Last Few Standing!
The Last Survivors of the Luminous Dynasty!
the remaining light from the light!
Ah, the lingering glow—the last vestiges of the light of guidance on Earth.
This is an unrepeatable opportunity. 🌅✨
آخرین بازماندگان نورانی!
آخرین بازماندگان سلسلۀ نورانی!
نورِ باقیمانده از نور!
آه، درخشش ماندگار – آخرین بقایای نور هدایت روی زمین.
این یک فرصت تکرار نشدنی است. 🌅✨
«شرذم» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«ثوب شَرَاذِم: أي قطع، جامه و لباس پاره پاره شده.»
«الشرذمة البقية من البقية و القطف منه»
[شرذمة – بقیة الله]
«الشِّرْذِمَةُ: الجماعة القليلة»
«الشرذمة: القليل من الناس، فالذال زائدة، و إنّما هي من شرمت الشيء إذا مزّقته، فكأنّها طائفة انمزقت و انمارت عن الجماعة الكثيرة، و يقال ثوب شَرَاذِم أي قطع.»
Last Few Standing!
«remnant»: باقیمانده
«survivor»: بازمانده
«scant remnants»: بقایای کمی
«handful of survivors»: تعداد انگشتشماری از بازماندگان
«last few standing»: «تعداد اندکی که باقی ماندهاند» یا «آخرین بازماندگان»
«remaining few»: تعداد کمی باقی مانده است.
تهذیب اللغة، جلد 11، صفحه 309
و اين معنى از عبارتى است كه مىگويند:
ثوب شَرَاذِم: جامه و لباس پاره پاره شده.
ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن، جلد 2، صفحه 314
تهذیب اللغة، جلد 11، صفحه 309
الشِّرْذِمَة: القطعة من الشيء.
شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم، جلد 6، صفحه 3433
المحکم و المحیط الأعظم، جلد 8، صفحه 144
قاموس قرآن، جلد 4، صفحه 13
مفردات ألفاظ القرآن، جلد 1، صفحه 450
و قد تستعمل في الجمع الكثير إذا كان قليلا بالإضافة إلى من هو أكثر منه، و منه الآية المذكورة.
مجمع البحرين، جلد 6، صفحه 99
و الشِّرْذمة في كلام العرب: القليلُ.
لسان العرب، جلد 12، صفحه 322
و ثياب شراذِمُ أَي أَخْلاق متقطعة.
و ثوب شَراذمُ أَي قِطَعٌ.
لسان العرب، جلد 12، صفحه 322
مشتقات ریشۀ «شرذم» در آیات قرآن:
[سورة الشعراء (۲۶): الآيات ۵۱ الى ۶۸]
إِنَّ هؤُلاءِ لَشِرْذِمَةٌ قَلِيلُونَ (۵۴)
[و گفت:]
«اينها عدّهاى ناچيزند.
أَقْوَاماً خُلِقُوا مِنْ طِينَةٍ … وَ مِنْ نُورٍ خَلَقَ اللَّهُ مِنْهُ مُحَمَّداً وَ ذُرِّيَّتَهُ!
اللَّهُمَ إِنَّ هؤُلاءِ لَشِرْذِمَةٌ قَلِيلُونَ!
👈مخاطبین علوم نورانی آل محمد ع دو دسته اند:👉
(مردمی از جنس نور و مردمی از جنس نار)
👈مردمی از جنس نور آل محمد علیهم السلام!!!👉
👈أَقْوَاماً خُلِقُوا مِنْ طِينَةٍ … وَ مِنْ نُورٍ خَلَقَ اللَّهُ مِنْهُ مُحَمَّداً وَ ذُرِّيَّتَهُ!👉
👈اللَّهُمَ إِنَّ هؤُلاءِ لَشِرْذِمَةٌ قَلِيلُونَ!👉
👈و مردمی از جنس نار جهنّم!!! یعنی معارین حسود!!!👉
این حدیث زیبای امام صادق علیه السلام را با دقت بخوانیم:
امام صادق عليه السلام:
أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع
يَا أَبَا مُحَمَّدٍ
إِنَّ عِنْدَنَا وَ اللَّهِ سِرّاً مِنْ سِرِّ اللَّهِ وَ عِلْماً مِنْ عِلْمِ اللَّهِ وَ اللَّهِ مَا يَحْتَمِلُهُ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ وَ لَا نَبِيٌّ مُرْسَلٌ وَ لَا مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ وَ اللَّهِ مَا كَلَّفَ اللَّهُ ذَلِكَ أَحَداً غَيْرَنَا وَ لَا اسْتَعْبَدَ بِذَلِكَ أَحَداً غَيْرَنَا وَ إِنَّ عِنْدَنَا سِرّاً مِنْ سِرِّ اللَّهِ- وَ عِلْماً مِنْ عِلْمِ اللَّهِ أَمَرَنَا اللَّهُ بِتَبْلِيغِهِ
فَبَلَّغْنَا عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا أَمَرَنَا بِتَبْلِيغِهِ
فَلَمْ نَجِدْ لَهُ مَوْضِعاً وَ لَا أَهْلًا وَ لَا حَمَّالَةً يَحْتَمِلُونَهُ حَتَّى خَلَقَ اللَّهُ لِذَلِكَ أَقْوَاماً خُلِقُوا مِنْ طِينَةٍ خُلِقَ مِنْهَا- مُحَمَّدٌ وَ آلُهُ وَ ذُرِّيَّتُهُ ع وَ مِنْ نُورٍ خَلَقَ اللَّهُ مِنْهُ مُحَمَّداً وَ ذُرِّيَّتَهُ وَ صَنَعَهُمْ بِفَضْلِ رَحْمَتِهِ الَّتِي صَنَعَ مِنْهَا مُحَمَّداً وَ ذُرِّيَّتَهُ
فَبَلَّغْنَا عَنِ اللَّهِ مَا أَمَرَنَا بِتَبْلِيغِهِ
فَقَبِلُوهُ وَ احْتَمَلُوا ذَلِكَ فَبَلَغَهُمْ ذَلِكَ عَنَّا فَقَبِلُوهُ وَ احْتَمَلُوهُ وَ بَلَغَهُمْ ذِكْرُنَا
فَمَالَتْ قُلُوبُهُمْ إِلَى مَعْرِفَتِنَا وَ حَدِيثِنَا
فَلَوْ لَا أَنَّهُمْ خُلِقُوا مِنْ هَذَا لَمَا كَانُوا كَذَلِكَ لَا وَ اللَّهِ مَا احْتَمَلُوهُ
ثُمَّ قَالَ
إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ أَقْوَاماً لِجَهَنَّمَ وَ النَّارِ فَأَمَرَنَا أَنْ نُبَلِّغَهُمْ كَمَا بَلَّغْنَاهُمْ وَ اشْمَأَزُّوا مِنْ ذَلِكَ وَ نَفَرَتْ قُلُوبُهُمْ وَ رَدُّوهُ عَلَيْنَا وَ لَمْ يَحْتَمِلُوهُ وَ كَذَّبُوا بِهِ وَ قَالُوا ساحِرٌ كَذَّابٌ فَ طَبَعَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ أَنْسَاهُمْ ذَلِكَ ثُمَّ أَطْلَقَ اللَّهُ لِسَانَهُمْ بِبَعْضِ الْحَقِّ فَهُمْ يَنْطِقُونَ بِهِ وَ قُلُوبُهُمْ مُنْكِرَةٌ لِيَكُونَ ذَلِكَ دَفْعاً عَنْ أَوْلِيَائِهِ وَ أَهْلِ طَاعَتِهِ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ مَا عُبِدَ اللَّهُ فِي أَرْضِهِ
فَأَمَرَنَا بِالْكَفِّ عَنْهُمْ وَ السَّتْرِ وَ الْكِتْمَانِ
فَاكْتُمُوا عَمَّنْ أَمَرَ اللَّهُ بِالْكَفِّ عَنْهُ وَ اسْتُرُوا عَمَّنْ أَمَرَ اللَّهُ بِالسَّتْرِ وَ الْكِتْمَانِ عَنْهُ
قَالَ
ثُمَّ رَفَعَ يَدَهُ وَ بَكَى وَ قَالَ
اللَّهُمَ إِنَّ هؤُلاءِ لَشِرْذِمَةٌ قَلِيلُونَ
فَاجْعَلْ مَحْيَانَا مَحْيَاهُمْ وَ مَمَاتَنَا مَمَاتَهُمْ وَ لَا تُسَلِّطْ عَلَيْهِمْ عَدُوّاً لَكَ فَتُفْجِعَنَا بِهِمْ فَإِنَّكَ إِنْ أَفْجَعْتَنَا بِهِمْ لَمْ تُعْبَدْ أَبَداً فِي أَرْضِكَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِيماً.
ابو بصير گويد:
امام صادق عليه السلام فرمود:
اى ابا محمد!
همانا بخدا كه سرى از سر خدا و علمى از علم خدا نزد ماست كه بخدا هيچ فرشته مقرب و پيغمبر مرسل و مؤمنى كه دلش را بايمان آزموده آن را تحمل نكند،
بخدا سوگند كه خدا آن را به احدى جز ما تكليف نفرموده و عبادت با آن را از هيچ كس جز ما نخواسته (مانند وظايف خاصى كه پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله براى امير المؤمنين و حسنين عليهم السلام با وصيت تعيين كرد).
و نيز نزد ما سريست از سر خدا و علمى است از علم خدا كه ما را به تبليغش مأمور فرموده و ما آن را از جانب خداى عز و جل تبليغ كرديم و برايش محلى و اهلى و پذيرندهاى نيافتيم تا آنكه خدا براى پذيرش آن مردمی را از همان طينت و نورى كه محمد و آل و ذريه او را آفريد، خلق كرد و آنها را از فضل و رحمت خود ساخت چنان كه محمد و ذريه او را ساخت،
پس چون ما آنچه را از جانب خدا به تبليغش مأمور بوديم، تبليغ كرديم آنها پذيرفتند و تحمل كردند [تبليغ ما به آنها رسيد، ايشان هم پذيرفتند و تحمل كردند] و ياد ما به آنها رسيد پس دلهاى ايشان به شناسائى و به حديث ما متوجه گشت، اگر آنها از آن طينت و نور خلق نمىشدند، اين چنين نبودند، نه بخدا آن را تحمل نمىكردند.
سپس فرمود:
همانا خدا مردمى را (معارین حسود) براى دوزخ و آتش آفريد (چون در عالم ذر سركشى و نافرمانى كردند و به دوزخ و آتش گرايیدند) و به ما دستور داد كه به آنها تبليغ كنيم و ما هم تبليغ كرديم ولى آنها چهره درهم كشيدند و دلشان نفرت پيدا كرد و آن را به ما برگردانيدند و تحمل نكردند و تكذيب نمودند و گفتند:
جادوگر است، دروغگوست، خدا هم بر دلشان مهر نهاد و آن را از يادشان برد، سپس خدا زبانشان را به قسمتى از بيان حق گويا ساخت كه به زبان ميگويند و به دل باور ندارند (مانند سخنانى كه گاهى بعضى از كفار و فساق به نفع خدا پرستان و عليه خود گويند) تا همان سخن از دوستان و فرمانبران خدا دفاعى باشد و اگر چنين نبود، كسى در روى زمين خدا را عبادت نمىكرد،
و ما مأمور شديم كه از آنها دست برداريم و حقايق را پوشيده و پنهان داريم،
شما هم (اى گروه شيعه) از آنكه خدا به دست برداشتن از او امر فرموده، پنهان داريد و از آنكه به كتمان و پوشيدگى از او دستور داده پوشيده داريد.
راوى گويد: سپس امام دست به دعا برداشت و گريه كرد و فرمود:
بار خدايا ايشان (شيعيان) مردمى اندك و ناچيزند،
پس زندگى ما را زندگى آنها و مرگ ما را مرگ آنها قرار ده (آنها را با ما در ايمان و عمل صالح و پاداش اخروى شريك گردان) و دشمن خود را برايشان مسلط مكن كه ما را به آنها مصيبت زده كنى، زيرا اگر ما را به آنها مصيبت زده كنى، هرگز در روى زمين پرستش نشوى
و صلّى اللَّه على محمد و آله و سلم تسليما.
تا از شما به اندازهٔ سرمه در چشم باقی نماند هرگز فرج حاصل نمیشود.
امام صادق علیه السلام:
«وَ حَتَّی لاَ یَبْقَی مِنْکُمْ اِلاَّ کَالْکُحْلِ فِی الْعَیْنِ،
هَیْهَاتَ هَیْهَاتَ لاَ یَکُونُ فَرَجُنَا حَتَّی یَذْهَبَ الْکَدِرُ وَ یَبْقَی الصَّفْوُ.»
«تا از شما به اندازهٔ سرمه در چشم باقی نماند هرگز فرج حاصل نمیشود!
(ظهور حضرت مهدی علیهالسلام)
و فرج ما هرگز پدید نمیآید مگر اینکه تمام ناخالصی ها بروند و سالم ها بمانند.