‌باشد».
عرض شد: «چرا عرش مربّع است»؟
فرمود: «زیرا کلماتی که اسلام بر آن بنا شده چهار تا است و آن‌ها عبارتند از:
سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا اله الّا اللَّه و اللَّه اکبر».

يَا سَتَّارَ اَلْعُيُوبِ!

يَا مَنْ أَظْهَرَ اَلْجَمِيلَ وَ سَتَرَ اَلْقَبِيحَ!

اهل نور، با اخذ علوم ربانی از صاحبان نور، در ملک و در ملکوت،
مربع اعتقادی خودشونو کامل میکنن «حجو – جورچین!»،
و در عین داشتن عیب بزرگی بنام حسد،
با کمک این علوم نورانی، اختیارا حسد خود را غیرفعال نموده و می‌پوشانند.
تغییر قبله و تغییر جهت از تاریکی حسادت به نور الولایة،
مفهوم زیبایی است که از واژه‌ی ستر استنباط می‌شود.
این اخذ علوم نورانی است که موجب ستر عورت می‌شود.
پس هر کسی که از این رابطه‌ی قلبیِ نورانی محروم باشد، عیب حسد و عورتش پیداست.
لذا اسم الله «یا ستار العیوب» برای اهل نور،
برای اخذ نوری است که قلب را برای صبر بر تقدیرات تلخ، ارضاء علمی می‌کند
و این اوج نور یقین و رضا برای اهل نور است.
اهل رضا به تقدیرات، اوج لذت علمیِ با صاحبان نور بودن را تجربه می کنند.
این حالت رضای قلبی است که هدف اهل نور، رسیدن به همین نور زیبای بی‌پایان است!
پس واژه «ستر» به ما یاد میده:
این غیر فعال نمودن عیب حسد با کمک نور الولایة میشه ستر.
«یا ستّار الحسد!»
«السَّخَاءُ سَتْرُ الْعُيُوبِ» یعنی: «النّور سَتْرُ الْحسد»
… حسود، با استعمال عیب حسدش، هتک ستر میکنه! هتک حرمت میکنه!
به نورش بی‌احترامی می‌کنه!
علی علیه السلام می‌فرمایند: به نورت بی‌احترامی نکن:
«وَ لَا تَهْتِكُوا أَسْتَارَكُمْ»

امام علی علیه السلام:
أَيُّهَا النَّاسُ
إِنَّمَا الدُّنْيَا دَارُ مَجَازٍ وَ الْآخِرَةُ دَارُ قَرَارٍ
فَخُذُوا مِنْ مَمَرِّكُمْ لِمَقَرِّكُمْ
وَ لَا تَهْتِكُوا أَسْتَارَكُمْ عِنْدَ مَنْ يَعْلَمُ أَسْرَارَكُمْ
وَ أَخْرِجُوا مِنَ الدُّنْيَا قُلُوبَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَخْرُجَ مِنْهَا أَبْدَانُكُمْ
فَفِيهَا اخْتُبِرْتُمْ وَ لِغَيْرِهَا خُلِقْتُمْ
إِنَّ الْمَرْءَ إِذَا هَلَكَ قَالَ النَّاسُ مَا تَرَكَ وَ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ مَا قَدَّمَ
لِلَّهِ آبَاؤُكُمْ فَقَدِّمُوا بَعْضاً يَكُنْ لَكُمْ قَرْضاً
وَ لَا تُخْلِفُوا كُلًّا فَيَكُونَ فَرْضاً عَلَيْكُمْ.
اى مردم!
دنيا سراى گذرا و آخرت خانه جاويدان است.
پس، اگر از گذرگاه خويش براى سر منزل جاودانه توشه برگيريد،
و پرده هاى خود را در نزد كسى كه بر اسرار شما آگاه است پاره نكنيد، 
پيش از آن كه بدن‌هاى شما از دنيا خارج گردد، دل‌هايتان را خارج كنيد،
شما را در دنيا آزموده‌اند، و براى غير دنيا آفريده‌اند.
كسى كه بميرد، مردم مى گويند «چه باقى گذاشت»،
امّا فرشتگان مى گويند «چه پيش فرستاد».
خدا پدرانتان را بيامرزد، مقدارى از ثروت خود را جلوتر بفرستيد تا در نزد خدا باقى ماند،
و همه را براى وارثان مگذاريد كه پاسخگويى آن بر شما واجب است.

خدایا! مرا از حسد رهایی ده،
و در تمام حالاتم،
محفوظ، حراست‌شده، پوشیده،
دست‌نایافتنی، پناه‌داده و امان‌یافته قرار ده!

امام سجاد علیه السلام:
اللَّهُمَّ اخْسَأْهُ عَنَّا بِعِبَادَتِكَ،
وَ اكْبِتْهُ بِدُءوبِنَا فِي مَحَبَّتِكَ،
وَ اجْعَلْ بَيْنَنَا وَ بَيْنَهُ سِتْراً لَا يَهْتِكُهُ،
وَ رَدْماً مُصْمِتاً لَا يَفْتُقُهُ.

خدایا! به عبادت و بندگی ما، شیطان را از عرصه‌گاه زندگیمان دور کن
و به سبب جدّیّت و تلاشمان در راه محبتت، او را ذلیل و خوار گردان،
و بین ما و او پرده‌ای قرار ده که آن را ندرد،
و حجابی ضخیم برقرار کن که آن را نشکافد.

يَا مَنْ ذِكْرُهُ شَرَفٌ لِلذَّاكِرِينَ …
وَ لَا تَكْشِفْ عَنَّا سِتْراً سَتَرْتَهُعَلَى رُءُوسِ الْأَشْهَادِ، يَوْمَ تَبْلُو أَخْبَارَ عِبَادِكَ.
ای که یادت، یادکنندگان را شرف است …
پرده‌ای که بر ما پوشانده‌ای، در برابر دیده حاضران از روی کار ما برمدار،
در روزی که اخبار بندگانت را آشکار می‌سازی.

يَا إِلَهِي فَلَكَ الْحَمْدُ
فَكَمْ مِنْ عَائِبَةٍ سَتَرْتَهَا عَلَيَّ فَلَمْ تَفْضَحْنِي،
وَ كَمْ مِنْ ذَنْبٍ غَطَّيْتَهُ عَلَيَّ فَلَمْ تَشْهَرْنِي،
وَ كَمْ مِنْ شَائِبَةٍ أَلْمَمْتُ بِهَا فَلَمْ تَهْتِكْ عَنِّي سِتْرَهَا،
وَ لَمْ تُقَلِّدْنِي مَكْرُوهَ شَنَارِهَا،
وَ لَمْ تُبْدِ سَوْءَاتِهَا لِمَنْ يَلْتَمِسُ مَعَايِبِي مِنْ جِيرَتِي،
وَ حَسَدَةِ نِعْمَتِكَ عِنْدِي.
ای خدای من! تو را سپاس،
چه بسیار عیوبی که بر من پوشاندی، و مرا رسوا نکردی،
و چه بسیار گناهی که مستور داشتی، و به آنم مشهور نساختی،
و چه بسیار خیانت و نیرنگ و امور هوسناکی که مرتکب شدم،
ولی پردۀ آنها را به خاطر حفظ آبرویم ندریدی،
و حلقۀ عار و ننگ آنها را به گردنم نیاویختی،
و زشتی‌هایم را نزد همسایگانی که به دنبال عیوب من هستند،
و حسودانی که نعمت‌هایت را نزد من می‌بینند، آشکار نکردی.

إِلَهِي فَإِذْ قَدْ تَغَمَّدْتَنِي بِسِتْرِكَ‏ فَلَمْ تَفْضَحْنِي،
وَ تَأَنَّيْتَنِي بِكَرَمِكَ فَلَمْ تُعَاجِلْنِي،
وَ حَلُمْتَ عَنِّي بِتَفَضُّلِكَ فَلَمْ تُغَيِّرْ نِعْمَتَكَ عَلَيَّ،
وَ لَمْ تُكَدِّرْ مَعْرُوفَكَ عِنْدِي،
فَارْحَمْ طُولَ تَضَرُّعِي وَ شِدَّةَ مَسْكَنَتِي، وَ سُوءَ مَوْقِفِي.
خدای من! اکنون که مرا به پرده‌پوشیت درپوشیده‌ای و رسوایم نکردی،
و به کرمت با من مدارا کرده، و به کیفرم شتاب نورزیدی
و به احسانت از من گذشتی و نعمتت را نسبت به من تغییر ندادی
و نزد من نیکی و خوبیت را تیره و تار نکردی،
پس بر طول زاریم، و سختی بیچارگیم و بدی جایگاهم رحمت آر.

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ،

وَ خَلِّصْنِي مِنَ الْحَسَدِ،
وَ احْصُرْنِي عَنِ الذُّنُوبِ،
وَ وَرِّعْنِي عَنِ الْمَحَارِمِ،
وَ لَا تُجَرِّئْنِي عَلَى الْمَعَاصِي،
وَ اجْعَلْ هَوَايَ عِنْدَكَ،
وَ رِضَايَ فِيمَا يَرِدُ عَلَيَّ مِنْكَ،
وَ بَارِكْ لِي فِيمَا رَزَقْتَنِي وَ فِيمَا خَوَّلْتَنِي وَ فِيمَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَيَّ،
وَ اجْعَلْنِي فِي كُلِّ حَالاتِي مَحْفُوظاً مَكْلُوءاً مَسْتُوراً مَمْنُوعاً مُعَاذاً مُجَاراً.
خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست،
و مرا از حسد رهایی ده،
و از گناهانم بازم دار،
و از حرام ها پرهیز ده،
و بر معاصی دلیرم مگردان،
و میل و رغبتم را متوجۀ خود فرما،
و خشنودیم را در آنچه از جانب تو به من می‌رسد قرار ده،
و مرا در آنچه روزیم کرده ای، و از روی بزرگواری به من بخشیده‌ای، و احسان فرموده ای برکت ده،
و مرا در تمام حالاتم، محفوظ، حراست‌شده، پوشیده، دست‌نایافتنی، پناه‌داده و امان‌یافته قرار ده.

حِجاباً مَسْتُوراً

[سورة الإسراء (۱۷): الآيات ۴۵ الى ۴۸]
وَ إِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجاباً مَسْتُوراً (۴۵)
و چون قرآن بخوانى، ميان تو و كسانى كه به آخرت ايمان ندارند پرده‏‌اى پوشيده قرار مى‌‏دهيم.
وَ جَعَلْنا عَلى‏ قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ
وَ فِي آذانِهِمْ وَقْراً
وَ إِذا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِي الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلى‏ أَدْبارِهِمْ نُفُوراً (۴۶)
و بر دلهايشان پوششها مى‌‏نهيم تا آن را نفهمند
و در گوشهايشان سنگينى [قرار مى‏‌دهيم‏]
و چون در قرآن پروردگار خود را به يگانگى ياد كنى با نفرت پشت مى‏‌كنند.
نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَسْتَمِعُونَ بِهِ إِذْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ
وَ إِذْ هُمْ نَجْوى‏ إِذْ يَقُولُ الظَّالِمُونَ
إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلاَّ رَجُلاً مَسْحُوراً (۴۷)
هنگامى كه به سوى تو گوش فرا مى‌‏دارند ما بهتر مى‌‏دانيم به چه [منظور] گوش مى‌‏دهند،
و [نيز] آنگاه كه به نجوا مى‌‏پردازند؛
وقتى كه ستمگران گويند:
«جز مردى افسون‏‌شده را پيروى نمى‏‌كنيد.»
انْظُرْ كَيْفَ ضَرَبُوا لَكَ الْأَمْثالَ فَضَلُّوا فَلا يَسْتَطِيعُونَ سَبِيلاً (۴۸)
ببين چگونه براى تو مثلها زدند و گمراه شدند، در نتيجه راه به جايى نمى‌‏توانند ببرند.

[سورة الكهف (۱۸): الآيات ۸۸ الى ۹۲]
وَ أَمَّا مَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُ جَزاءً الْحُسْنى‏
وَ سَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنا يُسْراً (۸۸)
و اما هر كه ايمان آوَرَد و كار شايسته كند، پاداشى [هر چه‏] نيكوتر خواهد داشت،
و به فرمان خود، او را به كارى آسان واخواهيم داشت.
ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَباً (۸۹)
سپس راهى [ديگر] را دنبال كرد.
حَتَّى إِذا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ
وَجَدَها تَطْلُعُ عَلى‏ قَوْمٍ لَمْ نَجْعَلْ لَهُمْ مِنْ دُونِها سِتْراً (۹۰)
تا آنگاه كه به جايگاهِ برآمدنِ خورشيد رسيد.
[خورشيد] را [چنين‏] يافت كه بر قومى طلوع مى‏‌كرد
كه براى ايشان در برابر آن پوششى قرار نداده بوديم.
كَذلِكَ وَ قَدْ أَحَطْنا بِما لَدَيْهِ خُبْراً (۹۱)
اين چنين [مى‌‏رفت‏]،
و قطعاً به خبرى كه پيش او بود احاطه داشتيم.
ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَباً (۹۲)
باز راهى را دنبال نمود.

[سورة فصلت (۴۱): الآيات ۲۱ الى ۲۵]
وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنا
قالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ
وَ هُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (۲۱)
و به پوست [بدنِ‏] خود مى‌‏گويند:
«چرا بر ضدّ ما شهادت داديد؟»
مى‏‌گويند: «همان خدايى كه هر چيزى را به زبان درآورده ما را گويا گردانيده است،
و او نخستين بار شما را آفريد و به سوى او برگردانيده مى‌‏شويد.»
وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ يَشْهَدَ عَلَيْكُمْ سَمْعُكُمْ وَ لا أَبْصارُكُمْ وَ لا جُلُودُكُمْ
وَ لكِنْ ظَنَنْتُمْ أَنَّ اللَّهَ لا يَعْلَمُ كَثِيراً مِمَّا تَعْمَلُونَ (۲۲)
و [شما] از اينكه مبادا گوش و ديدگان و پوستتان بر ضدّ شما گواهى دهند [گناهانتان را] پوشيده نمى‌‏داشتيد ليكن گمان داشتيد كه خدا بسيارى از آنچه را كه مى‌‏كنيد نمى‌‏داند.
وَ ذلِكُمْ ظَنُّكُمُ الَّذِي ظَنَنْتُمْ بِرَبِّكُمْ أَرْداكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ مِنَ الْخاسِرِينَ (۲۳)
و همين بود گمانتان كه درباره پروردگارتان برديد؛ شما را هلاك كرد و از زيانكاران شديد.
فَإِنْ يَصْبِرُوا فَالنَّارُ مَثْوىً لَهُمْ وَ إِنْ يَسْتَعْتِبُوا فَما هُمْ مِنَ الْمُعْتَبِينَ (۲۴)
پس اگر شكيبايى نمايند جايشان در آتش است و اگر از در پوزش درآيند مورد اجابت قرار نمى‏‌گيرند.
وَ قَيَّضْنا لَهُمْ قُرَناءَ
فَزَيَّنُوا لَهُمْ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ
وَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ
إِنَّهُمْ كانُوا خاسِرِينَ (۲۵)
و براى آنان دمسازانى گذاشتيم،
و آنچه در دسترس ايشان و آنچه در پى آنان بود در نظرشان زيبا جلوه دادند
و فرمان [عذاب‏] در ميان امّتهايى از جنّ و انس كه پيش از آنان روزگار به سر برده بودند،
بر ايشان واجب آمد، چرا كه آنها زيانكاران بودند.

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی