Impasse!
Dead-end alley!
«ضیق» یکی از هزار واژه مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«الضَّائِقَة المَاليَّة: ناتوانى مالى، مضيقه پولى»
«المَضِيق: جاى تنگ و كار دشوار، تنگه دريائى»
بنبست تاریک حسادت!
«Dead End Sign»
تنگنای تاریکی حسادت!
مضیقه مالی!
مضیقه علمی!
مضیقه نوری!
تنگنا، زمان و مکانی است که حسابی گیر کردی!
نمیدونی چجوری از این حال، در بیای.
مثل کوچه بن بستی که نمیشه دور زد.
وضعیت بغرنج و دشواری که رهایی ازش غیر ممکنه و بوی هلاکت (مفازه) به مشام میرسه!
انگاری دنیا به آخر رسیده!
… اما با نور، راه نجات هست،
«سفر انفرادی با نور».
منتظر اوامر نورانی باش.
شرح صدر – ضیق صدر
نُکْتَةً مِنْ نُورٍ : فَأَضَاءَ لَهَا سَمْعُهُ وَ قَلْبُهُ
نُکْتَةً سَوْدَاءَ : فَأَظْلَمَ لَهَا سَمْعُهُ وَ قَلْبُهُ
فَأَضَاءَ – فَأَظْلَمَ
نور و ظلمت قلب!
[سورة الأنعام (۶): آية ۱۲۵]
فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ
وَ مَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً حَرَجاً كَأَنَّما يَصَّعَّدُ فِي السَّماءِ
كَذلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ (125)
درک مفهوم آیات قرآن با فهم قبض و بسط نور قلب!
امام صادق علیه السلام:
إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَیْراً نَکَتَ فِی قَلْبِهِ نُکْتَهًًْ مِنْ نُورٍ
وَ فَتَحَ مَسَامِعَ قَلْبِهِ وَ وَکَّلَ بِهِ مَلَکاً یُسَدِّدُهُ
وَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ سُوءاً نَکَتَ فِی قَلْبِهِ نُکْتَهًًْ سَوْدَاءَ
وَ سَدَّ مَسَامِعَ قَلْبِهِ وَ وَکَّلَ بِهِ شَیْطَاناً یُضِلُّهُ
ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآیَهًَْ
فَمَنْ یُرِدِ اللهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صدْرَهُ لِلْإِسْلامِ
وَ مَنْ یُرِدْ أَنْ یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صدْرَهُ ضَیِّقاً حَرَجاً کَأَنَّما یَصَّعَّدُ فِی السَّماءِ.
هرگاه خدای عزّوجلّ خیری را برای بندهی خود بخواهد، نقطهای از نور در قلبش قرار میدهد و گوش دلش را باز میکند و فرشتهای را برای او میگمارد که او را [به راه راست] هدایت میکند
و هرگاه بدی را برای بندهای بخواهد، نقطهای سیاه در دلش ایجاد میکند و گوش دلش را مسدود میکند و شیطانی را بر او میگمارد که او را گمراه کند.
سپس این آیه را تلاوت فرمود:
پس كسى را كه خدا بخواهد هدايت نمايد، دلش را به پذيرش اسلام مىگشايد؛
و هر كه را بخواهد گمراه كند، دلش را سخت تنگ مىگرداند؛ چنانكه گويى به زحمت در آسمان بالا مىرود. اين گونه، خدا پليدى را بر كسانى كه ايمان نمىآورند قرار مىدهد.
امام صادق علیه السلام:
إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَیْراً نَکَتَ فِی قَلْبِهِ نُکْتَهًًْ مِنْ نُورٍ
فَأَضَاءَ لَهَا سَمْعُهُ وَ قَلْبُهُ حَتَّی یَکُونَ أَحْرَصَ عَلَی مَا فِی أَیْدِیکُمْ مِنْکُمْ
وَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ سُوءاً نَکَتَ فِی قَلْبِهِ نُکْتَهًًْ سَوْدَاءَ
فَأَظْلَمَ لَهَا سَمْعُهُ وَ قَلْبُهُ
ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآیَهًَْ فَمَنْ یُرِدِ اللهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ یُرِدْ أَنْ یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صدْرَهُ ضَیِّقاً حَرَجاً کَأَنَّما یَصَّعَّدُ فِی السَّماءِ.
«راستی هرگاه خداوند عزّوجلّ خیر بندهای را بخواهد، نقطهای از نور در دلش قرار میدهد
و آن نور دل و گوشش را نورانی میگرداند، تا بر آنچه شما در دست دارید از خود شما حریصتر گردد،
و هرگاه برای بندهای بد بخواهد، نقطهی سیاهی در دلش قرار میدهد تا گوش و دلش را تاریک سازد.
سپس این آیه را تلاوت فرمود:
فَمَنْ یُرِدِ اللهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ
وَ مَنْ یُرِدْ أَنْ یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقاً حَرَجاً کَأَنَّما یَصَّعَّدُ فِی السَّماءِ.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
سُئِلَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله) عَنْ قَوْلِهِ سُبْحَانَهُ
فَمَنْ یُرِدِ اللهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صدْرَهُ لِلْإِسْلامِ
فَقَالَ
إِذَا دَخَلَ النُّورُ الْقَلْبَ انْفَسَحَ فَذَلِکَ شَرْحُ الصَّدْرِ
فَقِیلَ أَ فَلِذَلِکَ عَلَامَهًٌْ یَعْرَفُ بَهَا
قَالَ نَعَمْ
الْإِنَابَهًُْ إِلَی دَارِ الْخُلُودِ وَ التَّجَافِی عَنْ دَارِ الْغُرُورِ وَ الِاسْتِعْدَادُ لِلْمَوْتِ قَبْلَ نُزُولِهِ.
از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دربارهی کلام خداوند سبحان:
فَمَنْ یُرِدِ اللهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ سؤال شد.
فرمود:
«وقتی نور وارد قلب شود، گشاده میشود [و وسعت پیدا میکند] و آن «شرح صدر» است».
عرض شد:
«آیا برای آن نشانهای هست که بهوسیلهی آن شناخته شود»؟
فرمود:
«بله، توجّه به جهان ابدی، کنارهگیری از دنیای فریبا و آمادگی برای مرگ قبل از رسیدن آن».
امام صادق علیه السلام:
إِنَّ الْقَلْبَ لَیَتَجَلْجَلُ فِی الْجَوْفِ یَطْلُبُ الْحَقَّ فَإِذَا أَصَابَهُ اطْمَأَنَّ وَ قَرَّ
ثُمَّ تَلَا أَبُوعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) هَذِهِ الْآیَهًَْ
فَمَنْ یُرِدِ اللهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صدْرَهُ لِلْإِسْلامِ إِلَی قَوْلِهِ کَأَنَّما یَصَّعَّدُ فِی السَّماءِ.
«بهدرستیکه دل در درون انسان به تکاپو میافتد تا حق را بیابد،
پس هرگاه که آن را یافت، آرامش میگیرد».
سپس امام صادق علیه السلام این آیه را تلاوت فرمود:
فَمَن یُرِدِ اللهُ أَن یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلإِسْلاَمِ
وَمَن یُرِدْ أَن یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقًا حَرَجًا کَأَنَّمَا یَصَّعَّدُ فِی السَّمَاء.
امام کاظم علیه السلام:
إِنَّ لِلْقَلْبِ تَلَجْلُجاً فِی الْخَوْفِ یَطْلُبُ الْحَقَّ فَإِذَا أَصَابَهُ اطْمَأَنَّ بِهِ
وَ قَرَأَ فَمَنْ یُرِدِ اللهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صدْرَهُ لِلْإِسْلامِ
وَ مَنْ یُرِدْ أَنْ یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صدْرَهُ ضَیِّقاً حَرَجاً کَأَنَّما یَصَّعَّدُ فِی السَّماءِ.
«قلب آدمی تا حقیقت را نیافته است تشویش و اضطراب دارد،
ولی چون به حق دست یافت، سکون و آرامش مییابد.
و این آیه را قرائت فرمود:
فَمَنْ یُرِدِ اللهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صدْرَهُ لِلْإِسْلامِ
وَ مَنْ یُرِدْ أَنْ یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صدْرَهُ ضَیِّقاً حَرَجاً کَأَنَّما یَصَّعَّدُ فِی السَّماءِ».
امام باقر علیه السلام:
إِنَّ الْقَلْبَ یَنْقَلِبُ مِنْ لَدُنْ مَوْضِعِهِ إِلَی حَنْجَرَتِهِ مَا لَمْ یُصِبِ الْحَقَّ
فَإِذَا أَصَابَ الْحَقَّ قَرَّ
ثُمَّ ضَمَّ أَصَابِعَهُ وَ قَرَأَ هَذِهِ الْآیَهًَْ
فَمَنْ یُرِدِ اللهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صدْرَهُ لِلْإِسْلامِ
وَ مَنْ یُرِدْ أَنْ یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صدْرَهُ ضَیِّقاً حَرَجاً.
«همانا دل، تا زمانیکه حق را نیافته است از جایگاه خود بیرون افتاده و بهطرف حنجره وارونه میشود، امّا آنگاه که حق را بیابد، آرامش میگیرد».
سپس انگشتان خویش را جمع کرده و این آیه را خواند:
فَمَن یُرِدِ اللهُ أَن یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلإِسْلاَمِ وَ مَن یُرِدْ أَن یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقًا حَرَجًا.
امام رضا علیه السلام:
مَنْ یُرِدِ اللهُ أَنْ یَهْدِیَهُ بِإِیمَانِهِ فِی الدُّنْیَا إِلَی جَنَّتِهِ وَ دَارِ کَرَامَتِهِ فِی الْآخِرَهًِْ یَشْرَحْ صدْرَهُ لِلتَّسْلِیمِ لِلَّهِ وَ الثِّقَهًِْ بِهِ وَ السُّکُونِ إِلَی مَا وَعَدَهُ مِنْ ثَوَابِهِ حَتَّی یَطْمَئِنَّ إِلَیْهِ
وَ مَنْ یُرِدْ أَنْ یُضِلَّهُ عَنْ جَنَّتِهِ وَ دَارِ کَرَامَتِهِ فِی الْآخِرَهًِْ لِکُفْرِهِ بِهِ وَ عِصْیَانِهِ لَهُ فِی الدُّنْیَا یَجْعَلْ صدْرَهُ ضَیِّقاً حَرَجاً حَتَّی یَشُکَّ فِی کُفْرِهِ وَ یَضْطَرِبَ مِنِ اعْتِقَادِهِ قَلْبُهُ حَتَّی یَصِیرَ کَأَنَّما یَصَّعَّدُ فِی السَّماءِ
کَذلِکَ یَجْعَلُ اللهُ الرِّجْسَ عَلَی الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ.
کسی را که خدا میخواهد او را با ایمان خویش در دنیا بهسوی بهشت و خانهی کرامت خود در آخرت هدایت کند، سینهی وی را برای تسلیم به خدا و اعتماد بر او و اطمینان به پاداشی که وعده داده است، میگشاید تا اینکه او [به خدای خویش] اطمینان پیدا کرده و آرامش یابد.
و هرکه را که میخواهد به خاطر کفری که به خدا ورزیده و معصیت وی را در دنیا مرتکب شده است، از بهشت خویش و خانهی کرامتش در آخرت گمراه سازد، سینهاش را آنچنان تنگ میکند تا اینکه در کفر خود شک کند و قلبش در نتیجهی اعتقادش مضطرب و پریشان شود تا به این حالت درآید:
کَأَنَّمَا یَصَّعَّدُ فِی السَّمَاء کَذَلِکَ یَجْعَلُ اللهُ الرِّجْسَ عَلَی الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ.
امام علی علیه السلام:
إِنَّ اللَّهَ جَلَّ ذِکْرُهُ بِسَعَهًِْ رَحْمَتِهِ وَ رَأْفَتِهِ بِخَلْقِهِ وَ عِلْمِهِ بِمَا یُحْدِثُهُ الْمُبَدِّلُونَ مِنْ تَغْیِیرِ کَلَامِهِ
قَسَمَ کَلَامَهُ ثَلَاثَهًَْ أَقْسَامٍ
فَجَعَلَ قِسْماً مِنْهُ یَعْرِفُهُ الْعَالِمُ وَ الْجَاهِلُ
وَ قِسْماً لَا یَعْرِفُهُ إِلَّا مَنْ صفَا ذِهْنُهُ وَ لَطُفَ حِسُّهُ وَ صحَّ تَمْیِیزُهُ مِمَّنْ شَرَحَ اللَّهُ صدْرَهُ لِلْإِسْلَام.
سپس خداوند متعال به سبب فراخی رحمت و مهربانیاش در حقّ آفریدگان و نیز از آنجا که میدانست تبدیلکنندگان در کتابش تغییر به وجود میآورند، کلام خود را بر سهگونه تقسیم کرد:
گونهای را چنان قرار داد که دانا و نادان در مییابند،
گونهای را چنان قرار داد که تنها دارندگان ذهن پالوده و احساس لطیف و تشخیص درست درمییابند؛
یعنی همان کسانی که خود، سینهی آنها را برای اسلام گشوده است.
امام صادق علیه السلام:
اعلَموا أنَّ اللَّهَ تَعالی إذا أرادَ بِعَبدٍ خَیراً شَرَحَ صَدرَهُ للإسلامِ،
فَإذا أعطاهُ ذلِکَ نَطَقَ لِسانُهُ بِالحَقِ وَ عَقَدَ قَلبَهُ عَلَیهِ فَعَمَلَ بِهِ،
فإذا جَمَعَ اللَّهُ لَهُ ذلِکَ تَمَّ لَهُ إسلامُهُ،
وَ کانَ عِندَ اللَّهِ إن ماتَ علی ذلِکَ الحالِ مِنَ المُسلِمینَ حَقّاً،
و إذا لَم یُرِدِ اللَّهُ بِعَبدٍ خَیراً وَکلَهُ إلی نَفسِهِ، وَ کانَ صدرُهُ ضَیِّقاً حَرَجاً،
فإن جَری عَلی لِسانِهِ حَقٌّ لَم یُعقَد قَلبُهُ عَلَیهِ
وَ إذا لَم یُعقَد قَلبُهُ عَلَیهِ، لَم یُعطِهِ اللَّهُ العَمَلَ بِهِ،
فَإذا اجتَمَعَ ذلِکَ عَلَیهِ حَتّی یَموتَ، وَ هُوَ علی تِلکَ الحالِ کانَ عِندَ اللَّهِ مِنَ المُنافِقین،
وَ صارَ ما جَری عَلی لِسانِهِ مِنَ الحَقِّ الّذی لَم یُعطِهِ اللَّهُ أن یُعقَدَ قَلبُهُ عَلَیهِ،
وَ لَم یُعطِهِ العَمَلَ بِهِ حُجَّهًًْ عَلَیهِ.
فاتّقوا اللَّهَ وَسَلوهُ أن یَشرَحَ صُدورَکُم للإسلامِ،
و أن یَجعَلَ ألسِنَتَکُم تَنطِقُ بِالحَقِّ حَتّی یَتَوفّاکُم وَأنتُم علی ذلِکَ.
بدانید وقتی خداوند برای بندهای خیری اراده کند، خداوند سینهاش را برای اسلام گشاده میسازد و هر وقت آن را به او عطا کند، زبانش به حق گویا میشود و قلبش را بر آن گره میزند و به آن عمل میکند و زمانیکه خداوند آنها را برای او جمع گرداند، اسلامش کامل میگردد و نزد خداوند اگر بر آن حالت بمیرد از مسلمانان میباشد،
و هر وقت خداوند برای بندهای خیری نخواهد، او را به خودش واگذار میکند و سینهاش تنگ میباشد. اگر حقّی بر زبانش جاری شود، قلبش به آن اعتقاد نداشته باشد و وقتی که به آن اعتقاد قلبی نداشته باشد، خداوند عمل به آن را به او عطا نمیکند. وقتی این امور در او جمع شود و او در آن حالت از دنیا برود، نزد خداوند از منافقان میباشد و آنچه از حق که خداوند اعتقاد قلبی به آن را به او عطا نکرده و عمل به آن را به او عطا نکرده بر زبانش جاری شده حجّت برضدّ او می شود؛
پس تقوای الهی پیشه کنید و از او بخواهید که سینههایتان را برای اسلام گشاده سازد و زبانهایتان را طوری قرار دهد که سخن حق میگوید تا اینکه شما را در آن حالت از دنیا ببرد.
امام صادق علیه السلام:
عَنْ عَبْدِ الْخَالِقِ بْنِ عَبْدِ رَبِّهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ
وَ مَنْ یُرِدْ أَنْ یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقاً حَرَجاً
فَقَالَ قَدْ یَکُونُ ضَیِّقاً وَ لَهُ مَنْفَذٌ یَسْمَعُ مِنْهُ وَ یُبْصِرُ
وَ الْحَرَجُ هُوَ الْمُلتَامُ الَّذِی لَا مَنْفَذَ لَهُ یَسْمَعُ بِهِ وَ لَا یُبْصِرُ مِنْهُ.
عبدالخالق نقل میکند: از امام صادق علیه السلام در مورد کلام خداوند متعال:
وَ مَن یُرِدْ أَن یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقًا حَرَجًا کَأَنَّمَا یَصَّعَّدُ فِی السَّمَاء پرسیدم و ایشان فرمود:
«گاه سینه ممکن است تنگ باشد، ولی دارای روزنهای باشد که توسّط آن بشنود و ببیند
و حَرَج یعنی دلی که سربسته است و دریچهای در آن وجود ندارد
که بهوسیلهی آن صداها را بشنود و اشیاء را ببیند».
قلب، هزارتو و دخمه پر پیچ و خمی است که در این کلیپ زیبا، بصورت اثر انگشت نشان داده شده، انگاری نماد هویت و دنیای درون ماست!
حسود باید بدونه با تلاش خودش،
راه خروج اضطراری رو در بین این همه کوچههای بنبستِ تاریک، پیدا نمیکنه!
+ مقاله «آرزویِ برآورده، بیحساب و کتاب!»
امام حسن عسکری علیه السلام:
«فَلاَ تَعْجَلْ عَلَى ثَمَرَةٍ لَمْ تُدْرِكْ فَإِنَّمَا تَنَالُهَا فِي أَوَانِهَا
وَ اِعْلَمْ أَنَّ اَلْمُدَبِّرَ لَكَ أَعْلَمُ بِالْوَقْتِ اَلَّذِي يُصْلِحُ حَالَكَ فِيهِ
فَثِقْ بِخِيَرَتِهِ فِي جَمِيعِ أُمُورِكَ يُصْلِحْ حَالَكَ
وَ لاَ تَعْجَلْ بِحَوَائِجِكَ قَبْلَ وَقْتِهَا فَيَضِيقَ قَلْبُكَ وَ صَدْرُكَ وَ يَغْشَاكَ اَلْقُنُوطُ»
«براى چيدن هيچ ميوهاى قبل از رسيدن آن، عجله مكن،
تنها در موقع(مناسبش)به آن خواهى رسيد (و بهره خواهى گرفت)
و بدان،كسى كه امور تو را تدبير مى كند، نسبت به وقتى كه به صلاح حال توست، آگاهتراست،
بنابر اين به انتخاب او در همه كارهايت اعتماد كن، تا حال تو اصلاح شود
و هرگز براى نيازهاى خود قبل از رسيدن وقتش «عجله» نكن
كه سبب تنگدلى و چيره شدن نوميدى بر تو مىشود.»
«با نور همکاری کنید!»
حسود، بالاخره یه جایی میخوره به بنبست!
«إِنَّ الْخَوَارِجَ ضَيَّقُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ بِجَهَالَتِهِمْ»
قلبی که قبض و بسطشو میفهمه، آخرش موفق میشه.
حسود، چون جواب مسئله رو پیدا نمیکنه، صورت مسئله رو حذف میکنه!
امام علی علیه السلام:
«إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى رُبَّمَا أَظْهَرَ آيَةً لِبَعْضِ اَلْمُؤْمِنِينَ لِيَزِيدَ فِي بَصِيرَتِهِ
وَ لِبَعْضِ اَلْكَافِرِينَ لِيُبَالِغَ فِي اَلْإِعْذَارِ إِلَيْهِ.»
حسود، میخواد اهل نور رو «بایکوت» کنه!
هیچوقت معطل نشو!
اهل حسادت میخوان معطلت کنن!
میخوان تو هم وارد بنبست تاریک حسادت بشی!
میخوان جلوتو بگیرن! مانع پیشرفتت بشن!
کسی که زبان نور رو میدونه هرگز معطل این و اون نمیشه!
هیچ عاملی نمیتونه اونو به تعطیلی بکشونه!
مسیر رو به رشد خودتو ادامه بده !
حسودان همیشه سنگ سر راهت میندازن!
قلبی که عارف به نور هست، هیچی نمیتونه سر راهشو بگیره و مانع پیشرفتش بشه!
حسود میخواد تو رو «شات داون» کنه!
اهل حسادت، با تبعیت از فرمان «لا مساس» سامری، اهل نور رو بایکوت «boycott» میکنند (المقاطعة)! طرد میکنند!
«بئر معطلة و قصر مشید!»
«مدارس آیات قد خلت من تلاوة»