مامان بزرگم برام یک چراغ مطالعه سوغاتی آورده بود، و من چون خیلی دوسش داشتم بالای کمد گذاشتم. تمنا: کسی به چراغ مطالعه من دست نزنه. تقدیر: مامانم کمد رو تکون داد و چراغ مطالعه افتاد و یک قسمتش شکست. کلام شیطان: گریه کن، نا آرومی کن … کلام فرشتهی مهربان: اشکالی نداره، هنوزم میشه ازش استفاده کرد، گریه نکن.