دکتر محمد شعبانی راد

چندرغاز فروشی نور! چرا حسود، یوسفش را با دَراهِمَ مَعْدُودَةٍ معامله می‌کند؟!

“Selling Light for Peanuts! Why Does the Envious Trade Their Yusuf for a Few Scant Dirhams?!”

Throughout history, the light of truth and divine guidance—symbolized by Prophet Yusuf (Joseph, peace be upon him)—has been undervalued and sold cheaply by the envious. The Quranic phrase وَ شَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَراهِمَ مَعْدُودَةٍ (And they sold him for a few scant dirhams) reveals a deep spiritual reality: those blinded by envy trade away priceless spiritual treasures for fleeting, insignificant worldly gains.

The term درهم معدودة (few counted dirhams) linguistically refers to a small, limited number of coins—meant to emphasize the triviality of the price compared to the immense value of Yusuf’s light and wisdom. This metaphorical “cheap sale” symbolizes how the hearts full of envy diminish the worth of divine light, preferring temporary desires over eternal guidance.

Why do the envious sell their Yusuf for so little? Because envy blinds them to true worth, making them prioritize base temptations and ephemeral gains over spiritual illumination and growth. The article explores this tragic exchange, drawing from Quranic verses and teachings of the Imams to highlight the spiritual consequences of undervaluing divine light.

Ultimately, it is a call to recognize the priceless nature of spiritual gifts and to guard the heart against the corrosive effects of envy, which can turn sacred blessings into mere dirhams—small and insignificant in the grand scale of eternity.

Valuable in the eyes of God! Worthless in the eyes of the envious!
Light is the criterion for determining value and worthlessness.
Envy often distorts our perception of worth.
Recognizing envy and practicing gratitude can help mitigate this bias.

یوسف؛ از نظر خدا، ارزشمند! از نظر حسود، بی‌ارزش!
نور ملاک تعیین ارزش و بی‌ارزشی است.
حسادت، درک ما از مصداق و معنای ارزش، یعنی نور یوسف ع را تحریف می‌کند.
تشخیص حسادت، و تمرین قدردانی، می‌تواند به کاهش این سوگیری کمک کند.
چقدر، قدر نورتو میدونی؟!
اگه بجای حسادت، مهربانی کنی، عملا قدر نورتو میدونی!
اگه بجای مهربانی، حسادت کنی، قدر معلم رو عملا نمیدونی و زحماتشو به هدر میدی!

«درهم» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی می نویسند:
«شيخ‏ مُدَرْهِمٌ‏ أي مسن»
+ «ردی»

چندر غاز یا شندرقاز به معنای چیز بسیار اندک است.
معمولا آن را برای پول نقد به کار می‌برند تا کم بودن قابل توجه آن را نشان دهند.
معنی شندر: به معنای ژنده و کهنه و مندرس.
و برای بیان تحقیرآمیز کم بودن چیزی این اصطلاح را به کار می برند.

شيخ‏ مُدَرْهِمٌ‏ أي مسن.
قد ادْرَهَمَ‏ ادْرِهْمَاماً: أى سقط من الكبر
بالفارسيّة: درم:
« فقه اللغة ؛ فصل في ذكر أسماء قائمة في لغتي العرب و الفرس على لغة واحدة:
التَنُّورُ . الخميرُ. الزمانُ‏. الدِّينُ‏. الكنْزُ . الدِّرْهَمُ‏ . الدِّينَارُ .»
الدراهم لم تكن تراعى الدقّة التامّة في ضربها.
الْمُدْرَهِمُ‏: الساقط من الكبر، و قيل هو الكبير السنّ أيّا كان.
و قد ادْرَهَمَ‏ يَدْرَهِمُّ ادرهماما: سقط من الكبر.
و ادرهمّ بصره: اظلمّ.
نور و نار!!!
با ارزش از نظر خدا! بی ارزش از نظر حسود!
+ حدیث موسی ع: موسی ع نار دید در حالیکه نزد خدای مهربان نور بود.
حسود تقدیرات رو بی‌ارزش میدونه و لذا اونها رو فدای تمناهای خودش میکنه.
اما اهل نور تقدیرات رو با ارزش میدونه و تمناهای بی‌ارزش خودشو فدای نورش میکنه.

حسود، نورشو بی ارزش میدونه و برای همینه که یوسف ع رو مفت، میفروشه!
وَ شَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَراهِمَ‏ مَعْدُودَةٍ وَ كانُوا فيهِ مِنَ الزَّاهِدينَ!

«چندرغاز فروشی نور! چرا حسود، یوسفش را با دَراهِمَ مَعْدُودَةٍ معامله می‌کند؟!»
در زبان عربی، واژۀ «مُدَرْهِم» برای شیخ مسنّی که جسمی فرسوده دارد به کار می‌رود.
این استعمال، ارتباطی استعاری با کلمۀ «درهم» می‌سازد:
درهم، نماد پول فرسوده، کهنه، کم‌ارزش و از کار افتاده است!
و دقیقاً همین نگاه فرسوده و حسودانه است که در آیۀ شریفه نمود پیدا می‌کند:
«وَ شَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَراهِمَ مَعْدُودَةٍ»
«و او را به بهای اندک، چند درهمِ شمرده‌شده فروختند.»
یعنی آن‌ها به جای دیدن نور یوسف، به درهم‌های فرسوده چشم دوختند!

در زبان فارسی، برای اشاره به همین مفهوم، می‌گویند:
«چندرغاز!» یا «شندرقاز!» یعنی: پول اندک، خوار، بی‌ارزش و تحقیرآمیز.
واژۀ «شندر» به معنای ژنده، پوسیده و مندرس است.
به همین دلیل، وقتی می‌خواهند بی‌ارزش بودن یک معامله را نشان دهند می‌گویند:
«فلانی، یوسفشو با چندرغاز فروخت!» یا «آبروی خودشو به شندرقاز داد!»
این دقیقاً ترجمه فرهنگیِ «دَراهِمَ مَعْدُودَةٍ» در آیۀ شریفه است.

معنای «مَعْدُودَةٍ» از نظر لغوی و قرآنی:
«مَعْدُودَةٍ» از ریشۀ عَدَّ / یَعُدُّ به معنای شمردن است،
اما در زبان عربی وقتی گفته می‌شود «أشياء معدودة» یا «أيام معدودة» منظور معمولاً کم، محدود، بی‌ارزش و موقّت است.
به عبارتی:
کم‌تعداد بودن = کم‌اهمیتی!

نمونه‌های قرآنی واژۀ «مَعْدُودَةٍ»:
«لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلاَّ أَيَّاماً مَعْدُودَةً»
«وَ اذْكُرُوا اللَّهَ فِي أَيَّامٍ مَعْدُودَاتٍ»
«وَ شَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَراهِمَ مَعْدُودَةٍ»
در اینجا «دراهم معدودة» دقیقاً یعنی: پول بی‌ارزش، ناچیز، تحقیرآمیز و بی‌اهمیت!
وقتی قرآن می‌گوید «دَراهِمَ مَعْدُودَةٍ»، یعنی:
فروختن یوسف به دنیای محدود و زوال‌پذیر
قربانی کردن یک حقیقت بی‌نهایت، به بهای یک تمنای زودگذر
این آیه یک هشدار است به ما:
«مبادا نورت را با دنیای معدود معاوضه کنی!»

حسود، همواره می‌کوشد ارزش اهل نور را در ذهن خود و دیگران کاهش دهد (بخس)
برای اینکه تمناهای خود را توجیه کند، باید قیمت یوسف را بشکند
پس در ذهنش، به نور می‌گوید: «ارزش تو همین چند درهم معدوده است!»
در حالی‌که حقیقت این است که:
نور را نمی‌توان شمرد!
یوسف، بی‌قیمت است!
و ثمنِ واقعی، رضای الهی است: “ثمنُ أنفسِكم الجنة”!

«دَراهِمَ مَعْدُودَةٍ» در برابر قلب بی‌قیمت یوسف!
«دَراهِمَ مَعْدُودَةٍ» یعنی چه؟
در متن آیه ۲۰ سوره یوسف آمده:
وَ شَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَرَاهِمَ مَعْدُودَةٍ
و او (یوسف) را به بهایی اندک، چند درهمِ معدود (شمرده‌شده و ناچیز)، فروختند…
در این ترکیب چند نکته نهفته است:
«دراهم»:
جمع «درهم» یعنی سکه‌های نقره.
نوع رایج پول در معاملات روزمره.
نمادِ دنیا، سطحی‌نگری، زرق و برق زودگذر.
«معدودة»:
معدود بودن در اینجا کنایه از حقارت، محدودیت و بی‌اهمیتی است.
گویی درهم‌ها آن‌قدر کم و بی‌ارزش‌اند که حتی شمارش آن‌ها هم خنده‌دار است.
پس، یعنی:
او را به سکه‌هایی فروختند که نه ارزش داشتند، نه تعداد زیادی… 

چه کسی را فروختند؟!
یوسف!
یعنی نوری از ناحیه الهی!
یعنی مظهر جمال ولایت، علم لدنّی، صدق، و کرامت قلبی.
این یعنی:
اهل حسد، قلبی را که نور را حمل می‌کند، با تمنّایی دنیوی و پولی بی‌ارزش، معاوضه کردند.

این اتفاق، فقط یک خاطره نیست!
بلکه یک هشدارِ جاودان است:
هر کسی که حقیقت نور را می‌شناسد ولی آن را با تمنای دنیوی یا رضایت گروهی یا منفعتی فوری معامله می‌کند،
همان کار برادران یوسف را انجام داده:
«فروختن نور، به دراهم معدودة!»

در برابر «دراهم معدودة»، قلب مؤمن است، که بی‌قیمت است!
امام علی علیه‌السلام:
إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةُ، فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا.
«ارزش شما فقط بهشت است، پس خودتان را جز به آن نفروشید!»
اهل بیت ع، فروختنی نیستند!
نه با دراهم معدوده، نه با دنیاهای بزرگ‌تر!

«معدودة»، در اینجا مفهومی به عنوان ضد نور:
نور، بی‌کرانه و غیرقابل‌شمارش است:
«وَ لَوْ أَنَّ ما فِي الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ كَلِماتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزيزٌ حَكيمٌ»
کلمات خدا و نور خدا این ویزگی را دارند:
«ما نَفِدَتْ كَلِماتُ اللَّهِ»
درحالی‌که درهم‌های معدودة:
شمارش‌شدنی‌اند
زودگذرند
و حامل نور نیستند.

کسی که قلب اهل نور را با معیارهای دنیویِ قابل‌شمارش قضاوت می‌کند،
در مسیر خطرناک حسد، تحقیر، و بخس قرار گرفته است!
این همان چیزی است که آیه می‌گوید:
“وَ شَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَرَاهِمَ مَعْدُودَةٍ”

تحلیل لغوی واژۀ «درهم»
ریشه‌شناسی:
«دِرْهَم» (جمع: دَراهِم) واژه‌ای معرّب است. اصل آن یونانی (دراخمه – δραχμή) است و در دوره جاهلی و صدر اسلام واحد رایج پول نقره بود.
در لغت‌نامه‌های معتبر عربی آمده:
الدِّرْهَم: نَقْدٌ مَعْرُوفٌ، وَاحِدُ دَرَاهِم، وَ كَانَتْ وَزْنَهُ مَعْرُوفَة، مِنَ الْفِضَّة.
یعنی «درهم» نماد پول نقره‌ای رایج است؛ وسیله‌ای برای داد و ستد، قیمت‌گذاری و ارزیابی متاع.

درهم، نماد کدام نظام ارزشی است؟
از نظر مفهومی:
درهم = ارزش‌گذاری مادی / دنیوی / محدود / معدود
درهم برخلاف نور که نامحدود، نفیس و حقیقتی از جنس امر الهی است، از عالم عدد و کمّیت می‌آید.
یوسف به عنوان نماد نور،
با درهم به عنوان نماد دنیا، معاوضه شده است!
و این، عین حسادت، تاریکی و سقوط است.

کاربرد قرآنی واژه درهم: نشانه‌ای از دنیاطلبی
در کل قرآن، تنها یک‌بار واژۀ «دَراهِم» آمده:
وَ شَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَرَاهِمَ مَعْدُودَةٍ (یوسف: ۲۰)
و این جایگاه یگانه، با بار معنایی سنگین:
فروختن یک حقیقت نورانی (یوسف)
در قبال چند سکه مادی (درهم)
که حتی معدود و اندک‌اند
یعنی:
فروختن حقیقت، در برابر تمنّا
فروختن قلب، در برابر نفع آنی
فروختن نور، در برابر پول!

درهم در روان‌شناسی حسد:
حسود چون نور یوسف را تهدیدی برای برتری‌جویی‌اش می‌بیند،
آن را تحقیر می‌کند تا وجدانش آسوده شود:
اگر او را بی‌ارزش جلوه دهم، دیگر رنجی نمی‌کشم!
پس درهم معدوده نماد تمام ابزارهایی است که حسود برای سرکوب حقیقت نور از آن استفاده می‌کند:
تحقیر
برچسب‌زدن
قیمت‌گذاری ظالمانه
تعریف معیارهای مادی برای مقیاس‌سنجی حقیقتی قدسی!

درهم در برابر یوسف!
درهم در برابر نور!
درهم، نماد نظام ارزش‌گذاری حسودانه است.
وقتی قلب، نور را با درهم معامله می‌کند،
یعنی معامله‌ای از سر فقدان و فریب شکل گرفته.
یوسف را نباید با درهم‌های معدود فروخت…
نور، با هیچ‌چیز قابل تعویض نیست!

روایات دربارۀ درهم: دنیاطلبی در لباس نقره!
امام صادق علیه‌السلام:
الدِّرْهَمُ‏ دَوَّارٌ فِی النَّاسِ،‏ وَ هُوَ الَّذِی‏ يَقْطَعُ‏ بَيْنَهُم‏!
درهم، در میان مردم می‌چرخد و هموست که میان آنان جدایی و دشمنی می‌افکند.
(تحف‌العقول، ص ۳۶۳)
شرح:
درهم، وسیله‌ای برای جدایی دل‌هاست، چون ابزار آزمندی، رقابت، حسد و دشمنی می‌شود.

پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله:
لَوْ كَانَ الدُّنْيَا تَعْدِلُ عِندَ اللَّهِ جَنَاحَ بَعُوضَةٍ مَا سَقَى الْكَافِرَ مِنْهَا شَرْبَةَ مَاءٍ
اگر دنیا نزد خداوند به اندازه بال پشه‌ای ارزش داشت، هیچ‌گاه کافر را حتی جرعه‌ای آب از آن نمی‌داد!
(نهج‌الفصاحه)
پیوند با درهم:
«درهم» سمبل دنیاست. چیزی که حتی ارزش یک بال پشه ندارد، پس چگونه می‌توان نور یوسف را با آن معاوضه کرد؟!
امام علی علیه‌السلام:
إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ، وَ أَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ، يُخَالَفُ فِيهَا كِتَابُ اللَّهِ، وَ يَتَوَلَّى عَلَيْهَا رِجَالٌ رِجَالًا… لَوْ حُمِلَتْ عَلَى الْحَقِّ لَانْقَطَعَ عَنْهَا اللِّسَانُ.
سرچشمۀ فتنه‌ها، خواسته‌هایی است که دنبال می‌شوند و احکامی که بدعت نهاده می‌شود، که با کتاب خدا مخالفت دارند…
(نهج‌البلاغه، خ ۵۰)
در بسیاری از موارد، فتنه‌ها با دراهم معدوده آغاز می‌شوند؛ معامله‌هایی کوچک اما کشنده!

امام صادق علیه‌السلام:
وَ لَوْ أَنَّ النَّاسَ يَتَفَاضَلُونَ فِي الْحَقِّ لَمَا كَانَ بَيْنَهُمْ تَبَايُنٌ، وَ لَكِنَّهُمْ تَفَاضَلُوا فِي الدُّنْيَا، فَتَبَايَنُوا
اگر مردم بر اساس حق با یکدیگر برتری می‌جستند، بین آن‌ها جدایی نمی‌افتاد. اما چون به‌سبب دنیا (و درهم و دینار) برتری‌جویی کردند، از هم جدا شدند.
(الکافی، ج ۲، ص ۱۳۳)

«دِرْهَم»؛ دام فریبِ حسادت
یوسف را با چند درهم معدود فروختند. چرا؟
چون حسود باید برای توجیه حسدش،
ارزش یوسف را بی‌نهایت پایین بیاورد!
دراهم معدوده = نرخ ساختگی برای بی‌ارزش کردن نور الهی!
اهل‌بیت علیهم‌السلام پیوسته هشدار دادند:
دنیا و ابزارش (از جمله درهم)، شما را از حقیقت نور غافل نکند.

«دَرَاهِمَ مَعْدُودَةٍ»
«دراهم»: جمع «درهم»
درهم نماد ابزارهای دنیوی است؛ نقره‌هایی که برای سنجش ارزش اشیاء استفاده می‌شدند.
امّا در قرآن، گاه نماد دنیاطلبی سطحی، ارزیابی‌های ناروا، و توهین به حقیقت‌های آسمانی است.

«معدودة»: محدود، شمارش‌شده، انگشت‌شمار!
دراهم معدودة یعنی:
«چند عدد سکه نقره‌ای بی‌مقدار که قابل‌شمارش هستند، نه بی‌حدّ و حصر!»
در بیان عربی، “معدودة” مفهومی تحقیرآمیز دارد:
یعنی این‌قدر ناچیز است که راحت می‌توانی بشماری‌شان؛ حتی نیازی به ترازوی دقیق هم نیست!

ارزیابی جعلیِ نور
یوسف را با چند سکه فروختند، نه از روی نیاز مالی یا قحطی،
بلکه برای این‌که:
او را بی‌ارزش جلوه دهند.
حسادت‌شان را توجیه کنند.
راه هدایت مردم را ببندند.
این دقیقاً همان سنّت تاریخی دشمنان انبیاست:
«کم‌ارزش نشان‌دادنِ نور برای وارونه کردن حق و باطل»

هرگاه حق روشن شود و کسی خود را برتر از آن بداند، به نعمت خداوند کفر ورزیده است.
یوسف، نعمت خداوند بود.
اما برادرانش برای این‌که حق را انکار کنند، او را «دراهم معدوده» نامیدند!
ارزش هر انسانی به آن چیزی است که نیکو انجام می‌دهد.
یوسف (ع) دارای نور نبوت، صداقت و حکمت بود…
ولی حسودان با چشمِ تاریک‌شده از حسد، ارزش واقعی او را ندیدند.

«دراهم معدودة» یعنی ارزیابی حسودانه و ناقص از یک نور آسمانی!
این همان‌جایی است که حسد به سراغ علم، حکمت، و نور می‌رود
و با دروغ، تقطیع، تحریف و قیمت‌سازی، حقیقت را از چشم مردم می‌دزدد.

وَ كانُوا فيهِ مِنَ الزَّاهِدينَ
«و آنان نسبت به او (یوسف) از زاهدان بودند!»
این قسمت، یکی از عجیب‌ترین و افشاگرترین توصیفات خداوند دربارۀ برادران یوسف است!
در ظاهر، زهد! اما در حقیقت، بی‌میلیِ از سرِ حسد و انکار نور!
واژۀ «زُهد» اینجا به معنای:
کم‌اعتنایی
بی‌میلی
ترک علاقه و رغبت
عمداً رغبت خود را از یوسف قطع کردند
با آن‌که به حقیقت و نور او علم داشتند
اما برای توجیه فروش و تحقیر او، این کار را در پیش گرفتند!

فَلَمَّا جاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنا قالُوا …
وقتی نور را دیدند، قتل و تهمت را انتخاب کردند.
در یوسف، فروش با دراهم معدوده!
اینها «واکنش به نور» از جانب اهل حسد هستند!

بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَرَاهِمَ مَعْدُودَةٍ وَ كانُوا فيهِ مِنَ الزَّاهِدينَ
یک حقیقت تاریخی را برملا می‌کند:
🔥 حسود، برای این‌که حسدش را توجیه کند،
نور را بی‌ارزش نشان می‌دهد،
قیمت‌گذاری تقلبی می‌کند.
و نسبت به نور، بی‌میل و رغبت می‌شود.
زهدِ دروغین، ترفندِ اهل حسادت است،
تا با تظاهر به بی‌میلی، نور را خاموش کنند
و دیگران را از درک ارزش آن محروم سازند…
اهل حسادت، نور را می‌بینند، اما واقعیت آن را انکار می‌کنند.
در ظاهر، به نور نگاه می‌کنند، اما نمی‌فهمند که با چه کسی مواجهند!
«خَتَمَ‏ اللَّهُ‏ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ‏ وَ عَلى‏ سَمْعِهِمْ‏ وَ عَلى‏ أَبْصارِهِمْ‏ غِشاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظيمٌ»
این‌ها کسانی‌اند که:
با گوشِ ظاهری می‌شنوند اما از هدایت بی‌بهره‌اند
با چشمِ ظاهری نگاه می‌کنند اما نور را نمی‌بینند
و با زبانِ زهد، نور را زیر سؤال می‌برند…

«فَإِنَّها لا تَعْمَى الْأَبْصارُ وَ لكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتي‏ فِي الصُّدُورِ»
چشم‌ها کور نمی‌شوند، بلکه دل‌هایی که در سینه‌هاست کور می‌گردد.
این آیه، کلیدی‌ترین پاسخ به رفتار اهل حسادت و زهدنمایی‌شان است:
چرا نور را نمی‌بینند؟
چون چشم دل‌شان کور است!
چرا یوسف را با “دراهم معدودة” فروختند؟
چون قلب‌شان درک ارزش او را ندارد.
چرا صدای هدایت را نمی‌شنوند؟
چون حجاب تمنّای نفس، بر گوش جان‌شان نشسته.
اهل حسادت چون دل‌شان کور شده، قیمت واقعی یوسف را درک نمی‌کنند.
پس می‌گویند: ثَمَناً قَليلاً! و راه بخس را می‌پیمایند!
کسی که قلبش به نور ولایت بیناست،
نه یوسف را می‌فروشد،
نه نور را می‌کاهد،
و نه قیمت آن را بخس می‌گذارد!
چنین قلبی، نور را می‌بیند، هدایت را می‌شنود و یوسف را حفظ می‌کند.

اهل بخس، کورِ دل‌اند.
اهل حسد، محروم از نورند.
و فقط اهل قلب بینا، قدر یوسف را می‌دانند و به هیچ قیمتی نمی‌فروشند.

مشتقات ریشۀ «درهم» در آیات قرآن:

[سورة يوسف (۱۲): الآيات ۱۹ الى ۲۰]
وَ شَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَراهِمَ مَعْدُودَةٍ وَ كانُوا فِيهِ مِنَ الزَّاهِدِينَ (۲۰)
و او را به بهاى ناچيزى -چند درهم– فروختند و در آن بى‌‏رغبت بودند.

دَراهِمَ مَعْدُودَةٍ

امام رضا علیه السلام:
فِي قَوْلِ اللَّهِ
وَ شَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَراهِمَ مَعْدُودَةٍ
قَالَ
كَانَتْ عِشْرِينَ دِرْهَماً
وَ الْبَخْسُ النَّقْصُ
وَ هِيَ قِيمَةُ كَلْبِ الصَّيْدِ إِذَا قُتِلَ كَانَ قِيمَتُهُ عِشْرِينَ دِرْهَماً.
امام رضا علیه السلام در تفسیر آیه «وَ شَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَراهِمَ مَعْدُودَةٍ» فرموده‌اند:
«قیمت آن بیست درهم بود
و بخس یعنی نقصان و کم‌ارزشی است.
این قیمت، قیمت سگ شکاری است که وقتی کشته می‌شود، بیست درهم ارزش دارد.»

این روایت امام رضا علیه السلام، عمق تحقیر و کم‌ارزشی را که حسودان برای یوسف قائل شدند نشان می‌دهد. آنها نور الهی و ارزش ذاتی یوسف (علیه السلام) را به اندازه قیمت یک سگ شکاری مرده پایین آوردند.
«بخس» یعنی نقصان و کم گذاشتن حق؛
«دراهم معدودة» یعنی پول‌های شمارش شده و ناچیز؛
این دو واژه کنار هم نشان می‌دهد که یوسف (علیه السلام) با قیمتی بسیار پایین و ناعادلانه معامله شد، آن هم قیمتی به اندازه سگ شکاری که در زمان خود، کالایی بی‌ارزش تلقی می‌شد.

این رفتار، نمادی از حسد و کینه‌ای است که ارزش‌های الهی و نورانی را تحقیر و بی‌ارزش می‌سازد.
اهل حسد با کم‌انگاری و تحقیر هدایت و نور الهی، نه تنها به خود ضرر می‌زنند، بلکه مسیر هدایت را نیز بر دیگران می‌بندند.

این آیه و تفسیر، دعوت به شناخت ارزش‌های واقعی و مقابله با حسد و تحقیر است.
کسی که به درک عمیق‌تری از ارزش وجودی نور الهی دست یابد، هرگز آن را به بهایی اندک نمی‌فروشد و آن را وسیله‌ای برای رسیدن به تمنای زودگذر و بی‌ارزش نمی‌داند.

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی