How to become good-natured?! Good morals are the result of the influence of the guardian angel light on your heart, which makes it fragrant with the words of the Creator of light
قلبِ معطّر به کلام نورانی فرشته نگهبان! قلب خوشاخلاق !
چگونه خوش اخلاق شویم؟!
اخلاق خوب نتیجه تاثیر نور فرشته نگهبان بر قلب ماست که آن را معطّر به کلام خالق نور می کند.
آیات مربوطه:
[سورة البقرة (2): آية 260] : «فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ»
وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِ الْمَوْتى قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى وَ لكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْياً وَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (260)
و چون ابراهيم گفت: «پروردگارم! مرا نشان ده، چگونه مردگان را زنده مىكنى؟» فرمود: «مگر ايمان نياوردى؟» گفت: «چرا! ولى تا دلم (با ديدن اين كيفيت ملكوتى بيشتر) آرامش يابد.» فرمود: «پس چهار پرنده بگير؛ پس آنها را با خود بسيار مأنوس گردان؛ سپس بر هر كوهى پارهاى از آنها را قرار ده؛ آنگاه آنها را فراخوان، (و ببين كه) شتابان سوى تو مىآيند. و بدان كه همواره خدا عزيزى است حكيم.»
[سورة الأعراف (7): الآيات 10 الى 11] : «وَ لَقَدْ خَلَقْناكُمْ ثُمَّ صَوَّرْناكُمْ»
وَ لَقَدْ مَكَّنَّاكُمْ فِي الْأَرْضِ وَ جَعَلْنا لَكُمْ فيها مَعايِشَ قَليلاً ما تَشْكُرُونَ (10)
و قطعاً شما را در زمين قدرت عمل داديم، و براى شما در آن، وسايل معيشت نهاديم، [اما] چه كم سپاسگزارى مىكنيد.
وَ لَقَدْ خَلَقْناكُمْ ثُمَّ صَوَّرْناكُمْ ثُمَّ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْليسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السَّاجِدينَ (11)
و در حقيقت، شما را خلق كرديم، سپس به صورتگرى شما پرداختيم؛ آنگاه به فرشتگان گفتيم: «براى آدم سجده كنيد.» پس [همه] سجده كردند، جز ابليس كه از سجدهكنندگان نبود.
توضیح در مورد عبارات « روانشناسی اخلاق » یا «علم النفس الاخلاقی» یا «moral psychology»:
«روانشناسی» همان «علم نفس» و همان «علم اخلاق» و همان شناختن دنیای پنهان درون ماست! قلب ما اسامی دیگری هم دارد. معنی اسم «قلب» یعنی چیزی که «در تقلّب بین نور و ظلمت» است، یعنی درون ما مدام بین دو حالت نور و تاریکی در حال «جابجایی» است (relocation).
و این جابجایی برای ما بار علمی به ارمغان می آورد، لذا ارزشمند است و به سبب همین ارزشمند بودن، به آن اسم «نفس» هم اطلاق می شود. «کالای نفیس» یعنی کالایی ارزشمند. نام دیگر قلب «بطن» است و باطن خلاف ظاهر است یعنی قلب که همان نفس ارزشمند ماست از دیده ها پنهان است و باطن است و ظاهر و آشکار برای کسی نیست جز خودمان، اگر معرفت به این قلب و نفس پیدا کرده باشیم « من عرف نفسه فقد عرف ربه » + « النبی اولی بالمومنین من انفسهم ».
اسم «روان» یک کلمه فارسی است که یکی از اسامی دیگر قلب است و معنی «روان» یعنی «جاری» مثل «آب روان» یعنی آب جاری و آبی که راکد نیست و مدام در حال جریان است و این همان جریان جابجایی قلب بین نور و ظلمت است و این یعنی حیات قلب. قلب قسی این جریان زنده «جابجایی» را ندارد.
«خلق» و اخلاق هم یکی دیگر از اسامی مترادف برای قلب است . « خَلَّقْتُ الْمَرْأَةَ بِالْخَلُوقِ » عرب به عطر میگوید « الْخَلُوقِ ». در واقع کسی که بوی نور و ظلمت قلبش را متوجه نشود، عملا نه دارای قلب است نه دارای نفس با ارزش، و نه دارای روانی جاری و سالم و نه باطنی بیدار و هوشیار.
پس «روانشناسی اخلاقی» بازی با دو کلمه مترادف است ! یک مثال: سنگ حجر الاسود!!! این عبارت غلط است، چون حجر به عربی یعنی سنگ، و لذا گفتن «سنگ حجر الاسود» مثل این است که بگوییم: سنگ سنگ سیاه!!! اینجا هم «روانشناسی» همان شناخت روان و قلب و باطن و نفس و خلقوخوی ناپیدای درونی ماست.
پس در حقیقت شناخت فرایند جابجایی «نور» در قلب، همان فرایند «روانشناسی» است. بازی با کلمات مترادف – اگر ندانیم که این کلمات، مترادف یکدیگر هستند – فقط ذهن خواننده مطلب و کسی که جویای حقیقت علم است را مشوش می نماید و او را از فهم اصل داستان که نور و ظلمت پنهان دنیای قلبهاست، ناتوان می کند.
پس : شناخت «روان» همان شناخت «اخلاق» است.
يَتَفَيَّؤُا ظِلالُهُ … وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ :
سايههايشان مىگردد … و آنچه را مأمورند انجام مىدهند!
[سورة النحل (16): الآيات 45 الى 50] : «يَتَفَيَّؤُا ظِلالُهُ … وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ»
أَ فَأَمِنَ الَّذِينَ مَكَرُوا السَّيِّئاتِ أَنْ يَخْسِفَ اللَّهُ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ (45)
آيا كسانى كه تدبيرهاى بد مىانديشند، ايمن شدند از اينكه خدا آنان را در زمين فرو ببرد، يا از جايى كه حدس نمىزنند عذاب برايشان بيايد؟
أَوْ يَأْخُذَهُمْ فِي تَقَلُّبِهِمْ فَما هُمْ بِمُعْجِزِينَ (46)
يا در حال رفت و آمدشان [گريبان] آنان را بگيرد، و كارى از دستشان برنيايد؟
أَوْ يَأْخُذَهُمْ عَلى تَخَوُّفٍ فَإِنَّ رَبَّكُمْ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ (47)
يا آنان را در حالى كه وحشتزدهاند فرو گيرد؟ همانا پروردگار شما رؤوف و مهربان است.
أَ وَ لَمْ يَرَوْا إِلى ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ يَتَفَيَّؤُا ظِلالُهُ عَنِ الْيَمِينِ وَ الشَّمائِلِ سُجَّداً لِلَّهِ وَ هُمْ داخِرُونَ (48)
آيا به چيزهايى كه خدا آفريده است، ننگريستهاند كه [چگونه] سايههايشان از راست و [از جوانب] چپ مىگردد، و براى خدا در حال فروتنى سر بر خاك مىسايند؟
وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ مِنْ دابَّةٍ وَ الْمَلائِكَةُ وَ هُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ (49)
و آنچه در آسمانها و آنچه در زمين از جنبندگان و فرشتگان است، براى خدا سجده مىكنند و تكبّر نمىورزند.
يَخافُونَ رَبَّهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ (50)
از پروردگارشان كه حاكم بر آنهاست مىترسند و آنچه را مأمورند انجام مىدهند.
أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ!
[سورة الأعراف (7): آية 54] : «أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ»
إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ في سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهارَ يَطْلُبُهُ حَثيثاً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِأَمْرِهِ أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمينَ (54)
در حقيقت، پروردگار شما آن خدايى است كه آسمانها و زمين را در شش روز آفريد؛ سپس بر عرش [جهاندارى] استيلا يافت. روز را به شب -كه شتابان آن را مىطلبد- مىپوشاند، و [نيز] خورشيد و ماه و ستارگان را كه به فرمان او رام شدهاند [پديد آورد]. آگاه باش كه [عالم] خلق و امر از آنِ اوست. فرخنده خدايى است پروردگار جهانيان.
اللَّهُ يَقْبِضُ وَ يَبْصُطُ!
[سورة البقرة (2): آية 245] : «اللَّهُ يَقْبِضُ وَ يَبْصُطُ»
مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثِيرَةً وَ اللَّهُ يَقْبِضُ وَ يَبْصُطُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (245)
كيست آن كس كه به [بندگانِ] خدا وام نيكويى دهد تا [خدا] آن را براى او چند برابر بيفزايد؟ و خداست كه [در معيشت بندگان] تنگى و گشايش پديد مىآورد؛ و به سوى او بازگردانده مىشويد.
جابجایی سایههای نورانی درون قلب، فقط کار خداست و بس! فرشته نگهبان حامل این اوامر نورانی خالق برای ماست! و ما موظفیم که این جابجایی های نورانی «روان» خود را بخوبی زیر نظر بگیریم تا بفهمیم خدای ما از ما چه میخواهد و چه انتظاری دارد! پس: «روانشناس خودت باش»
[سورة النحل (16): الآيات 19 الى 23] : « وَ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لا يَخْلُقُونَ شَيْئاً وَ هُمْ يُخْلَقُونَ »
وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما تُسِرُّونَ وَ ما تُعْلِنُونَ (19)
و خدا آنچه را كه پنهان مىداريد و آنچه را كه آشكار مىسازيد مىداند.
وَ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لا يَخْلُقُونَ شَيْئاً وَ هُمْ يُخْلَقُونَ (20)
و كسانى را كه جز خدا مىخوانند، چيزى نمىآفرينند در حالى كه خود آفريده مى شوند.
أَمْواتٌ غَيْرُ أَحْياءٍ وَ ما يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ (21)
مردگانند نه زندگان، و نمىدانند كى برانگيخته خواهند شد.
إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَالَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ قُلُوبُهُمْ مُنْكِرَةٌ وَ هُمْ مُسْتَكْبِرُونَ (22)
معبود شما معبودى است يگانه. پس كسانى كه به آخرت ايمان ندارند، دلهايشان انكاركننده [حق] است و خودشان متكبرند.
لا جَرَمَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرِينَ (23)
شك نيست كه خداوند آنچه را پنهان مىدارند و آنچه را آشكار مىسازند، مىداند، و او گردنكشان را دوست نمىدارد.
رَبُّنَا الَّذِي أَعْطى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى!
قبض و بسط نور قلب همان فرایند هدایت تکوینی خداوند برای بندگانش میباشد.
[سورة طه (20): الآيات 45 الى 56] : « رَبُّنَا الَّذِي أَعْطى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى »
قالا رَبَّنا إِنَّنا نَخافُ أَنْ يَفْرُطَ عَلَيْنا أَوْ أَنْ يَطْغى (45)
آن دو گفتند: «پروردگارا، ما مىترسيم كه [او] آسيبى به ما برساند يا آنكه سركشى كند.»
قالَ لا تَخافا إِنَّنِي مَعَكُما أَسْمَعُ وَ أَرى (46)
فرمود: «مترسيد، من همراه شمايم، مىشنوم و مىبينم،
فَأْتِياهُ فَقُولا إِنَّا رَسُولا رَبِّكَ فَأَرْسِلْ مَعَنا بَنِي إِسْرائِيلَ وَ لا تُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْناكَ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكَ وَ السَّلامُ عَلى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى (47)
پس به سوى او برويد و بگوييد: ما دو فرستاده پروردگار توايم، پس فرزندان اسرائيل را با ما بفرست، و عذابشان مكن، به راستى ما براى تو از جانب پروردگارت معجزهاى آوردهايم، و بر هر كس كه از هدايت پيروى كند درود باد.
إِنَّا قَدْ أُوحِيَ إِلَيْنا أَنَّ الْعَذابَ عَلى مَنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّى (48)
در حقيقت به سوى ما وحى آمده كه عذاب بر كسى است كه تكذيب كند و روى گرداند.»
قالَ فَمَنْ رَبُّكُما يا مُوسى (49)
[فرعون] گفت: «اى موسى، پروردگار شما دو تن كيست؟»
قالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى (50)
گفت: «پروردگار ما كسى است كه هر چيزى را خلقتى كه درخور اوست داده، سپس آن را هدايت فرموده است.»
قالَ فَما بالُ الْقُرُونِ الْأُولى (51)
گفت: «حال نسلهاى گذشته چون است؟»
قالَ عِلْمُها عِنْدَ رَبِّي فِي كِتابٍ لا يَضِلُّ رَبِّي وَ لا يَنْسى (52)
گفت: «علم آن، در كتابى نزد پروردگار من است. پروردگارم نه خطا مىكند و نه فراموش مىنمايد.»
الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْداً وَ سَلَكَ لَكُمْ فِيها سُبُلاً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْ نَباتٍ شَتَّى (53)
همان كسى كه زمين را برايتان گهوارهاى ساخت، و براى شما در آن، راهها ترسيم كرد و از آسمان آبى فرود آورد، پس به وسيله آن رُستنيهاى گوناگون، جفت جفت بيرون آورديم.
كُلُوا وَ ارْعَوْا أَنْعامَكُمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِأُولِي النُّهى (54)
بخوريد و دامهايتان را بچرانيد كه قطعاً در اينها براى خردمندان نشانههايى است.
مِنْها خَلَقْناكُمْ وَ فِيها نُعِيدُكُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُكُمْ تارَةً أُخْرى (55)
از اين [زمين] شما را آفريدهايم، در آن شما را بازمىگردانيم و بار ديگر شما را از آن بيرون مىآوريم.
وَ لَقَدْ أَرَيْناهُ آياتِنا كُلَّها فَكَذَّبَ وَ أَبى (56)
در حقيقت، [ما] همه آيات خود را به [فرعون] نشان داديم، ولى [او آنها را] دروغ پنداشت و نپذيرفت.