دکتر محمد شعبانی راد

قلب معطّر به کلام نورانی فرشته نگهبان! قلب خوش‌‎اخلاق!

How to become good-natured?! Good morals are the result of the influence of the guardian angel light on your heart, which makes it fragrant with the words of the Creator of light

«خلق» یکی از هزار واژه مترادف «نور»

قلبِ معطّر به کلام نورانی فرشته نگهبان! قلب خوش‌اخلاق !

چگونه خوش اخلاق شویم؟!
اخلاق خوب نتیجه تاثیر نور فرشته نگهبان بر قلب ماست که آن را معطّر به کلام خالق نور می کند.

آیات مربوطه:

[سورة البقرة (2): آية 260] : «فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ»
وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِ الْمَوْتى‏ قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى‏ وَ لكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلى‏ كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْياً وَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (260)
و چون ابراهيم گفت: «پروردگارم! مرا نشان ده، چگونه مردگان را زنده مى‌‏كنى؟» فرمود: «مگر ايمان نياوردى؟» گفت: «چرا! ولى تا دلم (با ديدن اين كيفيت ملكوتى بيشتر) آرامش يابد.» فرمود: «پس چهار پرنده بگير؛ پس آنها را با خود بسيار مأنوس گردان؛ سپس بر هر كوهى پاره‌‏اى از آنها را قرار ده؛ آن‏گاه آنها را فراخوان، (و ببين كه) شتابان سوى تو مى‏‌آيند. و بدان كه همواره خدا عزيزى است حكيم.»

نور قلم لیزری فرشته نگهبان، درون قلب سلیم آشکار می شود!
فرشته نگهبان می‌خواهد تو را همرنگ خودش نماید تا مالک نور شوی! تا خوشبو شوی! تا خوش‌اخلاق شوی!
«خلق» و «صور» واژگان مترادف «نور» هستند.

[سورة الأعراف (7): الآيات 10 الى 11] : «وَ لَقَدْ خَلَقْناكُمْ ثُمَّ صَوَّرْناكُمْ»
وَ لَقَدْ مَكَّنَّاكُمْ فِي الْأَرْضِ وَ جَعَلْنا لَكُمْ فيها مَعايِشَ‏ قَليلاً ما تَشْكُرُونَ (10)
و قطعاً شما را در زمين قدرت عمل داديم، و براى شما در آن، وسايل معيشت نهاديم، [اما] چه كم سپاسگزارى مى‌‏كنيد.
وَ لَقَدْ خَلَقْناكُمْ ثُمَّ صَوَّرْناكُمْ‏ ثُمَّ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْليسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السَّاجِدينَ (11)
و در حقيقت، شما را خلق كرديم، سپس به صورتگرى شما پرداختيم؛ آنگاه به فرشتگان گفتيم: «براى آدم سجده كنيد.» پس [همه‏] سجده كردند، جز ابليس كه از سجده‏‌كنندگان نبود.

توضیح در مورد عبارات « روانشناسی اخلاق » یا «علم النفس الاخلاقی» یا «moral psychology»:

«روانشناسی» همان «علم نفس» و همان «علم اخلاق» و همان شناختن دنیای پنهان درون ماست! قلب ما اسامی دیگری هم دارد. معنی اسم «قلب» یعنی چیزی که «در تقلّب بین نور و ظلمت» است، یعنی درون ما مدام بین دو حالت نور و تاریکی در حال «جابجایی» است (relocation).

«فیء» یکی از هزار واژه مترادف «نور»!
جابجایی سایه‌ها ! در مُلک و در ملکوت !
ارینتاسیون (آگاهی) به زمان و مکان و ماموریت محوله با اشارات نورانی فرشته نگهبان به قلب سلیم!
مثال بسیار زیبا و خارق العاده «ساعت آفتابی»

و این جابجایی برای ما بار علمی به ارمغان می آورد، لذا ارزشمند است و به سبب همین ارزشمند بودن، به آن اسم «نفس» هم اطلاق می شود. «کالای نفیس» یعنی کالایی ارزشمند. نام دیگر قلب «بطن» است و باطن خلاف ظاهر است یعنی قلب که همان نفس ارزشمند ماست از دیده ها پنهان است و باطن است و ظاهر و آشکار برای کسی نیست جز خودمان، اگر معرفت به این قلب و نفس پیدا کرده باشیم « من عرف نفسه فقد عرف ربه » + « النبی اولی بالمومنین من انفسهم ».
اسم «روان» یک کلمه فارسی است که یکی از اسامی دیگر قلب است و معنی «روان» یعنی «جاری» مثل «آب روان» یعنی آب جاری و آبی که راکد نیست و مدام در حال جریان است و این همان جریان جابجایی قلب بین نور و ظلمت است و این یعنی حیات قلب. قلب قسی این جریان زنده «جابجایی» را ندارد.
«خلق» و اخلاق هم یکی دیگر از اسامی مترادف برای قلب است . « خَلَّقْتُ‏ الْمَرْأَةَ بِالْخَلُوقِ » عرب به عطر می‌گوید « الْخَلُوقِ ». در واقع کسی که بوی نور و ظلمت قلبش را متوجه نشود، عملا نه دارای قلب است نه دارای نفس با ارزش، و نه دارای روانی جاری و سالم و نه باطنی بیدار و هوشیار.
پس «روانشناسی اخلاقی» بازی با دو کلمه مترادف است ! یک مثال: سنگ حجر الاسود!!! این عبارت غلط است، چون حجر به عربی یعنی سنگ، و لذا گفتن «سنگ حجر الاسود» مثل این است که بگوییم: سنگ سنگ سیاه!!! اینجا هم «روانشناسی» همان شناخت روان و قلب و باطن و نفس و خلق‌و‌خوی ناپیدای درونی ماست.
پس در حقیقت شناخت فرایند جابجایی «نور» در قلب، همان فرایند «روانشناسی» است. بازی با کلمات مترادف – اگر ندانیم که این کلمات، مترادف یکدیگر هستند – فقط ذهن خواننده مطلب و کسی که جویای حقیقت علم است را مشوش می نماید و او را از فهم اصل داستان که نور و ظلمت پنهان دنیای قلبهاست، ناتوان می کند.
پس : شناخت «روان» همان شناخت «اخلاق» است.

يَتَفَيَّؤُا ظِلالُهُ … وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ :
سايه‌‏هايشان مى‌‏گردد … و آنچه را مأمورند انجام مى‌‏دهند!

[سورة النحل (16): الآيات 45 الى 50] : «يَتَفَيَّؤُا ظِلالُهُ … وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ»
أَ فَأَمِنَ الَّذِينَ مَكَرُوا السَّيِّئاتِ أَنْ يَخْسِفَ اللَّهُ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ (45)
آيا كسانى كه تدبيرهاى بد مى‏‌انديشند، ايمن شدند از اينكه خدا آنان را در زمين فرو ببرد، يا از جايى كه حدس نمى‌‏زنند عذاب برايشان بيايد؟
أَوْ يَأْخُذَهُمْ فِي تَقَلُّبِهِمْ فَما هُمْ بِمُعْجِزِينَ (46)
يا در حال رفت و آمدشان [گريبان‏] آنان را بگيرد، و كارى از دستشان برنيايد؟
أَوْ يَأْخُذَهُمْ عَلى‏ تَخَوُّفٍ فَإِنَّ رَبَّكُمْ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ (47)
يا آنان را در حالى كه وحشت‌‏زده‌‏اند فرو گيرد؟ همانا پروردگار شما رؤوف و مهربان است.
أَ وَ لَمْ يَرَوْا إِلى‏ ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْ‏ءٍ يَتَفَيَّؤُا ظِلالُهُ عَنِ الْيَمِينِ وَ الشَّمائِلِ سُجَّداً لِلَّهِ وَ هُمْ داخِرُونَ (48)
آيا به چيزهايى كه خدا آفريده است، ننگريسته‏‌اند كه [چگونه‏] سايه‌‏هايشان از راست و [از جوانب‏] چپ مى‌‏گردد، و براى خدا در حال فروتنى سر بر خاك مى‏سايند؟
وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ مِنْ دابَّةٍ وَ الْمَلائِكَةُ وَ هُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ (49)
و آنچه در آسمانها و آنچه در زمين از جنبندگان و فرشتگان است، براى خدا سجده مى‌‏كنند و تكبّر نمى‌‏ورزند.
يَخافُونَ رَبَّهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ (50)
از پروردگارشان كه حاكم بر آنهاست مى‌‏ترسند و آنچه را مأمورند انجام مى‌‏دهند.

فرشته نگهبان به قلب سلیم ارینتاسیون می دهد و او ماموریت خود را می فهمد!
«فیء» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.

أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ!

 [سورة الأعراف (7): آية 54] : «أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ»
إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ في‏ سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهارَ يَطْلُبُهُ حَثيثاً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِأَمْرِهِ أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمينَ (54)
در حقيقت، پروردگار شما آن خدايى است كه آسمانها و زمين را در شش روز آفريد؛ سپس بر عرش [جهاندارى‏] استيلا يافت. روز را به شب -كه شتابان آن را مى‏‌طلبد- مى‏‌پوشاند، و [نيز] خورشيد و ماه و ستارگان را كه به فرمان او رام شده‏‌اند [پديد آورد]. آگاه باش كه [عالم‏] خلق و امر از آنِ اوست. فرخنده خدايى است پروردگار جهانيان.

اللَّهُ يَقْبِضُ وَ يَبْصُطُ!

[سورة البقرة (2): آية 245] : «اللَّهُ يَقْبِضُ وَ يَبْصُطُ»
مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثِيرَةً وَ
اللَّهُ يَقْبِضُ وَ يَبْصُطُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (245)
كيست آن كس كه به [بندگانِ‏] خدا وام نيكويى دهد تا [خدا] آن را براى او چند برابر بيفزايد؟ و خداست كه [در معيشت بندگان‏] تنگى و گشايش پديد مى‌‏آورد؛ و به سوى او بازگردانده مى‌‏شويد.

الله خالق النور – الله یقبض و یبصط

جابجایی سایه‌های نورانی درون قلب، فقط کار خداست و بس! فرشته نگهبان حامل این اوامر نورانی خالق برای ماست! و ما موظفیم که این جابجایی های نورانی «روان» خود را بخوبی زیر نظر بگیریم تا بفهمیم خدای ما از ما چه می‌خواهد و چه انتظاری دارد! پس: «روانشناس خودت باش»

[سورة النحل (16): الآيات 19 الى 23] : « وَ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لا يَخْلُقُونَ شَيْئاً وَ هُمْ يُخْلَقُونَ »
وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما تُسِرُّونَ وَ ما تُعْلِنُونَ (19)
و خدا آنچه را كه پنهان مى‌‏داريد و آنچه را كه آشكار مى‌‏سازيد مى‌‏داند.
وَ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لا يَخْلُقُونَ شَيْئاً وَ هُمْ يُخْلَقُونَ (20)
و كسانى را كه جز خدا مى‏‌خوانند، چيزى نمى‌‏آفرينند در حالى كه خود آفريده مى شوند.
أَمْواتٌ غَيْرُ أَحْياءٍ وَ ما يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ (21)
مردگانند نه زندگان، و نمى‌‏دانند كى برانگيخته خواهند شد.
إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَالَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ قُلُوبُهُمْ مُنْكِرَةٌ وَ هُمْ مُسْتَكْبِرُونَ (22)
معبود شما معبودى است يگانه. پس كسانى كه به آخرت ايمان ندارند، دلهايشان انكاركننده [حق‏] است و خودشان متكبرند.
لا جَرَمَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرِينَ (23)
شك نيست كه خداوند آنچه را پنهان مى‌‏دارند و آنچه را آشكار مى‌‏سازند، مى‌‏داند، و او گردنكشان را دوست نمى‌‏دارد.

رَبُّنَا الَّذِي أَعْطى‏ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى!
قبض و بسط نور قلب همان فرایند هدایت تکوینی خداوند برای بندگانش می‌باشد.

[سورة طه (20): الآيات 45 الى 56] : « رَبُّنَا الَّذِي أَعْطى‏ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى »
قالا رَبَّنا إِنَّنا نَخافُ أَنْ يَفْرُطَ عَلَيْنا أَوْ أَنْ يَطْغى‏ (45)
آن دو گفتند: «پروردگارا، ما مى‌‏ترسيم كه [او] آسيبى به ما برساند يا آنكه سركشى كند.»
قالَ لا تَخافا إِنَّنِي مَعَكُما أَسْمَعُ وَ أَرى‏ (46)
فرمود: «مترسيد، من همراه شمايم، مى‌‏شنوم و مى‌‏بينم،
فَأْتِياهُ فَقُولا إِنَّا رَسُولا رَبِّكَ فَأَرْسِلْ مَعَنا بَنِي إِسْرائِيلَ وَ لا تُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْناكَ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكَ وَ السَّلامُ عَلى‏ مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى‏ (47)
پس به سوى او برويد و بگوييد: ما دو فرستاده پروردگار توايم، پس فرزندان اسرائيل را با ما بفرست، و عذابشان مكن، به راستى ما براى تو از جانب پروردگارت معجزه‏‌اى آورده‌‏ايم، و بر هر كس كه از هدايت پيروى كند درود باد.
إِنَّا قَدْ أُوحِيَ إِلَيْنا أَنَّ الْعَذابَ عَلى‏ مَنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّى (48)
در حقيقت به سوى ما وحى آمده كه عذاب بر كسى است كه تكذيب كند و روى گرداند.»
قالَ فَمَنْ رَبُّكُما يا مُوسى‏ (49)
[فرعون‏] گفت: «اى موسى، پروردگار شما دو تن كيست؟»
قالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطى‏ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‏ (50)
گفت: «پروردگار ما كسى است كه هر چيزى را خلقتى كه درخور اوست داده، سپس آن را هدايت فرموده است.»
قالَ فَما بالُ الْقُرُونِ الْأُولى‏ (51)
گفت: «حال نسلهاى گذشته چون است؟»
قالَ عِلْمُها عِنْدَ رَبِّي فِي كِتابٍ لا يَضِلُّ رَبِّي وَ لا يَنْسى‏ (52)
گفت: «علم آن، در كتابى نزد پروردگار من است. پروردگارم نه خطا مى‌‏كند و نه فراموش مى‌‏نمايد.»
الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْداً وَ سَلَكَ لَكُمْ فِيها سُبُلاً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْ نَباتٍ شَتَّى (53)
همان كسى كه زمين را برايتان گهواره‏‌اى ساخت، و براى شما در آن، راهها ترسيم كرد و از آسمان آبى فرود آورد، پس به وسيله آن رُستنيهاى گوناگون، جفت جفت بيرون آورديم.
كُلُوا وَ ارْعَوْا أَنْعامَكُمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِأُولِي النُّهى‏ (54)
بخوريد و دامهايتان را بچرانيد كه قطعاً در اينها براى خردمندان نشانه‏‌هايى است.
مِنْها خَلَقْناكُمْ وَ فِيها نُعِيدُكُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُكُمْ تارَةً أُخْرى‏ (55)
از اين [زمين‏] شما را آفريده‏‌ايم، در آن شما را بازمى‏‌گردانيم و بار ديگر شما را از آن بيرون مى‏‌آوريم.
وَ لَقَدْ أَرَيْناهُ آياتِنا كُلَّها فَكَذَّبَ وَ أَبى‏ (56)
در حقيقت، [ما] همه آيات خود را به [فرعون‏] نشان داديم، ولى [او آنها را] دروغ پنداشت و نپذيرفت.

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی