The compassionate God mars the appearance of the vessel of destinies of the people of light!
«سفن» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«السَّفْنُ: القشر»
«سَفَنْتُ العودَ»
سَفِينَةُ (فعيلة) بمعنى فاعلة لأنها تَسْفُنُ الماء أي تقشره
السَّفَنُ: الحديدة الّتي ينحت بها
خدای مهربان، ظاهر کشتی تقدیرات اهل نور را معیوب میکند! أَمَّا السَّفينَةُ … فَأَرَدْتُ أَنْ أَعيبَها!
عرب به کشتی میگه سفینه چون مثل یه رنده نجاری روی آب کشیده میشه!
فیلم زیبای رنده کردن چوب رو ببین!
حالا، انگاری آیات لایه لایه پرده از روی قلب بر میدارن [پوست ما را میکنند!] تا نهایتا دست طرف، رو میشه و معلوم میشه چکاره است! فعل قلبش چیه؟ ایمان یا کفر!
« سَفَنَتِ الريحُ الترابَ عن وجه الأرض »
« تنحية الشيء عن وجه الشيء كالقشر »
«لم یکن منفکین حتی تاتیهم البینة»
+ «آیات بینات – تکذیب آیات»
هر لایه یک فرصت است! یک دست انداز است «کرب»!
«سفن» + «قرف»: «القرف القشر»
+ «قمص – قمص البحر بالسفينة»
مثال و فیلم زیبای «خراطی» برای فهم معنای واژه زیبای سفن
«woodturning»
«سفینة» نام زیبای معالم ربانی صاحبان نور و آیات محکم موید اندیشه آنهاست که اهل یقین سوار بر این کشتی نجات به دل آیات میزنند و مسیر را شکافته پیش میتازند، ان شاء الله تعالی.
اگه ابتدا به اون تنه چوب درخت نگاه کنی، اصلا فکرشو هم نمی کنی که زیر دست این خراط دانا یه روزی بشه این کالای زیبای با ارزش! اهل یقین همه با عمل به معالم ربانی خراط دانا، اینجوری خوشتراش و زیبا کاراشونو انجام میدن!
مبادا به اون زمانی که چوبی زشت بود، قیاس کنی! الآن ببین چی از آب در اومده!
فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي فَقَعُوا لَهُ ساجِدينَ (15 – 29)
فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي فَقَعُوا لَهُ ساجِدينَ (38 – 72)
***
آیات شِیْوِت میکنن!
+ «عبثت الاقط»
همینکه سوار سفینه آیاتی و رسلی میشی داستان شروع میشه!
«shave»
رندهات میکنند! میتراشنت! خراطی میکن! زهد! هرست میکنن! سنبادهکشی!
«السَّفَنُ: الحديدة الّتي ينحت بها»
السفن: الفأس؛ الّذي ينجر به النجّار
[سفن – نوب – قلد]:
همان عبارت به نیابت از نورت با آیات روبرو شو!
همان تقلید!
… میشه سوار بر کشتی نجات آل محمد ع یعنی با نور یاد معالم ربانی، با آیات روبرو شو، کانه این وسیله سیر را به دریای آیات بزن تا براحتی مسیر را بشکافی و جلو بروی و این مفهوم زیبا در واژه سفن است.
کتاب لغت فقه اللغة؛ فصل في تفصيل حركات اليد و أشكال وضعها و تقليبها
… فإذا جعل إبهامَهُ في أصولِ أصابعه من باطن فهي: السَّفْنَةُ
مشتقات ریشۀ «سفن» در آیات قرآن:
فَانْطَلَقا حَتَّى إِذا رَكِبا فِي السَّفينَةِ خَرَقَها قالَ أَ خَرَقْتَها لِتُغْرِقَ أَهْلَها لَقَدْ جِئْتَ شَيْئاً إِمْراً (71)
أَمَّا السَّفينَةُ فَكانَتْ لِمَساكينَ يَعْمَلُونَ فِي الْبَحْرِ فَأَرَدْتُ أَنْ أَعيبَها وَ كانَ وَراءَهُمْ مَلِكٌ يَأْخُذُ كُلَّ سَفينَةٍ غَصْباً (79)
فَأَنْجَيْناهُ وَ أَصْحابَ السَّفينَةِ وَ جَعَلْناها آيَةً لِلْعالَمينَ (15)