دکتر محمد شعبانی راد

دلنوشته: تقدیر تست وسواس از من گرفت!

دیروز تقدیر دو بار تست و آزمایش وسواس رو از من گرفت .
1- خواهرم چند تا حوله نشانم داد، تا اگر به کارم میآید بردارم
همین طور که مشغول جمع وجور بودم و از حمام اومده بودم حوله رو برداشتم و سرمو خشک کردم. عجیب بود …
دیگر مثل قبل نبودم.
هیچ اکراه و اجتنابی احساس نکردم.
هیچ خبری از شیطان رجیم که به حوله برچسب غلط تهمت بزنه نبود.
انگار این تست و تقدیر، وجود هیچ‌گونه عامل بدنامی، را مبنی بر ناپاک دانستن، رصد نکرده بود و جواب منفی از حضورش را به من اعلام میکرد.
2- عصر هم دوستم به دیدنم آمد، بچه‌ها تو حیاط بازی کردند. سرویش بهداشتی رفتند … دست و صورت شستند. وضو گرفتند و در آخر خودم هم که نزدیک اذان بود رفتم وضو گرفتم تا برای نماز حاضر شوم. باز هم لحظه‌ای که حوله را به صورت گذاشتم، دنیای قلبم را رصد کردم و هیچ حال اکراه و اجتنابی رو احساس نکردم. واااای خدایا باورم نمی‌شد، من درمان شده‌ام. درمان از عامل مهلکی که دیگران را نجس بدانم. خود را از دیگران جدا و بهتر و تمیزتر و پاک‌تر دیدن.
من هم مثل بقیه معمولی در کنارشان بودم. و در دلم کسی را پایین‌تر نمیدیدم و تهمت کثیف بودن نمیزدم.
انگاری من با ولاگ‌های وسواس، دوره نور درمانی و پرتودرمانی و شیمی‌درمانی را با موفقیت پشت سر گذاشته و به درمان رسیده‌ام.
این را زبانم نمی‌گوید، قلب، وجدان و درونی می گوید که دیگر کراهت و اجتنابی از کسی ندارد.
اینکه همیشه امکان حمله از سوی این دشمن قسم‌خورده هست را میدانم. اما با نورم خیلی قوی شدیم. و دیالوگهای بی‌جان تکراری شیطان، دیگه بحمد الله کارساز نیست.
حالا همه را واقعی دوست دارم.
صادقانه دوست دارم.
من، میدانم که حالا، برای نورم هم دوست‌داشتنی‌تر شده‌ام.
اصلا او من را این طوری دوست دارد.
خدایا شکر، دنیای بدون حسد چه زیباست.
انشاء الله روز به روز تمناهای دیگری که مانع بین من و نورم هستند، با نور علم ماخوذ از فرشته مهربان و عمل به آن، از سر راهم برداشته شوند.🤲
ممنونم.

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی