دکتر محمد شعبانی راد

با همسر وقتی هماهنگ میکنیم برای کاری، انجام بشه

تمنا : با همسر وقتی هماهنگ میکنیم برای کاری، انجام بشه .
تقدیر : همسر قرار بود عصر موقع برگشت از محل کار ، گوشی که داده بودیم واسه تعمیر بگیره
عصر همسر از سرکار اومدن و ازشون پرسیدم گوشی رو گرفتی ؟گفتن اووو پاک یادم رفت و حال من در قلب 😳😡
کلام شیطان : یعنی چی که یادم رفت ، اصلا انگار واسش اهمیتی نداره ، اگر واسش مهم بودی مثل کارهای دقیق دیگه اش آلارمی یادداشتی چیزی میذاشت که یادش نره ، خیلی راحت میگه یادم رفت ؟همین؟ نه اینطوری نمیشه یادته اون چند دفعه دیگه رو ؟  و داشت یاد آوری میکرد ورکلایف هایی که قبلا وسوسه اش کارساز نبود ، رو دوباره یادآوری میکرد.
کلام فرشته مهربان : آها ببین چه ورکلایف قشنگی، چه تقدیری شده واست، الان وقتشه که جلوی پسر که شاهد این گفت و گو هست، مانکن با عرضه ای باشی و خودتو سریع جمع و جور کنی و باعث ناراحتی خودت و خانواده ات نباشی ،به جاش فرصتی برای تولید یه عمل صالح واست فراهم شده ،به این فکر کن🥰این موضوع برای همسر بی اهمیت نبوده ولی مشغله کاری و فکریش زیاده و….
کلام شیطان : گوشی مال تو که نبوده ،مال یکی دیگه اس ، الان باید بری بگی گوشیتون اماده نشده؟ از صبح منتظرن که عصر گوشیشون میاد، به همسر بگو واقعا الان من چی جواب( …) بدم که منتظر بودن، ناجوره دیگه 😒
کلام فرشته مهربان : تو اگر بخوای میتونی یه جوری بگی، ناراحتی بوجود نیاد …
و همینطور هم شد .
و خداروشکر ورکلایف موفقی شد ✅
و بعد همسر تماس  گرفتن برای هماهنگی برای گرفتن گوشی ، تعمیرکار گوشی گفتن امروز عصر اصلا نتونسته بیان ،کاری واسشون پیش اومده بوده ، کلا عصر فروشگاه رو باز نکرده بوده و اگر همسر هم یادشون می بود باز هم گوشی عصر دست ما نمیرسید چون نبودن برای تحویل دادن گوشی 😬
و من در دل چقدر خوشحال بودم که کلام فرشته مهربانم رو گوش کردم 🥰و اگر به وسوسه خناس گوش کرده بودم ناراحتی و ناامنی در خونه بوجود میاوردم و بعدم که همسر تماس میگرفتن برای گرفتن گوشی ،میگفتن نبودیم عصر امروز فروشگاه  ، من چقدر خجالت میکشیدم ،هم جلوی خانواده و هم پیش فرشته مهربانم، خداروشکر که جلوی فرشته جانم شرمنده نشدم.

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی