دکتر محمد شعبانی راد

نوری که اَزَش خوشِت میاد! مرضات الله!

The light you love it and like it!

«رضا» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«رَضِيتُ الشَّىْ‏ءَ: اخْتَرْتُهُ»
«عَن‏ رِضًى: با طيب خاطر و رضايت»
«رَضِيتُ الشَّىْ‏ءَ: اخْتَرْتُهُ عَن‏ رِضًى: با طيب خاطر و رضايت انتخابش کردم، اختیارش کردم.»
«رَضِيَ الشي‏ءَ – رَضِيَ بهِ – رَضِيَ عنهُ: آن چيز را برگزيد و به آن قناعت كرد.»

فرایند نور، فرایند رضایت و انتخاب و اختیار آگاهانه است.
«آفرین‌گویانِ نور‌آفرین!»

It’s OK to accept!

نورِ رضا!
نورِ پسندیده!

نور دوست داشتنی!
اگه ببینی، حتما «لایکش میکنی!»
رضا، حالت زیبای قلبی کسی است که نور علم رو دیده و پسندیده و لایکش کرده!
«love it and like it»
میری برای خرید لباس. چشمت به لباسی می افته و اونو می خری. ازت میپرسن چرا اینو انتخاب کردی و خریدی؟ میگی: ازش خوشم اومد و خریدمش!
«رضيتُ الشَّىْ‏ءَ: اخْتَرْتُهُ»
عبارت «ازش خوشم اومد» برای فهم واژه زیبای رضا، عبارت کلیدی و مهم است.
«نورِ خوش‌آمدنی!»

ارضای علمی!

وقتی که تاویل احادیث رو میفهمی، ارضای علمی میشی!
داستان تکراری خضر ع و موسی ع!
وقتی گرفتاریها پیش میاد، میگی خدایا، راضیم به رضایت!
اما وقتی میفهمی که در این امتحان، چه ماموریت و وظیفه ای داری، اونوقته که راضی میشی، چون علم لازم برای فهمیدن تاویل این حوادث، به قلبت واریز میشه و اینجاست که حالت رضا به تقدیرات رو درک میکنی و میفهمی که واقعا رضایت به تقدیرات یعنی چی و کی این حالت رو تجربه میکنی! دقیقا وقتی که ارضای علمی میشی، یعنی ملک موکل بهت میگه که چرا این امتحان سخت برای تو قرار داده شده، اونجاست که پی به حکمت پشت پردۀ داستان زندگی خودت میبری و دیگه نسبت به این تقدیر ذره ای اعتراض نداری و کاملا با طیب خاطر به این تقدیر راضی هستی!
«ورک‌لایف 7 [versus] 7»

«وَ عَجِبْتُ مِنْ عَبْدٍ لَا يَدْرِي أَنِّي رَاضٍ عَنْهُ أَمْ سَاخِطٌ عَلَيْهِ وَ هُوَ يَضْحَكُ‏»
خدا میگه من تعجب میکنم از بنده خودم که داره میخنده،
در حالیکه نمیدونه آیا من ازش راضی‌ام یا از دستش عصبانی‌ام!

پس:
هر لحظه باید بدونیم که آیا خدا اَزَمون راضیه یا نه!
اما چجوری؟!

«اخم و لبخند» و «رضا و سَخَط» خدا رو چجوری میشه فهمید؟!
+ «قلب پویا!» + «مکانیسم نورانی!»
«وَ الرِّضَا وَ السَخَطُ خَلْقَانِ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ»
«رضا و سخط – قبض و بسط»
«وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما فِي قُلُوبِكُمْ‏ من الرضا و السخط»

إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ قَرِيبُ اَلرِّضَا بَعِيدُ اَلسَّخَطِ
وَ اَلْمُنَافِقُ قَرِيبُ اَلسَّخَطِ بَعِيدُ اَلرِّضَا

امام علی علیه السلام:
إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ إِذَا نَظَرَ اِعْتَبَرَ
وَ إِذَا سَكَتَ تَفَكَّرَ
وَ إِذَا تَكَلَّمَ ذَكَرَ
وَ إِذَا اِسْتَغْنَى شَكَرَ
وَ إِذَا أَصَابَتْهُ شِدَّةٌ صَبَرَ
فَهُوَ قَرِيبُ اَلرِّضَا بَعِيدُ اَلسَّخَطِ
يُرْضِيهِ عَنِ اَللَّهِ اَلْيَسِيرُ وَ لاَ يُسْخِطُهُ اَلْكَثِيرُ
وَ لاَ يَبْلُغُ بِنِيَّتِهِ إِرَادَتُهُ فِي اَلْخَيْرِ يَنْوِي كَثِيراً مِنَ اَلْخَيْرِ وَ يَعْمَلُ بِطَائِفَةٍ مِنْهُ
وَ يَتَلَهَّفُ عَلَى مَا فَاتَهُ مِنَ اَلْخَيْرِ كَيْفَ لَمْ يَعْمَلْ بِهِ
وَ اَلْمُنَافِقُ إِذَا نَظَرَ لَهَا
وَ إِذَا سَكَتَ سَهَا
وَ إِذَا تَكَلَّمَ لَغَا
وَ إِذَا اِسْتَغْنَى طَغَا
وَ إِذَا أَصَابَتْهُ شِدَّةٌ ضَغَا
فَهُوَ قَرِيبُ اَلسَّخَطِ بَعِيدُ اَلرِّضَا
يُسْخِطُهُ عَلَى اَللَّهِ اَلْيَسِيرُ وَ لاَ يُرْضِيهِ اَلْكَثِيرُ
يَنْوِي كَثِيراً مِنَ اَلشَّرِّ وَ يَعْمَلُ بِطَائِفَةٍ مِنْهُ
وَ يَتَلَهَّفُ عَلَى مَا فَاتَهُ مِنَ اَلشَّرِّ كَيْفَ لَمْ يَعْمَلْ بِهِ
.
همانا، مؤمن چون بنگرد عبرت گيرد
و چون لب فرو بندد به انديشه فرورود
و چون سخن گويد ذكر نمايد
و چون توانگر شود سپاس گويد
و چون در سختى افتد شكيبايى پيشه سازد،
او زودخشنود و ديرخشم است،
اندك نعمت الهى او را خشنود نمايد و بسيار آن او را به طغيان و خشم نيارد،
با ارادۀ خير به تمام نيّت‌هاى خيرخواهانه خود دست نيابد،
قصد خير بسيار دارد ولى فقط‍‌ به پاره‌اى از آنها جامۀ عمل پوشاند
و بر آن امور خيرى كه عملى نشده افسوس مى‌خورد كه چرا آنها را عملى نساخته است.
و منافق چون بنگرد براى سرگرمى است
و چون لب فرو بندد در غفلت فرو رود
و چون سخن گويد ياوه‌سرايى كند
و چون توانگر شود سر به طغيان گذارد
و چون به سختى افتد ذلّت و خوارى پيشه نمايد،
زودخشم و ديرخشنود است،
اندك نعمت الهى او را به خشم آورد و بسيار آن او را خشنود ننمايد،
قصد شرّ بسيار دارد ولى مقدارى از آنها را اجرا مى‌كند
و افسوس مى‌خورد كه چرا فلان كار شرّ را نتوانسته انجام دهد.

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
فَمَا تَفْسِيرُ الرِّضَا؟
الرَّاضِي الَّذِي لَا يَسْخَطُ عَلَى سَيِّدِهِ
أَصَابَ مِنَ الدُّنْيَا أَوْ لَمْ يُصِبْ
وَ لَا يَرْضَى مِنْ نَفْسِهِ بِالْيَسِيرِ
گفتم: پس معناى رضا چيست‌؟
گفت: انسان خرسند، از مولايش خشمگين نمى‌شود،
چه دسترسى به دنيا پيدا كند يا دسترسى پيدا ننمايد،
و به كردار كم از خويش خوشنود نمى‌گردد.

حدیث قدسی:
«يَا دَاوُدُ
إِنِّي … وَضَعْتُ رِضَايَ فِي سَخَطِ النَّفْسِ
وَ هُمْ يَطْلُبُونَهُ فِي رِضَا النَّفْسِ فَلَا يَجِدُونَهُ»
خداوند می فرماید ای داود،
من رضايت و خشنودى خود را در غضب كردن مردم بر نفسشان قرار دادم
و حال اين كه آنان خشنودى را در رضاى هواى نفس طلب مى‌نمايند ولى آن را نمى‌يابند.

«الرّضا ان يرضى … المكروه»
اهل نور، تقدیرات مکروه رو لایک میکنه!
اما حسود فقط تمناهای خودشو لایک میکنه و اصلا راضی به تقدیرات نیست!
«الحاسد جاحد لانه لم یرض بقضاء الله»
اما خدا چی میگه:
«يَا دَاوُدُ
إِنِّي … وَضَعْتُ رِضَايَ فِي سَخَطِ النَّفْسِ
وَ هُمْ يَطْلُبُونَهُ فِي رِضَا النَّفْسِ فَلَا يَجِدُونَهُ»
اگه میخوای نور منو ببینی باید هوای نفستو و تمناهاتو و حسدتو، دیسلایک کنی!
«الرِّضَى بِمَكْرُوهِ الْقَضَاءِ أَرْفَعُ دَرَجَاتِ الْيَقِينِ»
در داستان خضر ع و موسی ع:
خدا، راضی – موسی ع، ناراضی!
«فَأَمَّا الْغُلَامُ الَّذِي قَتَلَهُ الْخَضِرُ ع كَانَ قَتْلُهُ لِلَّهِ تَعَالَى رِضًا وَ لِمُوسَى سَخَطاً»
درون قلب حسود چه خبره؟!

[همسویی با تقدیرات – رضا به تقدیرات]
[همسویی با تمنّاها – نارضایتی به تقدیرات]
حسادت، بیماری روحی عدم همسویی فرد با تقدیرات الهی و اصطکاک روح عظیم انسانی با معالم و مظاهر خلقت است.

امام صادق علیه السلام:
… قَالَ السَّائِلُ
فَلَهُ رِضًى وَ سَخَطٌ؟
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع
نَعَمْ
وَ لَيْسَ ذَلِكَ عَلَى‏ مَا يُوجَدُ فِي الْمَخْلُوقِينَ
وَ ذَلِكَ أَنَّ الرِّضَا وَ السَّخَطَ دِخَالٌ يَدْخُلُ عَلَيْهِ فَيَنْقُلُهُ مِنْ حَالٍ إِلَى حَالٍ
وَ ذَلِكَ صِفَةُ الْمَخْلُوقِينَ الْعَاجِزِينَ الْمُحْتَاجِينَ
وَ هُوَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ لَا حَاجَةَ بِهِ إِلَى شَيْ‏ءٍ مِمَّا خَلَقَ وَ خَلْقُهُ جَمِيعاً مُحْتَاجُونَ إِلَيْهِ
وَ إِنَّمَا خَلَقَ الْأَشْيَاءَ مِنْ غَيْرِ حَاجَةٍ وَ لَا سَبَبٍ اخْتِرَاعاً وَ ابْتِدَاعاً.
سائل عرض كرد كه پس او را خوشنودى و خشمى هست؟
حضرت صادق علیه السلام فرمود آرى و ليكن آن به روشى نيست كه در آفريدگان يافت مى‌‏شود و بيانش آنست كه خوشنودى و خشم حالتى است كه بر صاحب اين دو صفت داخل مى‏‌شود و او را از حالتى بحالت ديگر نقل ميكند و اين صفت آفريدگان درمانده محتاج است و آن جناب تبارك و تعالى كه عزيز و رحيم است حاجتى ندارد بچيزى از آنچه آفريده و همه آفريدگانش باو محتاجند.

امام صادق عليه السّلام:
أُجْرِيَ الْقَلَمُ فِي مَحَبَّةِ اللَّهِ
فَمَنْ أَصْفَاهُ اللَّهُ بِالرِّضَا فَقَدْ أَكْرَمَهُ
وَ مَنِ ابْتَلَاهُ بِالسَّخَطِ فَقَدْ أَهَانَهُ

وَ الرِّضَا وَ السَخَطُ خَلْقَانِ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ
وَ اللَّهُ‏ يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ ما يَشاءُ.
قلم تقدير بر محبت خدا جارى شده،
هر كه را كه خداوند به رضايت انتخاب كرد گراميش داشت،
و هر كس را به غضب گرفتار كرد خوارش كند،
و رضا و غضب دو خلق از مخلوقات خداوند هستند
و خداوند هر چه بخواهد بر خلقش افزوده مى‌كند.

امام صادق علیه السلام:
صِفَةُ الرِّضَا أَنْ يَرْضَى الْمَحْبُوبَ وَ الْمَكْرُوهَ
وَ الرِّضَا شُعَاعُ نُورِ الْمَعْرِفَةِ
وَ الرَّاضِي فَانٍ عَنْ جَمِيعِ اخْتِيَارِهِ
وَ الرَّاضِي حَقِيقَةً هُوَ الْمَرْضِيُّ عَنْهُ

وَ الرِّضَا اسْمٌ يَجْتَمِعُ فِيهِ مَعَانِي الْعُبُودِيَّةِ
وَ تَفْسِيرُ الرِّضَا سُرُورُ الْقَلْبِ
سَمِعْتُ أَبِي مُحَمَّداً الْبَاقِرَ ع يَقُولُ:
تَعَلُّقُ الْقَلْبِ بِالْمَوْجُودِ شِرْكٌ وَ بِالْمَفْقُودِ كُفْرٌ وَ هُمَا جَنَاحَانِ مِنْ سُنَّةٍ
وَ أَعْجَبُ مِمَّنْ يَدَّعِي الْعُبُودِيَّةَ لِلَّهِ كَيْفَ يُنَازِعُهُ فِي مَقْدُورَاتِهِ
حَاشَا الرَّاضِينَ الْعَارِفِينَ عَنْ ذَلِك‏
تعريف رضا آن است كه انسان راضى باشد از چيزى، خواه آن چيز نزد او في نفسه محبوب و مطلوب باشد و يا مكروه و نامطلوب،
و رضا اثر و شعاعى است از نور معرفت و علم.
و شخص راضى هميشه از خواسته‏‌هاى خود و از تمايلات و خواهشهاى خويش منصرف شده، و ميل خود را در مقابل خواسته‏‌هاى طرف فانى مى‌‏كند،
و شخصى كه راضى باشد در واقع مورد رضاى طرف نيز واقع شده است.
و رضا عنوانيست كه‏ جامع همه مراتب و مفاهيم موضوع عبوديت و بندگى در مقابل پروردگار متعال است.
از پدرم امام محمد باقر (ع) شنيدم كه مى‌‏فرمود:
علاقه پيدا كردن دل انسان به آن چيزى كه موجود و حاضر است شرك مى‌‏باشد، و به آنچه حاضر نيست و مفقود است كفر است، و اين هر دو معنى از طريقت رضا بيرون خواهد بود.
و تعجب مى‌‏كنم از كسى كه دعوى بندگى مى‏‌كند، چگونه منازعت و خلاف دارد در تقديرات و كارهاى خداوند متعال حكيم. منزه و دور هستند از اينها اشخاصى كه در مقام رضا بوده و معرفت دارند.

امام هادی علیه السلام:
مَنْ رَضِيَ عَنْ نَفْسِهِ كَثُرَ السَّاخِطُونَ عَلَيْهِ.
هر كه از خود راضى باشد زياد از او ناراحتند.

اکثرا اگه تمناهاشون برآورده نشه، خشمگین میشن!

عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ غَالِبٍ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع
يَا إِسْحَاقُ كَمْ تَرَى أَصْحَابَ هَذِهِ الْآيَةِ
فَإِنْ أُعْطُوا مِنْها رَضُوا وَ إِنْ لَمْ يُعْطَوْا مِنْها إِذا هُمْ يَسْخَطُونَ
ثُمَّ قَالَ لِي هُمْ أَكْثَرُ مِنْ ثُلُثَيِ النَّاسِ!
اسحاق بن غالب گويد:
امام صادق عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ فرمود:
اى اسحاق!
چه تعدادى از يارانِ‌ اين آيه را (كه فرموده):
«چنانچه از غنيمت‌ها عطايشان شود خوشحال گردند؛ و اگر داده نشوند خشمگين گشته» مى‌بينى‌؟
سپس فرمود:
ايشان بيش از دو سوم مردم هستند.

إِلَهِي !
كَيْفَ لَا أَطْلُبُ رِضَاكَ وَ قَدْ أَكْمَلْتَ عَقْلِي حَتَّى عَرَفْتُكَ
وَ عَرَفْتُ الْحَقَّ مِنَ الْبَاطِلِ وَ الْأَمْرَ مِنَ النَّهْيِ وَ الْعِلْمَ مِنَ الْجَهْلِ وَ النُّورَ مِنَ الظُّلْمَةِ
فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ
وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي لَا أَحْجُبُ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ فِي وَقْتٍ مِنَ الْأَوْقَاتِ
كَذَلِكَ أَفْعَلُ بِأَحِبَّائِي
خدايا چطور خوشنودى تو را بدست نياوردم و حال اينكه خرد مرا كامل كردى تا تو و حق را از باطل، امر را از نهى، دانائى را از نادانى روشنى را از تاريكى بشناسم
پس خداى عز و جل فرمايد:
بعزت و جلالم سوگند هيچ گاه ميان خود و تو حجابى قرار ندهم همين طور با دوستانم رفتار كنم.

به این میگن «رضایت نورانی!»
«نوری که اَزَش خوشِت میاد!»
«اسم نورت چیه؟!»

به «جفت نورانی» که انتخابش کرده و ازش خوشش اومده، می‌باله!

امام علی علیه السلام:
إِنَّ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةَ كَرَجُلٍ لَهُ امْرَأَتَانِ إِذَا أَرْضَى إِحْدَاهُمَا أَسْخَطَ الْأُخْرَى.
به‌راستی‌که مَثَل دنیا و آخرت، حکایت مردی است که دو زن دارد
که هرگاه یکی را راضی کند، دیگری را خشمگین کرده است.

اللَّهُمَّ حَبِّبْ إِلَيَّ مَا رَضِيتَ لِي!

بارخدايا آنچه برايم پسنديده‌‏اى (بيمارى يا اندوه و گرفتارى) را محبوب من گردان!

(15) وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِذَا مَرِضَ أَوْ نَزَلَ بِهِ كَرْبٌ أَوْ بَلِيَّةٌ:

(6) اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ،
وَ حَبِّبْ إِلَيَّ مَا رَضِيتَ لِي،
وَ يَسِّرْ لِي مَا أَحْلَلْتَ بِي،
وَ طَهِّرْنِي مِنْ دَنَسِ مَا أَسْلَفْتُ،
وَ امْحُ عَنِّي شَرَّ مَا قَدَّمْتُ،
وَ أَوْجِدْنِي حَلَاوَةَ الْعَافِيَةِ،
وَ أَذِقْنِي بَرْدَ السَّلَامَةِ،
وَ اجْعَلْ مَخْرَجِي عَنْ عِلَّتِي إِلَى عَفْوِكَ،
وَ مُتَحَوَّلِي عَنْ صَرْعَتِي إِلَى تَجَاوُزِكَ،
وَ خَلَاصِي مِنْ كَرْبِي إِلَى رَوْحِكَ،
وَ سَلَامَتِي مِنْ هَذِهِ الشِّدَّةِ إِلَى فَرَجِكَ‏.
بارخدايا برمحمّد و آل او درودفرست،
و آنچه برايم پسنديده‌‏اى (بيمارى يا اندوه و گرفتارى) را محبوب من گردان،
و آنچه كه بر من فرود آورده‌‏اى برايم آسان فرما،
و مرا (دربرابر اين گرفتارى) از چركى كردارهاى پيش از اينم پاك كن،
و اعمال بد پيش از اينم را نابود ساز،
و شيرينى تندرستى را برايم پديدآور،
و گوارائى سلامتى را بمن بچشان،
و بيرون شدن از بيماريم را بعفو و بخششت
و بازگشت از در افتادنم را بگذشتت
و رهائى از اندوهم را برحمتت
و تندرستى‏‌ام از اين سختى را بگشايشت قرار ده.
(7) إِنَّكَ الْمُتَفَضِّلُ بِالْإِحْسَانِ،
الْمُتَطَوِّلُ بِالامْتِنَانِ،
الْوَهَّابُ الْكَرِيمُ،
ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ‏.
زيرا توئى كه بى استحقاق احسان ميكنى
و نعمت بزرگ ميبخشى،
و توئى بسيار بخشنده ستوده شده،
و توئى داراى عظمت و بزرگى.

سُنَّةِ الرِّضا!
اهل نور از تقدیرات خود خشنود هستند!

امام صادق عليه السلام:
سَمِعتُ أبي مُحَمَّدا الباقِرَ عليه السلام يَقولُ:
تَعَلُّقُ القَلبِ بِالمَوجودِ شِركٌ، و بِالمَفقودِ كُفرٌ،
و هُما خارِجانِ عَن سُنَّةِ الرِّضا،

و أعجَبُ‏ مِمَّن‏ يَدَّعِي‏ العُبودِيَّةَ للّهِ‏، كَيفَ‏ يُنازِعُهُ‏ في‏ مَقدوراتِهِ‏؟
حاشَا الرّاضينَ العارِفينَ عَن ذلِكَ.
از پدرم محمّد باقر عليه السلام شنيدم كه مى‌‏فرمود:
«دل‏بستگى به موجود، شرك است و به مفقود، كفر است،
[ریشۀ دلبستگی به تمناها یعنی تعلقات قلبی، عیب حسد (شرک و کفر) است.]
و آن دو، از سنّت خشنودى، خارج‌‏اند.
از كسى كه ادّعاى بندگى خدا مى‏‌كند،
در شگفتم كه چگونه با خدا در تقديرهايش در كشمكش است!
خشنودان دانا، از چنان كشمكشى به دورند
».

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی