دکتر محمد شعبانی راد

باز_بسته

We are open! We are closed! Keep your heart open to the guardian angel! Close your heart to the devil! Our hearts must be open to the guardian angel’s light signals for the rest of our worldly life, this important connection is necessary to reconsider our erroneous views. The cruelty of the heart means dissatisfaction with destiny, which cuts off this constructive and dynamic communication. The luminous signals of the guardian angel help us to constantly judge ourselves correctly and realize our mistakes. With this method, it seems that we are somehow focused on ourselves and we are careful not to make mistakes in our behavior.
outer world examples- inner world feeling
And verses from the Holy Quran
#emotionallanguage#jealousy#heart#evolvement#open_closed

باز_بسته:

ما باز هستیم! ما بسته ایم!
قلب خود را به روی فرشته نگهبان باز نگه دارید!
قلب خود را به روی شیطان ببندید!
قلب ما باید تا پایان زندگی دنیوی‌مان به اشاره‌های نورانی فرشته نگهبان باز باشد ، این ارتباط مهم برای تجدید نظر در دیدگاه‌های اشتباه ما لازم است. قساوت قلب نتیجه عدم رضایت به تقدیرات الهی است و این ارتباط سازنده و پویا را قطع می کند. سیگنالهای درخشان فرشته نگهبان به ما کمک می کند تا دائماً درباره خود درست قضاوت کرده و به اشتباهات خود پی ببریم. با این روش به نظر می رسد که ما به نوعی روی خودمان متمرکز شده ایم و مراقب هستیم که در رفتار خود اشتباه نکنیم.
مثالهای آفاقی – مشاهدات انفسی
و آیاتی از قرآن کریم

 

 

آیات مربوطه:

[سورة إبراهيم (14): الآيات 23 الى 26] : « تُؤْتِي أُكُلَها كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّها »
وَ أُدْخِلَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ تَحِيَّتُهُمْ فِيها سَلامٌ (23)
و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‌‏اند به بهشتهايى درآورده مى‌‏شوند كه از زير [درختان‏] آن جويبارها روان است كه به اذن پروردگارشان در آنجا جاودانه به سر مى‌‏برند، و درودشان در آنجا سلام است.
أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ (24)
آيا نديدى خدا چگونه مَثَل زده: سخنى پاك كه مانند درختى پاك است كه ريشه‏‌اش استوار و شاخه‌‏اش در آسمان است؟
تُؤْتِي أُكُلَها كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّها وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ (25)
ميوه‌‏اش را هر دم به اذن پروردگارش مى‌‏دهد. و خدا مَثَلها را براى مردم مى‏‌زند، شايد كه آنان پند گيرند.
وَ مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ (26)
و مَثَلِ سخنى ناپاك چون درختى ناپاك است كه از روى زمين كنده شده و قرارى ندارد.

[سورة إبراهيم (14): الآيات 27 الى 30] : « يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ »
يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ وَ يُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ وَ يَفْعَلُ اللَّهُ ما يَشاءُ (27)
خدا كسانى را كه ايمان آورده‌‏اند، در زندگى دنيا و در آخرت با سخن استوار ثابت مى‏‌گرداند، و ستمگران را بى‌‏راه مى‌‏گذارد، و خدا هر چه بخواهد انجام مى‏‌دهد.
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ (28)
آيا به كسانى كه [شكر] نعمت خدا را به كفر تبديل كردند و قوم خود را به سراى هلاكت درآوردند ننگريستى؟
جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَها وَ بِئْسَ الْقَرارُ (29)
[در آن سراى هلاكت كه‏] جهنم است [و] در آن وارد مى‌‏شوند، و چه بد قرارگاهى است.
وَ جَعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِيرَكُمْ إِلَى النَّارِ (30)
و براى خدا مانندهايى قرار دادند تا [مردم را] از راه او گمراه كنند. بگو: «برخوردار شويد كه قطعاً بازگشت شما به سوى آتش است.»

[سورة البقرة (2): آية 93] : « قالُوا سَمِعْنا وَ عَصَيْنا »
وَ إِذْ أَخَذْنا مِيثاقَكُمْ وَ رَفَعْنا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا ما آتَيْناكُمْ بِقُوَّةٍ وَ اسْمَعُوا قالُوا سَمِعْنا وَ عَصَيْنا وَ أُشْرِبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ قُلْ بِئْسَما يَأْمُرُكُمْ بِهِ إِيمانُكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (93)
و آنگاه كه از شما پيمان محكم گرفتيم، و [كوه‏] طور را بر فراز شما برافراشتيم، [و گفتيم:] «آنچه را به شما داده‌‏ايم به جد و جهد بگيريد، و [به دستورهاى آن‏] گوش فرا دهيد.» گفتند: «شنيديم و نافرمانى كرديم.» و بر اثر كفرشان، [مِهر] گوساله در دلشان سرشته شد. بگو: «اگر مؤمنيد [بدانيد كه‏] ايمانتان شما را به بد چيزى وامى‌‏دارد.»

[سورة البقرة (2): آية 285] : « قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا »
آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا غُفْرانَكَ رَبَّنا وَ إِلَيْكَ الْمَصِيرُ (285)
پيامبر [خدا] بدانچه از جانب پروردگارش بر او نازل شده است ايمان آورده است، و مؤمنان همگى به خدا و فرشتگان و كتابها و فرستادگانش ايمان آورده‏‌اند [و گفتند:] «ميان هيچ يك از فرستادگانش فرق نمى‏‌گذاريم» و گفتند: «شنيديم و گردن نهاديم، پروردگارا، آمرزش تو را [خواستاريم‏] و فرجام به سوى تو است.»

[سورة آل‏‌عمران (3): الآيات 190 الى 194] : « رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِياً يُنادِي لِلْإِيمانِ »
إِنَّ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ لَآياتٍ لِأُولِي الْأَلْبابِ (190)
مسلماً در آفرينش آسمانها و زمين، و در پى يكديگر آمدن شب و روز، براى خردمندان نشانه‌‏هايى [قانع كننده‏] است.
الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‏ جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ (191)
همانان كه خدا را [در همه احوال‏] ايستاده و نشسته، و به پهلو آرميده ياد مى‏‌كنند، و در آفرينش آسمانها و زمين مى‌‏انديشند [كه:] پروردگارا، اينها را بيهوده نيافريده‏‌اى؛ منزهى تو! پس ما را از عذابِ آتش دوزخ در امان بدار.
رَبَّنا إِنَّكَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ وَ ما لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصارٍ (192)
پروردگارا، هر كه را تو در آتش درآورى، يقيناً رسوايش كرده‏‌اى، و براى ستمكاران ياورانى نيست.
رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِياً يُنادِي لِلْإِيمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ كَفِّرْ عَنَّا سَيِّئاتِنا وَ تَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرارِ (193)
پروردگارا، ما شنيديم كه دعوتگرى به ايمان فرا مى‌‏خواند كه: «به پروردگار خود ايمان آوريد»، پس ايمان آورديم. پروردگارا، گناهان ما را بيامرز، و بديهاى ما را بزداى و ما را در زمره نيكان بميران.
رَبَّنا وَ آتِنا ما وَعَدْتَنا عَلى‏ رُسُلِكَ وَ لا تُخْزِنا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّكَ لا تُخْلِفُ الْمِيعادَ (194)
پروردگارا، و آنچه را كه به وسيله فرستادگانت به ما وعده داده‏‌اى به ما عطا كن، و ما را روز رستاخيز رسوا مگردان، زيرا تو وعده‏‌ات را خلاف نمى‏‌كنى.

 

[سورة النساء (4): آية 46] : « يَقُولُونَ سَمِعْنا وَ عَصَيْنا »
مِنَ الَّذِينَ هادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ يَقُولُونَ سَمِعْنا وَ عَصَيْنا وَ اسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَ راعِنا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ طَعْناً فِي الدِّينِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ اسْمَعْ وَ انْظُرْنا لَكانَ خَيْراً لَهُمْ وَ أَقْوَمَ وَ لكِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلا يُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَلِيلاً (46)
برخى از آنان كه يهودى‏‌اند، كلمات را از جاهاى خود برمى‏‌گردانند، و با پيچانيدن زبان خود و به قصد طعنه زدن در دين [اسلام، با درآميختن عبرى به عربى‏] مى‏‌گويند: «شنيديم و نافرمانى كرديم؛ و بشنو [كه كاش‏] ناشنوا گردى.» و [نيز از روى استهزا مى‏‌گويند:] «راعنا» [كه در عربى يعنى: به ما التفات كن، ولى در عبرى يعنى: خبيث ما،] و اگر آنان مى‌‏گفتند: «شنيديم و فرمان برديم، و بشنو و به ما بنگر»، قطعاً براى آنان بهتر و درست‏‌تر بود، ولى خدا آنان را به علّت كفرشان لعنت كرد، در نتيجه جز [گروهى‏] اندك ايمان نمى‏‌آورند.

[سورة المائدة (5): آية 7] : « إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنا وَ أَطَعْنا »
وَ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ مِيثاقَهُ الَّذِي واثَقَكُمْ بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ (7)
و نعمتى را كه خدا بر شما ارزانى داشته و [نيز] پيمانى را كه شما را به [انجام‏] آن متعهد گردانيده، به ياد آوريد، آنگاه كه گفتيد: «شنيديم و اطاعت كرديم.» و از خدا پروا داريد كه خدا به راز دلها آگاه است.

[سورة آل‏‌عمران (3): آية 37] : « يا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هذا »
فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً وَ كَفَّلَها زَكَرِيَّا كُلَّما دَخَلَ عَلَيْها زَكَرِيَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ يا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ (37)
پس پروردگارش وى [=مريم‏] را با حُسنِ قبول پذيرا شد و او را نيكو بار آورد، و زكريا را سرپرست وى قرار داد. زكريا هر بار كه در محراب بر او وارد مى‌‏شد، نزد او [نوعى‏] خوراكى مى‏‌يافت. [مى‏]گفت: «اى مريم، اين از كجا براى تو [آمده است؟ او در پاسخ مى‏]گفت: «اين از جانب خداست، كه خدا به هر كس بخواهد، بى‌‏شمار روزى مى‌‏دهد.»

[سورة الشعراء (26): الآيات 51 الى 68] : « قالَ كَلاَّ إِنَّ مَعِي رَبِّي سَيَهْدِينِ »
إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لَنا رَبُّنا خَطايانا أَنْ كُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ (51)
ما اميدواريم كه پروردگارمان گناهانمان را بر ما ببخشايد، [چرا] كه نخستين ايمان‏‌آورندگان بوديم.»
وَ أَوْحَيْنا إِلى‏ مُوسى‏ أَنْ أَسْرِ بِعِبادِي إِنَّكُمْ مُتَّبَعُونَ (52)
و به موسى وحى كرديم كه: «بندگان مرا شبانه حركت ده، زيرا شما مورد تعقيب قرار خواهيد گرفت.»
فَأَرْسَلَ فِرْعَوْنُ فِي الْمَدائِنِ حاشِرِينَ (53)
پس فرعون مأموران جمع‏‌آورى [خود را] به شهرها فرستاد،
إِنَّ هؤُلاءِ لَشِرْذِمَةٌ قَلِيلُونَ (54)
[و گفت:] «اينها عدّه‏‌اى ناچيزند.
وَ إِنَّهُمْ لَنا لَغائِظُونَ (55)
و راستى آنها ما را بر سر خشم آورده‏‌اند،
وَ إِنَّا لَجَمِيعٌ حاذِرُونَ (56)
و[لى‏] ما همگى به حال آماده‏‌باش درآمده‏‌ايم.»
فَأَخْرَجْناهُمْ مِنْ جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ (57)
سرانجام، ما آنان را از باغستانها و چشمه‏‌سارها،
وَ كُنُوزٍ وَ مَقامٍ كَرِيمٍ (58)
و گنجينه‏‌ها و جايگاه‏هاى پرناز و نعمت بيرون كرديم.
كَذلِكَ وَ أَوْرَثْناها بَنِي إِسْرائِيلَ (59)
[اراده ما] چنين بود، و آن [نعمتها] را به فرزندان اسرائيل ميراث داديم.
فَأَتْبَعُوهُمْ مُشْرِقِينَ (60)
پس هنگام برآمدن آفتاب، آنها را تعقيب كردند.
فَلَمَّا تَراءَا الْجَمْعانِ قالَ أَصْحابُ مُوسى‏ إِنَّا لَمُدْرَكُونَ (61)
چون دو گروه، همديگر را ديدند، ياران موسى گفتند: «ما قطعاً گرفتار خواهيم شد.»
قالَ كَلاَّ إِنَّ مَعِي رَبِّي سَيَهْدِينِ (62)
گفت: «چنين نيست، زيرا پروردگارم با من است و به زودى مرا راهنمايى خواهد كرد
فَأَوْحَيْنا إِلى‏ مُوسى‏ أَنِ اضْرِبْ بِعَصاكَ الْبَحْرَ فَانْفَلَقَ فَكانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظِيمِ (63)
پس به موسى وحى كرديم: «با عصاى خود بر اين دريا بزن.» تا از هم شكافت، و هر پاره‏‌اى همچون كوهى سترگ بود.
وَ أَزْلَفْنا ثَمَّ الْآخَرِينَ (64)
و ديگران را بدانجا نزديك گردانيديم.
وَ أَنْجَيْنا مُوسى‏ وَ مَنْ مَعَهُ أَجْمَعِينَ (65)
و موسى و همه كسانى را كه همراه او بودند نجات داديم؛
ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِينَ (66)
آنگاه ديگران را غرق كرديم.
إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ (67)
مسلّماً در اين [واقعه‏] عبرتى بود، و[لى‏] بيشترشان ايمان‏‌آورنده نبودند.
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (68)
و قطعاً پروردگار تو همان شكست‏‌ناپذير مهربان است.

[سورة الأنفال (8): الآيات 18 الى 21] : « وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ قالُوا سَمِعْنا وَ هُمْ لا يَسْمَعُونَ »
ذلِكُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ مُوهِنُ‏ كَيْدِ الْكافِرينَ (18)
[ماجرا] اين بود، و [بدانيد كه‏] خدا نيرنگ كافران را سست مى‏‌گرداند.
إِنْ تَسْتَفْتِحُوا فَقَدْ جاءَكُمُ الْفَتْحُ وَ إِنْ تَنْتَهُوا فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ إِنْ تَعُودُوا نَعُدْ وَ لَنْ تُغْنِيَ عَنْكُمْ فِئَتُكُمْ شَيْئاً وَ لَوْ كَثُرَتْ وَ أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ (19)
[اى مشركان‏] اگر شما پيروزى [حق‏] را مى‌‏طلبيد، اينك پيروزى به سراغ شما آمد [و اسلام پيروز شد]؛ و اگر [از دشمنى‏] بازايستيد، آن براى شما بهتر است؛ و اگر [به جنگ‏] برگرديد ما هم بر مى‏‌گرديم، و [بدانيد] كه گروه شما هر چند زياد باشد، هرگز از شما چيزى را دفع نتوانند كرد و خداست كه با مؤمنان است.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَ أَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20)
اى كسانى كه ايمان آورده‏‌ايد، خدا و فرستاده او را فرمان بريد و از او روى برنتابيد در حالى كه [سخنان او را] مى‌‏شنويد.
وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ قالُوا سَمِعْنا وَ هُمْ لا يَسْمَعُونَ (21)
و مانند كسانى مباشيد كه گفتند: «شنيديم» در حالى كه نمى‌‏شنيدند.

[سورة الأنفال (8): الآيات 31 الى 34] : « قالُوا قَدْ سَمِعْنا لَوْ نَشاءُ لَقُلْنا مِثْلَ هذا »
وَ إِذا تُتْلى‏ عَلَيْهِمْ آياتُنا قالُوا قَدْ سَمِعْنا لَوْ نَشاءُ لَقُلْنا مِثْلَ هذا إِنْ هذا إِلاَّ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ (31)
و چون آيات ما بر آنان خوانده شود، مى‌‏گويند: «به خوبى شنيديم، اگر مى‌‏خواستيم، قطعاً ما نيز همانند اين را مى‌‏گفتيم، اين جز افسانه‏‌هاى پيشينيان نيست.»
وَ إِذْ قالُوا اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلِيمٍ (32)
و [ياد كن‏] هنگامى را كه گفتند: «خدايا، اگر اين [كتاب‏] همان حقِّ از جانب توست، پس بر ما از آسمان سنگهايى بباران يا عذابى دردناك بر سر ما بياور.»
وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ (33)
و[لى‏] تا تو در ميان آنان هستى، خدا بر آن نيست كه ايشان را عذاب كند، و تا آنان طلب آمرزش مى‏‌كنند، خدا عذاب‌‏كننده ايشان نخواهد بود.
وَ ما لَهُمْ أَلاَّ يُعَذِّبَهُمُ اللَّهُ وَ هُمْ يَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ ما كانُوا أَوْلِياءَهُ إِنْ أَوْلِياؤُهُ إِلاَّ الْمُتَّقُونَ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ (34)
چرا خدا [در آخرت‏] عذابشان نكند، با اينكه آنان [مردم را] از [زيارت‏] مسجدالحرام باز مى‏‌دارند در حالى كه ايشان سرپرست آن نباشند. چرا كه سرپرست آن جز پرهيزگاران نيستند، ولى بيشترشان نمى‏‌دانند.

[سورة النور (24): الآيات 47 الى 52] : « يَقُولُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا »
وَ يَقُولُونَ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالرَّسُولِ وَ أَطَعْنا ثُمَّ يَتَوَلَّى فَرِيقٌ مِنْهُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ وَ ما أُولئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ (47)
و مى‏‌گويند: «به خدا و پيامبر [او] گرويديم و اطاعت كرديم.» آنگاه دسته‏‌اى از ايشان پس از اين [اقرار زبانی] روى برمى‌‏گردانند، و آنان مؤمن نيستند.
وَ إِذا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ إِذا فَرِيقٌ مِنْهُمْ مُعْرِضُونَ (48)
و چون به سوى خدا و پيامبر او خوانده شوند، تا ميان آنان داورى كند، بناگاه دسته‏‌اى از آنها روى برمى‌‏تابند.
وَ إِنْ يَكُنْ لَهُمُ الْحَقُّ يَأْتُوا إِلَيْهِ مُذْعِنِينَ (49)
و اگر حق به جانب ايشان باشد، به حال اطاعت به سوى او مى‏‌آيند.
أَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَمِ ارْتابُوا أَمْ يَخافُونَ أَنْ يَحِيفَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ رَسُولُهُ بَلْ أُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ (50)
آيا در دلهايشان بيمارى است، يا شك دارند، يا از آن مى‌‏ترسند كه خدا و فرستاده‌‏اش بر آنان ستم ورزند؟ [نه،] بلكه خودشان ستمكارند.
إِنَّما كانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ إِذا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ أَنْ يَقُولُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (51)
گفتار مؤمنان – وقتى به سوى خدا و پيامبرش خوانده شوند تا ميانشان داورى كند – تنها اين است كه مى‌‏گويند: «شنيديم و اطاعت كرديم.» اينانند كه رستگارند.
وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَخْشَ اللَّهَ وَ يَتَّقْهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْفائِزُونَ (52)
و كسى كه خدا و فرستاده او را فرمان بَرَد، و از خدا بترسد و از او پروا كند؛ آنانند كه خود كاميابند.

[سورة الأحقاف (46): الآيات 26 الى 30] : « قالُوا يا قَوْمَنا إِنَّا سَمِعْنا كِتاباً أُنْزِلَ مِنْ بَعْدِ مُوسى »
وَ لَقَدْ مَكَّنَّاهُمْ فِيما إِنْ مَكَّنَّاكُمْ فِيهِ وَ جَعَلْنا لَهُمْ سَمْعاً وَ أَبْصاراً وَ أَفْئِدَةً فَما أَغْنى‏ عَنْهُمْ سَمْعُهُمْ وَ لا أَبْصارُهُمْ وَ لا أَفْئِدَتُهُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِذْ كانُوا يَجْحَدُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ (26)
و به راستى در چيزهايى به آنان امكانات داده بوديم كه به شما در آنها [چنان‏] امكاناتى نداده‏‌ايم، و براى آنان گوش و ديده‏‌ها و دلهايى [نيرومندتر از شما] قرار داده بوديم، و[لى‏] چون به نشانه‌‏هاى خدا انكار ورزيدند [نه‏] گوششان و نه ديدگانشان و نه دلهايشان، به هيچ وجه به دردشان نخورد، و آنچه ريشخندش مى‏‌كردند به سرشان آمد.
وَ لَقَدْ أَهْلَكْنا ما حَوْلَكُمْ مِنَ الْقُرى‏ وَ صَرَّفْنَا الْآياتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ (27)
و بى‌‏گمان، همه شهرهاى پيرامون شما را هلاك كرده و آيات خود را گونه‏‌گون بيان داشته‏‌ايم، اميد كه آنان بازگردند.
فَلَوْ لا نَصَرَهُمُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ قُرْباناً آلِهَةً بَلْ ضَلُّوا عَنْهُمْ وَ ذلِكَ إِفْكُهُمْ وَ ما كانُوا يَفْتَرُونَ (28)
پس چرا آن كسانى را كه غير از خدا، به منزله معبودانى، براى تقرّب [به خدا] اختيار كرده بودند، آنان را يارى نكردند بلكه از دستشان دادند؟ و اين بود دروغ آنان و آنچه برمى‏‌بافتند.
وَ إِذْ صَرَفْنا إِلَيْكَ نَفَراً مِنَ الْجِنِّ يَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قالُوا أَنْصِتُوا فَلَمَّا قُضِيَ وَلَّوْا إِلى‏ قَوْمِهِمْ مُنْذِرِينَ (29)
و چون تنى چند از جنّ را به سوى تو روانه كرديم كه قرآن را بشنوند. پس چون بر آن حاضر شدند [به يكديگر] گفتند: «گوش فرادهيد.» و چون به انجام رسيد، هشداردهنده به سوى قوم خود بازگشتند.
قالُوا يا قَوْمَنا إِنَّا سَمِعْنا كِتاباً أُنْزِلَ مِنْ بَعْدِ مُوسى‏ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَ إِلى‏ طَرِيقٍ مُسْتَقِيمٍ (30)
گفتند: «اى قوم ما، ما كتابى را شنيديم كه بعد از موسى نازل شده [و] تصديق‌‏كننده [كتابهاى‏] پيش از خود است، و به سوى حقّ و به سوى راهى راست راهبرى مى‏‌كند.

[سورة الجن (72): الآيات 1 الى 10] : « فَقالُوا إِنَّا سَمِعْنا قُرْآناً عَجَباً »
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
‏به نام خداوند رحمتگر مهربان
‏قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقالُوا إِنَّا سَمِعْنا قُرْآناً عَجَباً (1)
بگو: «به من وحى شده است كه تنى چند از جنّيان گوش فرا داشتند و گفتند: راستى ما قرآنى شگفت‏‌آور شنيديم.
يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَ لَنْ نُشْرِكَ بِرَبِّنا أَحَداً (2)
[كه‏] به راه راست هدايت مى‏‌كند. پس به آن ايمان آورديم و هرگز كسى را شريك پروردگارمان قرار نخواهيم داد.
وَ أَنَّهُ تَعالى‏ جَدُّ رَبِّنا مَا اتَّخَذَ صاحِبَةً وَ لا وَلَداً (3)
و اينكه او، پروردگار والاى ما، همسر و فرزندى اختيار نكرده است.
وَ أَنَّهُ كانَ يَقُولُ سَفِيهُنا عَلَى اللَّهِ شَطَطاً (4)
و [شگفت‏] آنكه كم‏‌خِرَد ما، در باره خدا سخنانى ياوه مى‌‏سرايد.
وَ أَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ تَقُولَ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلَى اللَّهِ كَذِباً (5)
و ما پنداشته بوديم كه انس و جنّ هرگز به خدا دروغ نمى‌‏بندند.
وَ أَنَّهُ كانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزادُوهُمْ رَهَقاً (6)
و مردانى از آدميان به مردانى از جنّ پناه مى‏‌بردند و بر سركشى آنها مى‏‌افزودند.
وَ أَنَّهُمْ ظَنُّوا كَما ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ أَحَداً (7)
و آنها [نيز] آن گونه كه [شما] پنداشته‌‏ايد، گمان بردند كه خدا هرگز كسى را زنده نخواهد گردانيد.
وَ أَنَّا لَمَسْنَا السَّماءَ فَوَجَدْناها مُلِئَتْ حَرَساً شَدِيداً وَ شُهُباً (8)
و ما بر آسمان دست يافتيم و آن را پر از نگهبانان توانا و تيرهاى شهاب يافتيم.
وَ أَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهاباً رَصَداً (9)
و در [آسمان‏] براى شنيدن، به كمين مى‏‌نشستيم، [امّا] اكنون هر كه بخواهد به گوش باشد، تير شهابى در كمين خود مى‏‌يابد.
وَ أَنَّا لا نَدْرِي أَ شَرٌّ أُرِيدَ بِمَنْ فِي الْأَرْضِ أَمْ أَرادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً (10)
و ما [درست‏] نمى‏‌دانيم كه آيا براى كسانى كه در زمينند بدى خواسته شده يا پروردگارشان بر ايشان هدايت خواسته است؟

[سورة الجن (72): الآيات 11 الى 20] : « وَ أَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدى‏ آمَنَّا بِهِ … فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولئِكَ تَحَرَّوْا رَشَداً »
وَ أَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَ مِنَّا دُونَ ذلِكَ كُنَّا طَرائِقَ قِدَداً (11)
و از ميان ما برخى درستكارند و برخى غير آن، و ما فرقه‏‌هايى گوناگونيم.
وَ أَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ نُعْجِزَ اللَّهَ فِي الْأَرْضِ وَ لَنْ نُعْجِزَهُ هَرَباً (12)
و ما مى‏‌دانيم كه هرگز نمى‌‏توانيم در زمين خداى را به ستوه آوريم، و هرگز او را با گريز [خود] درمانده نتوانيم كرد
وَ أَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدى‏ آمَنَّا بِهِ فَمَنْ يُؤْمِنْ بِرَبِّهِ فَلا يَخافُ بَخْساً وَ لا رَهَقاً (13)
و ما چون هدايت را شنيديم بدان گرويديم؛ پس كسى كه به پروردگار خود ايمان آورَد، از كمى [پاداش‏] و سختى بيم ندارد.
وَ أَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَ مِنَّا الْقاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولئِكَ تَحَرَّوْا رَشَداً (14)
و از ميان ما برخى فرمانبردار و برخى از ما منحرفند: پس كسانى كه به فرمانند، آنان در جستجوى راه درستند،
وَ أَمَّا الْقاسِطُونَ فَكانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً (15)
ولى منحرفان، هيزم جهنّم خواهند بود.»
وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً (16)
و اگر [مردم‏] در راه درست، پايدارى ورزند، قطعاً آب گوارايى بديشان نوشانيم.
لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَ مَنْ يُعْرِضْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِ يَسْلُكْهُ عَذاباً صَعَداً (17)
تا در اين باره آنان را بيازماييم، و هر كس از ياد پروردگار خود دل بگرداند، وى را در قيد عذابى [روز]افزون درآورد.
وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً (18)
و مساجد ويژه خداست، پس هيچ كس را با خدا مخوانيد.
وَ أَنَّهُ لَمَّا قامَ عَبْدُ اللَّهِ يَدْعُوهُ كادُوا يَكُونُونَ عَلَيْهِ لِبَداً (19)
و همين كه «بنده خدا» برخاست تا او را بخواند، چيزى نمانده بود كه بر سر وى فرو اُفتند.
قُلْ إِنَّما أَدْعُوا رَبِّي وَ لا أُشْرِكُ بِهِ أَحَداً (20)
بگو: «من تنها پروردگار خود را مى‌‏خوانم و كسى را با او شريك نمى‌‏گردانم.»

[سورة محمد (47): الآيات 21 الى 25] : « أَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ أَقْفالُها »
طاعَةٌ وَ قَوْلٌ مَعْرُوفٌ فَإِذا عَزَمَ الْأَمْرُ فَلَوْ صَدَقُوا اللَّهَ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ (21)
[ولى‏] فرمان‏پذيرى و سخنى شايسته برايشان بهتر است. و چون كار به تصميم كشد، قطعاً خير آنان در اين است كه با خدا راست‏[دل‏] باشند.
فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَكُمْ (22)
پس [اى منافقان،] آيا اميد بستيد كه چون [از خدا] برگشتيد [يا سرپرست مردم شديد] در [روى‏] زمين فساد كنيد و خويشاونديهاى خود را از هم بگسليد؟
أُولئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمى‏ أَبْصارَهُمْ (23)
اينان همان كسانند كه خدا آنان را لعنت نموده و [گوش دل‏] ايشان را ناشنوا و چشمهايشان را نابينا كرده است.
أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ أَقْفالُها (24)
آيا به آيات قرآن نمى‏‌انديشند؟ يا [مگر] بر دلهايشان قفلهايى نهاده شده است؟
إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى‏ أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّيْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلى‏ لَهُمْ (25)
بى‌‏گمان، كسانى كه پس از آنكه [راهِ‏] هدايت بر آنان روشن شد [به حقيقت‏] پشت كردند، شيطان آنان را فريفت و به آرزوهاى دور و درازشان انداخت.

+ « عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَا سُلَيْمَانُ إِنَّ لَكَ قَلْباً وَ مَسَامِعَ وَ إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَهْدِيَ عَبْداً فَتَحَ مَسَامِعَ قَلْبِهِ وَ إِذَا أَرَادَ بِهِ غَيْرَ ذَلِكَ خَتَمَ مَسَامِعَ قَلْبِهِ فَلَا يَصْلُحُ أَبَداً وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: أَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ أَقْفالُها.
امام صادق ع به سليمان‏‌بن‏‌خالد مى‌‏فرمایند: اى سليمان، همانا تو از قلب و قواى شنوايى برخوردارى؛ و خدا اگر هدايت بنده‏‌اش را بخواهد، گوش‏هاى قلبش را مى‏‌گشايد؛ و اگر جز آن برايش بخواهد، بر گوش‏هاى قلبش مُهر خواهد زد و هرگز اصلاح نخواهد شد؛ و اين همان كلام خداست كه مى‌‏فرمايد: يا بر قلب‏هايى كه قفل‏ها نهاده شده

[فَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَيْراً فَتَحَ لَهُ الْعَيْنَيْنِ اللَّتَيْنِ فِي قَلْبِهِ] :
عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع قَالَ:
أَلَا إِنَّ لِلْعَبْدِ أَرْبَعَ أَعْيُنٍ عَيْنَانِ يُبْصِرُ بِهِمَا أَمْرَ دِينِهِ وَ دُنْيَاهُ وَ عَيْنَانِ يُبْصِرُ بِهِمَا أَمْرَ آخِرَتِهِ فَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَيْراً فَتَحَ لَهُ الْعَيْنَيْنِ اللَّتَيْنِ فِي قَلْبِهِ فَأَبْصَرَ بِهِمَا الْغَيْبَ فِي أَمْرِ آخِرَتِهِ وَ إِذَا أَرَادَ بِهِ غَيْرَ ذَلِكَ تَرَكَ الْقَلْبَ بِمَا فِيهِ.
امام سجاد ع مى‌‏فرمايند:
همانا براى بنده دو چشم است كه امور مربوط به دين و دنيايش را مى‌‏بيند؛ و دو چشمى است كه با آن امور مربوط به آخرتش را مى‌‏بيند؛ پس اگر خداوند خير بنده‏‌اى را بخواهد، دو چشم قلبش را مى‌‏گشايد و او را به امور مربوط به آخرتش كه از نظر او پنهان است، بينا مى‏‌كند؛ و اگر جز خير برايش بخواهد، قلب او را از ادراك اين معانى عاجز خواهد كرد.

 

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی