“Yield to the Light”
In the quiet of twilight, shadows retreat, Their tendrils surrender to the sun’s warm kiss.
The world exhales, and darkness takes a seat, As daybreak paints the sky in hues of bliss.
Yield to the light, oh weary heart, release, Let hope unfurl its wings, embrace the dawn.
For even in the depths, there lies a feeling of peace, A promise whispered by the waking morn.
So yield, my friend, to love’s eternal flame,
And let its golden glow your spirit mend.
In every sunrise,
find a sacred name,
And yield—to life, to joy, to endless dreams,
to the Light. ✨
«تسلیم نور باش!»
در خلوت گرگ و میش، سایهها عقب نشینی می کنند،
پیچکها تسلیم بوسه گرم خورشید میشوند.
جهان بازدم می کند،
و تاریکی جای خود را می گیرد،
همانطور که سپیده دم آسمان را به رنگ های شادی می کشد.
تسلیم نور باش، ای دل خسته!
رها کن،
بگذار امید بالهایش را باز کند،
سپیده دم را در آغوش بگیر.
زیرا در اعماق تقدیرات، احساس آرامش نهفته است،
وعده ای که صبح بیدار آن را زمزمه می کند.
پس، دوست من،
تسلیم شعله ابدی عشق شو،
و اجازه بده با درخشش طلایی آن روح شما بهبود یابد.
در هر طلوع خورشید،
یک نام مقدس پیدا کنید،
و تسلیم زندگی، شادی، رویاهای بی پایان، و تسلیم نور باشید. ✨
«خفض» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«انْخَفَضَ الصّوتُ: صدا پائين آمد و كم شد.»
«خَفَضَ الصوتُ: صدا آهسته شد.»
+ «صلی»
در مقابل نور، صداتو بیار پایین! وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ!
در مقابل نور، کوتاه بیا! وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ!
صداتو بیار پایین! کوتاه بیا!
خفض الرجل صوته: لم يجهر به.
[خفض – جهر]
خفض اللّه الكافر: أهانه.
[خفض – هون]
اینجوری خیال کن و بذار مثلا حالا توسط آیات خفض بشی! مورد اهانت قرار بگیری! تو مقابله به مثل نکن! تو کوتاه بیا! تو صداتو بیار پایین هیچی بهش نگو! تو تغافل کن!
ولش کن بذار هر چی میخواد بگه بگه!
«الخفض: الدعة»
«الخَفْض : الدّعة و السّير اللّيّن»
چیزی نمیشه پسرم، اصلا بگو شکر خوردم!
+ «عذر»
اینجوری راحت میشی! راحت زندگی میکنی! خوب زندگی میکنی:
«هو في خفض من العيش: أى سعة و راحة»
اصلا به همین میگن آرامش قلب:
«تَخْفِيضاً لِقُلُوبِهِمْ»
راهش عمل به نور ولایته!
[نور ولایت، آرامش دلهاست.]:
نَهْجُ الْبَلَاغَةِ،
قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي ذَمِّ التَّكَبُّرِ
وَ مِنْ ذَلِكَ مَا حَرَّضَ اللَّهُ عِبَادَهُ الْمُؤْمِنِينَ بِالصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ مُجَاهَدَةِ الصِّيَامِ فِي الْأَيَّامِ الْمَفْرُوضَاتِ تَسْكِيناً لِأَطْرَافِهِمْ وَ تَخَشُّعاً لِأَبْصَارِهِمْ وَ تَذْلِيلًا لِنُفُوسِهِمْ وَ تَخْفِيضاً لِقُلُوبِهِمْ وَ إِذْهَاباً لِلْخُيَلَاءِ عَنْهُمْ وَ لِمَا فِي ذَلِكَ مِنْ تَعْفِيرِ عَتَاقِ الْوُجُوهِ بِالتُّرَابِ تَوَاضُعاً وَ إِلْصَاقِ كَرَائِمِ الْجَوَارِحِ بِالْأَرْضِ تَصَاغُراً وَ لُحُوقِ الْبُطُونِ بِالْمُتُونِ مِنَ الصِّيَامِ تَذَلُّلًا.
برای «آیاتی و رسلی» قبول ذلت کن!
« وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِ »
اصلا خودتو کوچیک کن ! چیزی نمیشه !
« لَهُما » یعنی برای اون دو چیز گرانبها داری خودتو کوچیک می کنی پس ارزششو داره !
+ الثقلین … کتاب الله و عترتی اهل بیتی – یعنی همون آیاتی و رسلی … یعنی همان عمل به نور ولایت آل محمد ع.
این عبارت رو که گاهی بیان میکنیم، خیلی قشنگه :
حیف که زبانم کوتاه است !!! و گرنه حالتو می گرفتم !!!
« خفض الصوت: غضّه »
حالت «زبان کوتاهی» نسبت به «آیاتی و رسلی» کلید بهشت است.
این خیلی قشنگه که بفهمیم نسبت به آیات زبانمان کوتاه است !!!
لذا زبان درازی نمی کنیم ! تذکر نمی دهیم ! حرف اضافه نمی زنیم ! مقابله به مثل نمی کنیم !
وقتی آیات ظاهرا حال ما را می گیرند، سرمونو میندازیم پایین به آیات چیزی نمی گیم !
چون زبان کوتاه ایم ! اگه گفتی چرا زبان کوتاه ایم ؟ چون عیب خودمونه ! چون استعمال حسد خودمونه که این نمودار داره از اون خبر میده ! پس یقه کیو بگیریم وقتی خودمون مقصریم ! نمونه واضحش که نمیشه یقه کسی رو گرفت و هنوز انسان برای این قسمت کاملا ذلیل است همین زلزله است ! دیدی هیچکس نمیتونه کاری بکنه جز اینکه خاضعانه و ذلیلانه به زمین بچسبه تا خدا بالاخره خودش تصمیم بگیره ! پس معلوم میشه ما زبان کوتاهیم ! لذا زبان درازی کار اهل شک است نه اهل یقین.
[زبان کوتاهی – زبان درازی] :
دهخدا مینویسد: کوتهزبان آنکه به علت نداشتن حق، دعوی نتواند، کسی که در سخن گفتن عاجز باشد.
اصلا حق با تو نیست که نسبت به آیات زباندرازی کنی و مقابله به مثل کنی و …
تو چه حقی داری به آیاتی و رسلی بی احترامی میکنی و به آیات ناسزا میگی و …
اهل شک خودشونو محق میدونن !!!
اما اهل یقین خودشونو مسیء !!!
اهل یقین خودشونو معیوب به عیب حسد میدونن،
اما اهل شک اهل کبر و خود بزرگ بینی و بی عیب بودن !!!
اهل یقین بی ادعا است !!! ادعایی ندارد ! مدعی نیست که حق با اوست ! لذا کوتاه می آید.
«کوتاه آمدن : صرف نظر کردن ، گذشتن »
زبان کوتاه است ! میگه کوتاهی از منه ! ببخشید ! عذرخواهی میکنم ! مقصّر منم ! قاصر منم !
+ «قصر»
منو سرزنش کنید ! به نمودار کاری نداشته باشید !
«سبحانک، تبت الیک»
«سبحانک، انی کنت من الظالمین»
«قرعه بنام یونس ع در آمده ! او را به دریا بیفکنید ! عبد آبق اوست »
ببین یونس پیغمبر چجوری داره عملا اقرار به عیب میکنه و راه برگشت نور به قلب رو یاد میده !!!
اهل شک مدعی است که حق با اوست و نمودار بیخودی بهش گیر داده! لذا کوتاه نیامده و هم زباندرازی می کند و هم مقابله به مثل می نماید.
[خفض – ختن]:
اینکه خفض و ختن با هم یه ارتباط و معنای مشترک دارن زیباست:
« خفضت الجارية مثل ختنت الغلام »
مشتقات ریشۀ «خفض» در آیات قرآن:
لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِلْمُؤْمِنينَ (88)
وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما كَما رَبَّياني صَغيراً (24)
وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنينَ (215)
خافِضَةٌ رافِعَةٌ (3)