A corner of the invisible sky is revealed to those who envy!
Beholding images of hidden realms and secret vistas.
Indeed, may the Merciful God lead the hearts of those who envy to discover unexpected beauties and truths that have been hidden from their sight.
It is as if the universe whispers its secrets to those who show themselves eager to hear and see the lights of divine knowledge.
گوشهای از آسمان نامرئی علوم آل محمد ع برای اهل حسادت آشکار میشود!
به این میگن: «نُسْقِطْ عَلَيْهِمْ كِسَفاً مِنَ السَّماءِ»
مشاهده تصاویری از قلمروهای پنهان و مناظر مخفی!
همانا خدای مهربان دلهای اهل حسادت را به کشف زیباییها و حقایق غیر منتظرهای که از دیدگانشان پنهان مانده است، دعوت و هدایت میکند.
گویی نور هستی، اسرار خود را برای کسانی که خود را مشتاق شنیدن و دیدن انوار معارف الهی نشان میدهند زمزمه میکند.
«کسف» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«كَسَفْتُ الثّوب: إذا قطعته قطعا، وقتى است كه جامه و پارچه را پاره كنى.»
کسف:
كَسَفْتُ الثّوب: إذا قطعته قطعا (وقتى است كه جامه و پارچه را پاره كنى)
كَسَفَ الثّوبَ: پيراهن را بريد.
[کسف – قطع]:
«إِنْ نَشَأْ نَخْسِفْ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ نُسْقِطْ عَلَيْهِمْ كِسَفاً مِنَ السَّماءِ» و هو «كقطع» لفظا و معنى.
گوشهای از آسمان نامرئی، برای اهل حسادت آشکار میشود!
أَوْ نُسْقِطْ عَلَيْهِمْ كِسَفاً مِنَ السَّماءِ إِنَّ في ذلِكَ لَآيَةً لِكُلِّ عَبْدٍ مُنيبٍ!
+ ذبح + اخراج + ظهر
انْكَسَفَتِ الشمسُ و القمرُ: خورشيد و ماه گرفته شدند.
(خورشید گرفتگی! ماه گرفتگی!)
+ فیلمهای مستند مربوطه
حالت قبض قلبی: قلب گرفتگی!
كَسَفَ اللّهُ الشمسَ أو القمَر: خداوند خورشيد و ماه را پوشانيد.
+ « وَ اللَّهُ يَقْبِضُ وَ يَبْصُطُ »
+ « یا قابض – یا باسط »
كَسَفْتُ الشيءَ: إذا غَطَّيْتَهُ
كَسَفَ وَجْهُهُ : چهرهاش عبوس و گرفته شد.
كَسَفَتْ حالُهُ : حال او بد شد.
كَسَفَ بالُهُ : دلش از حادثه بدى گواهى داد و نااميد شد.
كَاسِفُ الْوَجْهِ و كَاسِفُ الْحَالِ : يعنى ترشروى و بدحال.
كَسَفَ أَمَلُهُ : اميد او از آنچه آرزو داشت بريده شد.
انگاری واژه کسف میگه این تاریکی قلب، حاصل قطع شدن نور معالم ربانی از قلب است!
+ «تغییر قبله»
میشه بگیم: « کسف نوره !»
برداشت کتاب لغت التحقیق: «تحوّل في ظاهر الشيء مع انقطاع»
[كَسَفَتِ الشمسُ – خسف القمر]:
« أَنَّهُمَا آيَتَانِ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ يُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِمَا عِبَادَهُ، وَ لَا يَنْكَسِفَانِ لِمَوْتِ أَحَدٍ وَ لَا لِحَيَاتِهِ»
+ « سنریهم آیاتنا فی الآفاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق »
هر آیت آفاقی، در دنیای ناشناخته و بیپایان قلب ما نمود انفسی دارد!
یعنی هر چی با چشم سر در آفاق می بینیم ، اگه چشم دل بصیر باشد «+ یقن»، بعینه در انفس نیز این آیات قابل مشاهده است! منجمله آیات کسوف و خسوف که در قلب اهل یقین که اهل بصر هستند بصورت قبض قلبی مشاهده می شود و اهل یقین با این اشاره علمی مافوق خود می فهمد رابطه او با مافوق خویش بوی تاریکی و قطع شدن می دهد لذا فورا استغفار نموده و جهت قبله خویش رو به سمت شطر المسجد الحرام اصلاح می نماید و صبح نورانی قلبش را با این تغییر وجه و قبله با چشم دل می بیند و می فهمد که مورد عفو مافوق و رب رحیم خویش قرار گرفته است.
در خسوف و کسوف نیز زمان و مکان بگونه ای رقم می خورد که دست زمین از منبع نورانی خود برای مدتی قطع و کوتاه می شود و این واقعه در شب برای ماه خسوف تعریف شده و در روز برای خورشید کسوف! و در هر دو مورد جالب اینجاست که نه خورشید خبر دارد و نه ماه که برایشان گرفتگی صورت گرفته! این گرفتگی آثار عیب خود زمین است که پشت به قبله نورانی خود نموده است!
+ « انْكَسَفَتِ الشَّمْسُ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ ص »
[لیل و نهار آفاقی و انفسی] :
در واقع این زمین است که وقتی پشت به قبله خورشید نورانی خود می کند شب تاریک را خلق می نماید و گرنه خورشید همیشه در حال نور افشانی است.
[بقیت الله] :
جذوة من النار.
كسفة من السحاب.
فرصة من القطن.
یک مسابقه فرضی رو در نظر بگیر که از هر شرکت کننده فقط یه سوال می پرسن ! اگه درست جواب بده میره بهشت ! اگه غلط جواب بده میره جهنم ! … با خودت چی میگی الآن ؟ نمی گی اِ اِ اِ اِ اِ … چه مسابقه نامردیه !!! یه بار غلط بگی کارت تمومه ؟! من که تو این مسابقه شرکت نمی کنم ! واقعا هر کسی با خودش فکر کنه ببینه فرصتهای او برای عمل به نور ولایت، تا حالا چند بار تکرار شده و چند بار دیگه دوست داره ایجاد بشه !!! اون چراغ تایمر سبز راهنمایی سر چهار راه چه زمان باقیمانده ای رو به راننده نشون بده خوشحالتره ؟! در واقع از خودمون باید بپرسیم چقدر آیات دیگه برامون باقی مونده و چقدر دیگه فرصت داریم تا در امتحان قبول بشیم و ایوالله بگیم ؟! و آیا اصلا تصمیم داریم که در فرصت باقی مانده یه خاکی به سر بریزیم، یا نه همش برنامه ریزی می کنیم یه جورایی هم آیاتی و هم رسلی را دور بزنیم !!!
واژه کسف به واژه های بقیت الله اضافه میشه ! خیلی قشنگه ! انگاری با خودت فکر کن فقط یه آیت دیگه برات باقی مونده ! یه فرصت دیگه بیشتر نداری !!! حداکثر زورتو بزن !!! ببینم چکار می کنی !!!
مشتقات ریشۀ «کسف» در آیات قرآن:
أَوْ تُسْقِطَ السَّماءَ كَما زَعَمْتَ عَلَيْنا كِسَفاً أَوْ تَأْتِيَ بِاللَّهِ وَ الْمَلائِكَةِ قَبيلاً (92)
فَأَسْقِطْ عَلَيْنا كِسَفاً مِنَ السَّماءِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقينَ (187)
اللَّهُ الَّذي يُرْسِلُ الرِّياحَ فَتُثيرُ سَحاباً فَيَبْسُطُهُ فِي السَّماءِ كَيْفَ يَشاءُ وَ يَجْعَلُهُ كِسَفاً فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ فَإِذا أَصابَ بِهِ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ إِذا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ (48)
أَ فَلَمْ يَرَوْا إِلى ما بَيْنَ أَيْديهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنْ نَشَأْ نَخْسِفْ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ نُسْقِطْ عَلَيْهِمْ كِسَفاً مِنَ السَّماءِ إِنَّ في ذلِكَ لَآيَةً لِكُلِّ عَبْدٍ مُنيبٍ (9)
وَ إِنْ يَرَوْا كِسْفاً مِنَ السَّماءِ ساقِطاً يَقُولُوا سَحابٌ مَرْكُومٌ (44)