دکتر محمد شعبانی راد

پایه نورانی بی عیب و نقص!

The strength of any building depends on its foundation.
Behaviors based on the luminous signals of guardian angel undoubtedly is always accompanied by calm.
The concept of connection to a reliable and flawless reference is inferred from the words “کرسی” and “قعد”.
outer world examples- inner world feeling
… And verses from the Holy Quran
#emotionallanguage #jealousy #AngelDevil #InnerVoice #foundation

«قعد» و «کرس» و «عرش» از هزار واژه مترادف «نور».

«قعد» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژه مترادف «نور» است،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژه مترادف «حسد» است.
«پی‌سازی و کرسی‌چینی»
پی‌ریزی سنگ‌بنای خانه‌ی نور یا پی‌ریزی سنگ‌بنای خانه‌ی شیطان؟!
مسجد قبا در برابر مسجد ضرار!
«قعد «seat»: صندلی»
+ «اسس»

مقاومت هر ساختمان به پایه و اساس آن بستگی دارد.
رفتارهای مبتنی بر نشانه‌ها و اشارات نورانی فرشته نگهبان، بدون شک همیشه با آرامش همراه است.
مفهوم اتصال به یک مرجع قابل اعتماد و بدون نقص از واژه‌های “کرسی” و “قعد” استنباط می شود.
مثالهای دنیای خارج – احساس دنیای درونی
… و آیاتی از قرآن کریم
# زبان عاطفی # حسادت # فرشته شیطان # صدای داخلی # بنیاد

وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْماعِيلُ

[سورة البقرة (۲): آية ۱۲۷]
وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْماعِيلُ
رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (۱۲۷)
و هنگامى كه ابراهيم و اسماعيل پايه‌‏هاى خانه [كعبه‏] را بالا مى‌‏بردند،
[مى‌‏گفتند:] «اى پروردگار ما، از ما بپذير كه در حقيقت، تو شنواى دانايى.

[سورة البقرة (2): آية 130]

وَ مَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْراهِيمَ إِلاَّ مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ وَ لَقَدِ اصْطَفَيْناهُ فِي الدُّنْيا وَ إِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ (130)
و چه كسى -جز آنكه به سبك‌‏مغزى گرايد- از آيين ابراهيم روى برمى‏‌تابد؟ و ما او را در اين دنيا برگزيديم؛ و البته در آخرت [نيز] از شايستگان خواهد بود.

[سورة سبإ (34): الآيات 15 الى 19]

لَقَدْ كانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتانِ عَنْ يَمِينٍ وَ شِمالٍ كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ وَ اشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَ رَبٌّ غَفُورٌ (15)
قطعاً براى [مردم‏] سبا در محلّ سكونتشان نشانه [رحمتى‏] بود: دو باغستان از راست و چپ [به آنان گفتيم:] از روزىِ پروردگارتان بخوريد و او را شكر كنيد. شهرى است خوش و خدايى آمرزنده.
فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ سَيْلَ الْعَرِمِ وَ بَدَّلْناهُمْ بِجَنَّتَيْهِمْ جَنَّتَيْنِ ذَواتَيْ أُكُلٍ خَمْطٍ وَ أَثْلٍ وَ شَيْ‏ءٍ مِنْ سِدْرٍ قَلِيلٍ (16)
پس روى گردانيدند، و بر آن سيل [سدّ] عَرِم را روانه كرديم، و دو باغستان آنها را به دو باغ كه ميوه‏‌هاى تلخ و شوره‏‌گز و نوعى از كُنارِ تُنُك داشت تبديل كرديم.
ذلِكَ جَزَيْناهُمْ بِما كَفَرُوا وَ هَلْ نُجازِي إِلاَّ الْكَفُورَ (17)
اين [عقوبت‏] را به [سزاى‏] آنكه كفران كردند به آنان جزا داديم؛ و آيا جز ناسپاس را به مجازات مى‌‏رسانيم؟
وَ جَعَلْنا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بارَكْنا فِيها قُرىً ظاهِرَةً وَ قَدَّرْنا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيها لَيالِيَ وَ أَيَّاماً آمِنِينَ (18)
و ميان آنان و ميان آبادانيهايى كه در آنها بركت نهاده بوديم شهرهاى متّصل به هم قرار داده بوديم، و در ميان آنها مسافت را، به اندازه، مقرر داشته بوديم. در اين [راه‏]ها، شبان و روزان آسوده‏‌خاطر بگرديد.
فَقالُوا رَبَّنا باعِدْ بَيْنَ أَسْفارِنا وَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَجَعَلْناهُمْ أَحادِيثَ وَ مَزَّقْناهُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ (19)
تا گفتند: «پروردگارا، ميان [منزلهاى‏] سفرهايمان فاصله انداز.» و بر خويشتن ستم كردند. پس آنها را [براى آيندگان، موضوعِ‏] حكايتها گردانيديم، و سخت تارومارشان كرديم؛ قطعاً در اين [ماجرا] براى هر شكيباى سپاسگزارى عبرتهاست.

فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلافَ رَسُولِ اللَّهِ
إِنَّكُمْ رَضِيتُمْ بِالْقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّةٍ

[سورة التوبة (۹): الآيات ۸۱ الى ۸۳]
فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلافَ رَسُولِ اللَّهِ
وَ كَرِهُوا أَنْ يُجاهِدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ
وَ قالُوا لا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ
قُلْ نارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كانُوا يَفْقَهُونَ (۸۱)
بر جاى‏‌ماندگان، به [خانه‏] نشستنِ خود، پس از رسول خدا، شادمان شدند،
و از اينكه با مال و جان خود در راه خدا جهاد كنند، كراهت داشتند،
و گفتند: «در اين گرما بيرون نرويد.»
بگو: «-اگر دريابند- آتش جهنّم سوزان‏‌تر است.»
فَلْيَضْحَكُوا قَلِيلاً وَ لْيَبْكُوا كَثِيراً جَزاءً بِما كانُوا يَكْسِبُونَ (۸۲)
از اين پس كم بخندند، و به جزاى آنچه به دست مى‏‌آوردند، بسيار بگريند.
فَإِنْ رَجَعَكَ اللَّهُ إِلى‏ طائِفَةٍ مِنْهُمْ فَاسْتَأْذَنُوكَ لِلْخُرُوجِ فَقُلْ
لَنْ تَخْرُجُوا مَعِيَ أَبَداً وَ لَنْ تُقاتِلُوا مَعِيَ عَدُوًّا
إِنَّكُمْ رَضِيتُمْ بِالْقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّةٍ
فَاقْعُدُوا مَعَ الْخالِفِينَ (۸۳)
و اگر خدا تو را به سوى طايفه‌‏اى از آنان بازگردانيد،
و آنان براى بيرون آمدن [به جنگ ديگرى‏] از تو اجازه خواستند، بگو:
«شما هرگز با من خارج نخواهيد شد،
و هرگز همراه من با هيچ دشمنى نبرد نخواهيد كرد،
زيرا شما نخستين‏‌بار به نشستن تن درداديد.
پس [اكنون هم‏] با خانه‌‏نشينان بنشينيد.»

[سورة التوبة (۹): الآيات ۸۴ الى ۸۵]
وَ لا تُصَلِّ عَلى‏ أَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ أَبَداً وَ لا تَقُمْ عَلى‏ قَبْرِهِ
إِنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ ماتُوا وَ هُمْ فاسِقُونَ (۸۴)
و هرگز بر هيچ مرده‌‏اى از آنان نماز مگزار و بر سر قبرش نايست،
چرا كه آنان به خدا و پيامبر او كافر شدند و در حال فسق مُردند.
وَ لا تُعْجِبْكَ أَمْوالُهُمْ وَ أَوْلادُهُمْ إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُعَذِّبَهُمْ بِها فِي الدُّنْيا وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ كافِرُونَ (۸۵)
و اموال و فرزندان آنان تو را به شگفت نيندازد.
جز اين نيست كه خدا مى‏‌خواهد ايشان را در دنيا به وسيله آن عذاب كند
و جانشان در حال كفر بيرون رود.

[سورة التوبة (۹): الآيات ۸۶ الى ۸۹]
وَ إِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ أَنْ آمِنُوا بِاللَّهِ وَ جاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ
اسْتَأْذَنَكَ أُولُوا الطَّوْلِ مِنْهُمْ وَ قالُوا ذَرْنا نَكُنْ مَعَ الْقاعِدِينَ (۸۶)
و چون سوره‏‌اى نازل شود كه به خدا ايمان آوريد و همراه پيامبرش جهاد كنيد،
ثروتمندانشان از تو عذر و اجازه خواهند و گويند:
«بگذار كه ما با خانه‏‌نشينان باشيم.»
رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ
وَ طُبِعَ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ (۸۷)
راضى شدند كه با خانه‏‌نشينان باشند،
و بر دلهايشان مُهر زده شده است، در نتيجه قدرت درك ندارند.
لكِنِ الرَّسُولُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ
وَ أُولئِكَ لَهُمُ الْخَيْراتُ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (۸۸)
ولى پيامبر و كسانى كه با او ايمان آورده‏‌اند با مال و جانشان به جهاد برخاسته‌‏اند.
و اينانند كه همه خوبيها براى آنان است،
اينان همان رستگارانند.
أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها
ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (۸۹)
خدا براى آنان باغهايى آماده كرده است كه از زير [درختان‏] آن نهرها روان است، و در آن جاودانه‌‏اند.
اين همان رستگارى بزرگ است.

[سورة التوبة (9): الآيات 107 الى 110] : « أَ فَمَنْ أَسَّسَ‏ بُنْيانَهُ عَلى‏ تَقْوى‏ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٍ خَيْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ‏ بُنْيانَهُ عَلى‏ شَفا جُرُفٍ هارٍ »

وَ الَّذينَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ كُفْراً وَ تَفْريقاً بَيْنَ الْمُؤْمِنينَ وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنا إِلاَّ الْحُسْنى‏ وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ (107)
و آنهايى كه مسجدى اختيار كردند كه مايه زيان و كفر و پراكندگى ميان مؤمنان است، و [نيز] كمينگاهى است براى كسى كه قبلاً با خدا و پيامبر او به جنگ برخاسته بود، و سخت سوگند ياد مى‌‏كنند كه جز نيكى قصدى نداشتيم. و[لى‏] خدا گواهى مى‏‌دهد كه آنان قطعاً دروغگو هستند.
لا تَقُمْ فيهِ أَبَداً لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ‏ عَلَى التَّقْوى‏ مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فيهِ فيهِ رِجالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرينَ (108)
هرگز در آن جا مايست، چرا كه مسجدى كه از روز نخستين بر پايه تقوا بنا شده، سزاوارتر است كه در آن [به نماز] ايستى. [و] در آن، مردانى‌‏اند كه دوست دارند خود را پاك سازند، و خدا كسانى را كه خواهان پاكى‌‏اند دوست مى‌‏دارد.
أَ فَمَنْ أَسَّسَ‏ بُنْيانَهُ عَلى‏ تَقْوى‏ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٍ خَيْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ‏ بُنْيانَهُ عَلى‏ شَفا جُرُفٍ هارٍ فَانْهارَ بِهِ في‏ نارِ جَهَنَّمَ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ (109)
آيا كسى كه بنياد [كار] خود را بر پايه تقوا و خشنودى خدا نهاده بهتر است يا كسى كه بناى خود را بر لب پرتگاهى مشرف به سقوط پى‌‏ريزى كرده و با آن در آتش دوزخ فرو مى‏‌افتد؟ و خدا گروه بيدادگران را هدايت نمى‏‌كند.
لا يَزالُ بُنْيانُهُمُ الَّذِي بَنَوْا رِيبَةً فِي قُلُوبِهِمْ إِلاَّ أَنْ تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (110)
همواره آن ساختمانى كه بنا كرده‌‏اند، در دلهايشان مايه شكّ [و نفاق‏] است ، تا آنكه دلهايشان پاره پاره شود، و خدا داناى سنجيده‌‏كار است.

[سورة النور (24): الآيات 35 الى 38] : « فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ … رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ »

اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فِيها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فِي زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ يَكادُ زَيْتُها يُضِي‏ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى‏ نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ (35)
خدا نور آسمانها و زمين است. مَثَلِ نور او چون چراغدانى است كه در آن چراغى، و آن چراغ در شيشه‏‌اى است. آن شيشه گويى اخترى درخشان است كه از درخت خجسته زيتونى كه نه شرقى است و نه غربى، افروخته مى‌‏شود. نزديك است كه روغنش – هر چند بدان آتشى نرسيده باشد – روشنى بخشد. روشنى بر روى روشنى است. خدا هر كه را بخواهد با نور خويش هدايت مى‌‏كند، و اين مثلها را خدا براى مردم مى‌‏زند و خدا به هر چيزى داناست.
فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ (36)
در خانه‏‌هايى كه خدا رخصت داده كه [قدر و منزلت‏] آنها رفعت يابد و نامش در آنها ياد شود. در آن [خانه‏]ها هر بامداد و شامگاه او را نيايش مى‏‌كنند:
رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إِيتاءِ الزَّكاةِ يَخافُونَ يَوْماً تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ (37)
مردانى كه نه تجارت و نه داد و ستدى، آنان را از ياد خدا و برپا داشتن نماز و دادن زكات، به خود مشغول نمى‏‌دارد، و از روزى كه دلها و ديده‏ها در آن زيرورو مى‌‏شود مى‌‏هراسند.
لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ ما عَمِلُوا وَ يَزِيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ (38)
تا خدا بهتر از آنچه انجام مى‏‌دادند، به ايشان جزا دهد و از فضل خود بر آنان بيفزايد، و خدا [ست كه‏] هر كه را بخواهد بى‌‏حساب روزى مى‏‌دهد.

قلب سلیم، عرش نورانی خدا!

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم:
ناجى داوودُ رَبَّهُ، فَقالَ: إلهي لِكُلِّ مَلِكٍ خِزانَةٌ، فَأَينَ خِزانَتُكَ؟ فَقالَ جَلَّ جَلالُهُ: لي خِزانَةٌ أعظَمُ‏ مِنَ‏ العَرشِ‏، و أوسَعُ‏ مِنَ‏ الكُرسِيِ‏، و أطيَبُ مِنَ الجَنَّةِ، و أزيَنُ مِنَ المَلَكوتِ … لَها أربَعَةُ أبوابٍ: العِلمُ وَالحِلمُ وَالصَّبرُ وَالرِّضا؛ ألا وهِيَ القَلبُ.
داوود عليه السلام با پروردگارش مناجات كرد و گفت: بار الها! هر پادشاهى، خزانه‏‌اى دارد. خزانه تو كجاست؟ خداوند عز و جل فرمود: «خزانه‏‌اى دارم كه بزرگ‏تر از عرش، گسترده‏‌تر از كرسى، خوش‏بوتر از بهشت، و آراسته‌‏تر از ملكوت است … و چهار دروازه دارد: دانش و بردبارى و شكيبايى و خشنودى [به قضا]. بدان كه آن [خزانه‏]، قلب است».

[سورة البقرة (2): آية 255] : « وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ »

اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا يُحِيطُونَ بِشَيْ‏ءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِما شاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لا يَؤُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ (255)
خداست كه معبودى جز او نيست؛ زنده و برپادارنده است؛ نه خوابى سبك او را فرو مى‏‌گيرد و نه خوابى گران؛ آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، از آنِ اوست. كيست آن كس كه جز به اذن او در پيشگاهش شفاعت كند؟ آنچه در پيش روى آنان و آنچه در پشت سرشان است مى‌‏داند. و به چيزى از علم او، جز به آنچه بخواهد، احاطه نمى‏‌يابند. كرسىِ او آسمانها و زمين را در بر گرفته، و نگهدارى آنها بر او دشوار نيست، و اوست والاىِ بزرگ.

[سورة إبراهيم (14): الآيات 23 الى 26] : « كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ »

وَ أُدْخِلَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ تَحِيَّتُهُمْ فِيها سَلامٌ (23)
و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏‌اند به بهشتهايى درآورده مى‌‏شوند كه از زير [درختان‏] آن جويبارها روان است كه به اذن پروردگارشان در آنجا جاودانه به سر مى‌‏برند، و درودشان در آنجا سلام است.
أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ (24)
آيا نديدى خدا چگونه مَثَل زده: سخنى پاك كه مانند درختى پاك است كه ريشه‏‌اش استوار و شاخه‌‏اش در آسمان است؟
تُؤْتِي أُكُلَها كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّها وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ (25)
ميوه‌‏اش را هر دم به اذن پروردگارش مى‏‌دهد. و خدا مَثَلها را براى مردم مى‏‌زند، شايد كه آنان پند گيرند.
وَ مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ (26)
و مَثَلِ سخنى ناپاك چون درختى ناپاك است كه از روى زمين كنده شده و قرارى ندارد.

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی