دکتر محمد شعبانی راد

دروس نورانی مستمر! كُونُوا رَبَّانِيِّينَ بِما كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتابَ وَ بِما كُنْتُمْ تَدْرُسُونَ!

Continuous enlightening lessons!
The study is a continuous and ongoing process.

دروس نورانی مستمر!

«درس» یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«الدَّرَّاسَة: ابزار خرمن‌كوبى گندم»
خرمن‌کوب ابزاری برای جدا کردن دانه‌های محصولاتی مثل گندم و برنج و جو و ارزن و … می‌باشد.
در حقیقت «درس خواندن» یعنی مطالعه، یک فرایند مستمر است، مثل خرمن کوفتن!
«دَرَسَ‏ الحِنْطَةَ: یعنی خرمن گندم را کوبید.»
حالا این کار چقدر زحمت داره و وقت می‌بره، باید قسمتی از این فیلم آیین خرمن‌کوبی رو ببینیم.
امام باقر عليه السلام:
تَذَاكُرُ الْعِلْمِ دِرَاسَةٌ وَ الدِّرَاسَةُ صَلَاةٌ حَسَنَةٌ.
مذاكرۀ علم درس است و درس، نماز خوبى است.
در واقع واژه «درس» اشاره به ویژگی مهم و ظریفی از مفهوم واژه «نور» دارد که همان الزام تداوم و استمرار این فرایند است تا نتیجه مطلوب نهایتا حاصل گردد.
یعنی باید قلب مدام گوش‌به‌زنگ اشارات نورانی فرشته نگهبان خودش باشه
تا یهو وقتی به خودش میاد ببینه صاحب و مالک نور شده
و این حُسن همجواری و صله رحم دائمی با نور فرشته نگهبان،
نتیجه داده و به ثمر نشسته است،
ان شاء الله تعالی.

درباره صله رحم این مطلب را نیز مطالعه کنید:

اتصال به نور، اتصال به علم!

«شطأ» یکی از هزار واژه مترادف «نور الولایة» است.

تعلیمات نورانی حتما یه روزی به ثمر خواهد نشست
و مکانیسم نورانی قلبتو فعال خواهد نمود.
خودت میفهمی داری «سبز» فکر میکنی!
«think green»
+ «نور مهربانی!»

بقول جِف بِزوس: اول یاد بگیر، بعدا درآمد کسب کن!
واژه «درس» به ما یاد میده که فرایند «یادگیری» چجوریه!
واژه «شطأ» میگه باید فرشته نورانی دستتو بگیره تا بالاخره، قلبت ثمر بده! 

اینجوری درس بخوان!
بارها و بارها مطالب رو تکرار و مرور کن «review» تا جان مطلب رو درک کنی!

مشتقات ریشۀ «درس» در آیات قرآن:

كُونُوا رَبَّانِيِّينَ بِما كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتابَ وَ بِما كُنْتُمْ تَدْرُسُونَ

[سورة آل‏‌عمران (3): الآيات 79 الى 80]:
ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُؤْتِيَهُ اللَّهُ الْكِتابَ وَ الْحُكْمَ وَ النُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِباداً لِي مِنْ دُونِ اللَّهِ
وَ لكِنْ كُونُوا رَبَّانِيِّينَ بِما كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتابَ وَ بِما كُنْتُمْ تَدْرُسُونَ (79)
هيچ بشرى را نسزد كه خدا به او كتاب و حكم و پيامبرى بدهد؛ سپس او به مردم بگويد:
«به جاى خدا، بندگان من باشيد.»
بلكه [بايد بگويد:]
«به سبب آنكه كتاب [آسمانى‏] تعليم مى‏‌داديد و از آن رو كه درس مى‏‌خوانديد، علماى دين باشيد.»
وَ لا يَأْمُرَكُمْ أَنْ تَتَّخِذُوا الْمَلائِكَةَ وَ النَّبِيِّينَ أَرْباباً
أَ يَأْمُرُكُمْ بِالْكُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ (80)
و [نيز] شما را فرمان نخواهد داد كه فرشتگان و پيامبران را به خدايى بگيريد.
آيا پس از آنكه سر به فرمان [خدا] نهاده‏‌ايد [باز] شما را به كفر وامى‏‌دارد؟

إِنْ كُنَّا عَنْ دِراسَتِهِمْ لَغافِلِينَ

[سورة الأنعام (6): الآيات 156 الى 157]:
أَنْ تَقُولُوا إِنَّما أُنْزِلَ الْكِتابُ عَلى‏ طائِفَتَيْنِ مِنْ قَبْلِنا وَ إِنْ كُنَّا عَنْ دِراسَتِهِمْ لَغافِلِينَ (156)
تا نگوييد:
«كتاب [آسمانى‏]، تنها بر دو طايفه پيش از ما نازل شده،
و ما از آموختن آنان بى‏‌خبر بوديم
أَوْ تَقُولُوا لَوْ أَنَّا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْكِتابُ لَكُنَّا أَهْدى‏ مِنْهُمْ
فَقَدْ جاءَكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ
فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَذَّبَ بِآياتِ اللَّهِ وَ صَدَفَ عَنْها
سَنَجْزِي الَّذِينَ يَصْدِفُونَ عَنْ آياتِنا سُوءَ الْعَذابِ بِما كانُوا يَصْدِفُونَ (157)
يا نگوييد: «اگر كتاب بر ما نازل مى‌‏شد، قطعاً از آنان هدايت يافته‌‏تر بوديم.»
اينك حجّتى از جانب پروردگارتان براى شما آمده و رهنمود و رحمتى است.
پس كيست ستمكارتر از آن كس كه آيات خدا را دروغ پندارد و از آنها روى گرداند؟
به زودى كسانى را كه از آيات ما روى مى‏‌گردانند، به سبب [همين‏] اعراضشان،
به عذابى سخت مجازات خواهيم كرد.

وَ ما آتَيْناهُمْ مِنْ كُتُبٍ يَدْرُسُونَها

[سورة سبإ (34): الآيات 41 الى 45]:
قالُوا سُبْحانَكَ أَنْتَ وَلِيُّنا مِنْ دُونِهِمْ بَلْ كانُوا يَعْبُدُونَ الْجِنَّ أَكْثَرُهُمْ بِهِمْ مُؤْمِنُونَ (41)
مى‌‏گويند: «منزّهى تو، سرپرست ما تويى نه آنها! بلكه جنّيان را مى‌‏پرستيدند؛ بيشترشان به آنها اعتقاد داشتند.»
فَالْيَوْمَ لا يَمْلِكُ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ نَفْعاً وَ لا ضَرًّا
وَ نَقُولُ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ذُوقُوا عَذابَ النَّارِ الَّتِي كُنْتُمْ بِها تُكَذِّبُونَ (42)
اكنون براى يكديگر سود و زيانى نداريد،
و به كسانى كه ستم كرده‏‌اند مى‏‌گوييم:
«بچشيد عذاب آتشى را كه آن را دروغ مى‌‏شمرديد.»
وَ إِذا تُتْلى‏ عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ قالُوا
ما هذا إِلاَّ رَجُلٌ يُرِيدُ أَنْ يَصُدَّكُمْ عَمَّا كانَ يَعْبُدُ آباؤُكُمْ
وَ قالُوا ما هذا إِلاَّ إِفْكٌ مُفْتَرىً
وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبِينٌ (43)
و چون آيات تابناك ما بر آنان خوانده مى‏‌شود مى‌‏گويند:
«اين جز مردى نيست كه مى‌‏خواهد شما را از آنچه پدرانتان مى‌‏پرستيدند باز دارد.»
و [نيز] مى‏‌گويند:
«اين جز دروغى بربافته نيست.»
و كسانى كه به حقّ -چون به سويشان آمد- كافر شدند مى‏‌گويند:
«اين جز افسونى آشكار نيست.»
وَ ما آتَيْناهُمْ مِنْ كُتُبٍ يَدْرُسُونَها وَ ما أَرْسَلْنا إِلَيْهِمْ قَبْلَكَ مِنْ نَذِيرٍ (44)
و ما كتابهايى به آنان نداده بوديم كه آن را بخوانند،
و پيش از تو هشداردهنده‏‌اى به سويشان نفرستاده بوديم.
وَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ ما بَلَغُوا مِعْشارَ ما آتَيْناهُمْ
فَكَذَّبُوا رُسُلِي فَكَيْفَ كانَ نَكِيرِ (45)
و كسانى كه پيش از اينان بودند، [نيز] تكذيب كردند،
در حالى كه اينان به ده‏‌يك آنچه بديشان داده بوديم نرسيده‏‌اند.
[آرى،] فرستادگانِ مرا دروغ شمردند؛ پس چگونه بود كيفر من؟

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی