دکتر محمد شعبانی راد

نور مُعَطَّل! وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَشيدٍ! وَ إِذَا الْعِشارُ عُطِّلَتْ‏!

Don’t procrastinate THE LIGHT!
Why are you procrastinating?
What are you waiting for?
Procrastination is the thief of time!
#procrastination

نور مُعَطَّل!

نور فرشته نگهبان را معطّل نگذارید.
منتظر چه هستید؟
گام اول، یادگیری است و این معلم نورانی هم به همین منظور اینجا گمارده شده است «مَلَک موکّل».
او برای یادآوری مطالب علمی به قلب شما ماموریت یافته است.
حضورش را غنیمت بشمارید و امروز و فردا نکنید. او را معطّل نگذارید «بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ».
بدست آوردن چیزهای با ارزش بعد از «یادگیری» است.

در فرهنگ لغات عربی می نویسند: «عَطَلَتِ‏ المرأة من الحلي : إذا لم تلبس الزينة» و «امرأة عاطل» یعنی خانمی که از زیور آلات خودش استفاده نمیکنه! «عُطِّلَتِ الرعِيَّةُ: مردم بى‌‏سرپرست شدند». در واقع حسود با محروم نمودن خودش از نور فرشته نگهبانش، روند رشد و تکامل قلبش را تعطیل نموده است.

تا زمانی که نور و تاریکی قلبتو نفهمی، نمیتونی عمل صالح تولید کنی!
اول یاد بگیر که کجا اشتباه کردی، حالا جبرانش کن و رفتارتو عوض کن!
فرایند تغییر رفتار، بدون درک نور و تاریکی قلب، عملا امری غیر ممکن است!

با وجود نور فرشته نگهبان، دیگه منتظر چی هستی؟!
او تو رو متوجه اشتباهت میکنه و همینطور راه جبرانشو هم بهت یاد میده! 
پس چرا معطّلی؟!

چرا اینقدر امروز و فردا میکنی و فرصتهای طلایی رو یکی پس از دیگری از دست میدی؟!

وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَشِيدٍ

[سورة الحج (22): الآيات 41 الى 45] :
« وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَشِيدٍ »

الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ (41)
همان كسانى كه چون در زمين به آنان توانايى دهيم، نماز برپا مى‌‏دارند و زكات مى‏‌دهند و به كارهاى پسنديده وامى‏‌دارند، و از كارهاى ناپسند باز مى‏‌دارند، و فرجام همه كارها از آنِ خداست.
وَ إِنْ يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ عادٌ وَ ثَمُودُ (42)
و اگر تو را تكذيب كنند، قطعاً پيش از آنان قوم نوح و عاد و ثمود [نيز] به تكذيب پرداختند.
وَ قَوْمُ إِبْراهِيمَ وَ قَوْمُ لُوطٍ (43)
و [نيز] قوم ابراهيم و قوم لوط.
وَ أَصْحابُ مَدْيَنَ وَ كُذِّبَ مُوسى‏ فَأَمْلَيْتُ لِلْكافِرِينَ ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كانَ نَكِيرِ (44)
و [همچنين‏] اهل مَدْيَن. و موسى تكذيب شد، پس كافران را مهلت دادم، سپس [گريبان‏] آنها را گرفتم. [بنگر،] عذاب من چگونه بود؟
فَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها وَ هِيَ ظالِمَةٌ فَهِيَ خاوِيَةٌ عَلى‏ عُرُوشِها وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَشِيدٍ (45)
و چه بسيار شهرها را -كه ستمكار بودند- هلاكشان كرديم و [اينك‏] آن [شهرها] سقفهايش فرو ريخته است، و [چه بسيار] چاههاى متروك و كوشكهاى افراشته را.

کسی که به نور و تاریکی قلبش بی‌توجهی کنه، معنیش اینه که او هیچ ارزشی برای «یادگیری» قائل نیست! او درس و مدرسه و معلم رو دوست نداره! تعطیلی مدارس رو بیشتر می‌پسنده!

مَدَارِسُ‏ آيَاتٍ‏ خَلَتْ مِنْ تِلَاوَةٍ

« مَدَارِسُ آيَاتٍ »

قصیده تائیه جناب دعبل رحمة الله علیه

وَ مِنْ دُوَلِ الْمُسْتَهْزِءِينَ وَ مَنْ غَدَا

 

بِهِمْ طَالِباً لِلنُّورِ فِي الظُّلُمَاتِ

فَكَيْفَ وَ مِنْ أَنَّى بِطَالِبِ زُلْفَةٍ

 

إِلَى اللَّهِ بَعْدَ الصَّوْمِ وَ الصَّلَوَاتِ‏

سِوَى حُبِّ أَبْنَاءِ النَّبِيِّ وَ رَهْطِهِ‏

 

وَ بُغْضِ بَنِي الزَّرْقَاءِ وَ الْعَبَلَاتِ‏

وَ بَانَ عُرَا صَبْرِي وَ هَاجَتْ صَابَتِي‏

 

رُسُومُ دِيَارِ قَدْ عَفَتْ وَعَرَاتٍ

مَدَارِسُ‏ آيَاتٍ‏ خَلَتْ مِنْ تِلَاوَةٍ

 

وَ مَنْزِلُ وَحْيٍ مُقْفِرُ الْعَرَصَاتِ‏

دِيَارٌ عَفَاهَا جَوْرُ كُلِّ مُنَابِذٍ

 

وَ لَمْ تَعْفُ لِلْأَيَّامِ وَ السَّنَوَاتِ‏

قِفَا نَسْأَلُ الدَّارَ الَّتِي خَفَّ أَهْلُهَا

 

مَتَى عَهْدُهَا بِالصَّوْمِ وَ الصَّلَوَاتِ‏

وَ قَبْرٌ بِبَغْدَادٍ لِنَفْسٍ زَكِيَّةٍ

 

تَضَمَّنَهَا الرَّحْمَنُ فِي الْغُرُفَاتِ‏

وَ قَبْرٌ بِطُوسٍ يَا لَهَا مِنْ مُصِيبَةٍ

 

أَلَحَّتْ عَلَى الْأَحْشَاءِ بِالزَّفَرَاتِ‏

إِلَى الْحَشْرِ حَتَّى يَبْعَثَ اللَّهُ قَائِماً

 

يُفَرِّجُ عَنَّا الْغَمَّ وَ الْكُرُبَاتِ‏

فَأَمَّا الْمُمِضَّاتُ الَّتِي لَسْتُ بَالِغاً

 

مَبَالِغَهَا مِنِّي بِكُنْهِ صِفَاتِ‏

قُبُورٌ بِبَطْنِ النَّهَرِ مِنْ جَنْبِ كَرْبَلَاءَ

 

مُعَرَّسُهُمْ مِنْهَا بِشَطِّ فُرَاتِ‏

فلو لا الذى ارجوه في اليوم اوغد

 

تقطع نفسى اترهم حسرات‏

خروج امام لا محالة خارج‏

 

يقوم على اسم اللَّه بالبركات‏

يميز فينا كل حق و باطل‏

 

و يجرى على النعماء و النقمات‏

قسمتهایی از قصیده تائیّه جناب دعبل خزاعی رحمة الله علیه.

مشتقات ریشۀ «عطل» در آیات قرآن:

فَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها وَ هِيَ ظالِمَةٌ فَهِيَ خاوِيَةٌ عَلى‏ عُرُوشِها وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَشيدٍ (45)
وَ إِذَا الْعِشارُ عُطِّلَتْ‏ (4)

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی