توضیحات: منزل پدرخانوم بودیم. ایشون گفتن امروز در راه برگشت ماشین جوش آورد. بعدن بریم یه نگاهی بکنیم. من هم با ذوق و شوق در دلم، گفتم چشم. بعد از تعمیر و کنترل در مراحل آخر، پیچ هواگیری رو پیدا نکردم. گفتم ظاهراً ماشین شما این پیچ رو نداره. بلافاصله همسایه شون از بیرون رسیدن و پدرخانوم بهشون گفتن شما می‌دونین پیچ هواگیری ماشین کجاست؟
و تاریکی قلبم شروع شد …
تمنا : خودم کارم رو به اتمام برسونم
تقدیر : در لحظه‌ای که به مشکل کوچیکی برخورد کردم همسایه رسید و مداخله کرد
کلام فرشته مهربان:
🌞 با روی خوش و بدون تکبر باهاشون صحبت کن
کلام شیطان:
– خودم مشکل رو حل می‌کنم دیگه!
– نیازی به کمک همسایه نیست…
– چرا یک کم صبر نمی‌کنن!؟
– چرا من دیده نمی‌شم!!!؟
بلافاصله همسایه شون گفتن من یک دوست تعمیرکار دارم. الان تماس می‌گیرم می‌پرسم…
کلام شیطان:
– به جای اینکه که بگه “ایشون همه کارا رو کردن. خودشون حتماً پیدا می‌کنن” سریع زنگ می‌زنه به یک نفر دیگه که من کوچیک بشم! چرا ؟؟؟
کلام فرشته مهربان:
🌞 ملاک فضیلت و برتری ایمان و عمل صالح هست نه چیز دیگه!
🌞 شما قرار نیست به کسی نشون بدی که کاری بلدی!
در همین حین تعمیرکار گفت که بعضی ماشین‌ها و شاید این ماشین پیچ هواگیری ندارن و هواگیری نیازی نیست
خوشحال شدم که تعمیرکار هم نظر من رو گفت. در نهایت عملیات تعمیر با موفقیت انجام شد و من هم خداحافظی کردم و رفتم.
در خلوت خودم در حال رانندگی به سمت خونه:
کلام شیطان: حالا الکی خوشحال نباش. شاید به کلام فرشته گوش نکردی! از کجا معلوم؟!
کلام فرشته مهربان:
🌞 همین که الان حال خوشی داری یعنی حتماً یه کارایی کردی!
و من با اشک شوق از فرشته مهربانم که این حال خوش رو مدیون اون هستم تشکر کردم.