دکتر محمد شعبانی راد

همسر ابزار آلاتی که استفاده میکنه ،بعدا بذاره سر جاش

تمنا : همسر ابزار آلاتی که استفاده میکنه ،بعدا بذاره سر جاش
تقدیر: همسر این کارو انجام نمیده یا با تاخیر انجام میده
👈 رفتم داخل تراس ، که یه دفعه پام سوخت ،پایین رو نگاه کردم دیدم اَره رو زمینِ و انگشت پام ساییده شد بهش و زخمی شد .
( اَره رو چند ساعت پیش همسرم برداشته بود ،که کاردستی پسرمو درست کنه، کارشونو که انجام دادن ،اَره رو زمین مونده بود )
کلام شیطان: همین الان همسر رو صداش کن ،بگو بیا لطفا ،وقتی اومد پاتو نشون بده ،بگو واقعا کارت درسته ؟ من باید به شما هم تذکر بدم که، وسیله تونو بذارین سرجاش ،به بچه ها هم همین تذکرو بگم ؟ چرا اینطوری میکنی ؟و….
کلام فرشته نگهبان: بچه این صحنه رو دید و کنارته ، بشین رو زمین و همین ورکلایف رو واسش تعریف کن ،این فرصت خوبیه ،اون متوجه شد که اون وسیله باعث شد که پات زخم بشه ،بذار از این اتفاق یه ثمره نورانی گیرتون بیاد . در واقع تو الان با عمل میخوای به این بچه نشون بدی ،که تو این شرایطی که پیش اومده سمعنا و اطعنایی یا سمعنا و عصینا هستی. با اینکه پام درد گرفته بود و ناراحتی اینکه این وسیله چرا باید اینجا باشه هم بیشتر از درد پام بود 😬،یه دفعه یه نفس عمیق کشیدم و نشستم ،پسرم گفت چی شد مامان ؟پامو نشون دادم و گفتم چیزی نیست به این وسیله خورد ، بهش گفتم ببین مامان اینم یک ورکلایفه من الان اگر به حرف شیطون گوش کنم باید اینجا کلی نآرامی بوجود بیاد وهمه مون ناراحت بشیم و این خنده و ارامش و نور از خونه و قلبمون بره. با اینکه همه هم، حق رو به من میدن که راست میگه ابزار رو استفاده کردین بذارین سر جاش ،ولی مامان جان ،نورم این حقو به من نمیده که با ناراحتی بیان کنم ،و باید با آرامش با این مساله برخورد کنم . پسرم پامو بوسید و گفت دوست دارم مامان 🥺🥺🥰🥰🥰
فرشته جانم: پاشو برو یه چسب بزن به روی همسرم نیار ، رفتم چسب زخم زدم و کلا به همسر هم چیزی نگفتم ،اگر فهمید که خودش متوجه میشه که این کارو اصلاح کنه اگرم متوجه نشد که مهم نیست ، مهم عمل صالحی بود که به واسطه همسر مهربانم بوجود آمد 😘
و این بی اندازه برای من ارزشمند بود 🥰🥰🥰🥰🥰🥰

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی